مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
من خسته گرد عالم درمان ز کس ندیدم
تا درد عشق دیدم درمان من گرفته

مولانا
 
همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی
شهریار
 
درونها تیره شد باشد که از غیب

چراغی برکند خلوت نشینی

حافظ
 
یا رب این نوگل خندان ک سپردی ب منش
میسپارم ب تو از دست حسود چمنش
 
شاه نشین چشم من تکیه گهخیال توست

جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو

حافظ
 
شاه نشین چشم من تکیه گهخیال توست

جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو

حافظ
ویرانه نه آنست ک جمشید بنا کرد
ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که بار هر نگه تو
صدبار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
 
تا ابد یاد عزیزان ز دل و جان نرود

جان اگر رفت ولی خاطر خـوبان نرود
 
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام

«رهی معیری»
 
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام

«رهی معیری»
من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش
که گناه دگری برتو نخواهند نوشت
 
Back
بالا