مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
مي يابم از خود حسرتي باز از فراق کيست اين
آماده ي صد گريه ام از اشتياق کيست اين

وحشی بافقی
 
دلم تنهاست ماتم دارم امشب
دلي سرشار از غم دارم امشب

فک کنم سلمان هراتی
 
ای خدای باعطای باوفا
رحم کن بر عمر رفته در جفا
مولانا
 
در جدید ایام دردی امده از دوست مرا
همین را بدان که طبیب ندهد شفا مرا
خودم
 
آخرین ویرایش:
یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از بهر حسود چمنش
 
دل میرد ز دستم صاحب دلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
حافظ
 
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟
وحشی بافقی
 
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم رهایم کرد و رفت
الناز اسفندفر
 
تا توانی پیش کس مگشای راز
بر کسی این در مکن زنهار باز
 
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد؟
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
مولانا
 
تا مرا از ازل مادر زاد
شدم با غم ودردی همزاد
خوش بگفتم به ان یارم من
کاش از ازل نمی زادمرامادرمن

خودم
 
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم...زچه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم
 
مرده بدم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
 
من از بیگانگان هر گز ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
(به خاک سیاه بنشیند الهی:()
 
در دلم خواستن مرگ کسی نیست ولی...هرکه ناگه به تو دل بست بیاید خبرش!
 
ای در دل من میل و تمنا همه تو
وندر سر من مایه سودا همه تو
هر چند به روزگار می نگرم
امروز همه تویی و فردا همه تو
 
Back
بالا