مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
مرا در دسته دیوانگان کش
که مستی خوشترست از هوشیاری
 
یا رب آنشاه وش ماهرخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یکدانه کیست ؟؟؟
 
دعای جان تو ورد زبان عشاقان
همیشه تا کی بود متصل مسا و صباح ؟
 
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپرده اند به مستی زمام ما
 
امشب میرود یار ما تا در منزل جانان نهد
جان خوش خویش را بر دست مجنونان دهد

شعر از خودم
 
دیدی که مرا هیچکسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
 
دوش از مسجد سوی میخانه دارد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
 
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
 
این است رخ ماه و خون است دل ما
ان در سرو وگلستانی ما بهر تماشایی

خودم
 
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

 
دین و احسان هردو یک عرف اند ولی
نزد خالق حسن تو اکمل تر از دین ولی

خودم
پی نوشت اسم شاعرا بنویسید
 
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم، رهایم کرد و رفت

الناز اسفند فر
 
هوای تو یارا به منزل عشاق
ترنم جود است به بلبلان هوا

خودم
 
ترک ما کردی برو هم صحبت اغیار باش
یار ما چون نیستی با هر که خواهی یار باش

وحشی بافقی
 
تو تا دوری زمن جانا چنین بی جان همی گردم
چو در چرخم در آوردی به گردت زان همی گردم

مولانا
 
گر منم یار ستمگر گر منم خار هلاکت
تویی ان توبه مالحد تویی ارامش دل ها
خودم
 
آخرین ویرایش:
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
حافظ
 
ای ساقی مخور باده یی را که امشب
پیمانه مارا خطاط ازل پر ز می کرد
خودم
 
آخرین ویرایش:
Back
بالا