مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستند غرق نعمت حاجی قوام ما
حافظ
 
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
حافظ
 
ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد
که دگر این ملک رو به سردی اید
خودم

بیت اول را از حافظ تضمین کردم
 
کاملش اینه
مژده مده شاد مباش می مخور که ان دیو امد
دیدی سپید ملک چگونه سیه ملک ملک گردید
ای کبوتر نگران باش که شاهین سیه رو امد
که دگر این ملک به سردی رود وزمستان اید
شهریارا کجایی که گر دوره تو نان نبود
این بار نایمان را ببریدند و بلندگو دادند



البته حضرت حافظ بهتر گفته
 
آخرین ویرایش:
نوشته ام بر خون دل هجران تو را چو شمع
نکته می خواهی بدانی حاسب که پروانه کجاست

خودم
 
آخرین ویرایش:
دل من رشک برد بر مرتبه والای تو
خواهی گفت چگونه روم بر نهان تو

خودم
 
از دوست به يادگار دردي دارم
كان درد به هزار درمان ندهم

مولوی
 
من کجا یار کجا معشوق دلدارم کجا
ان می ناب کجا وساقی جانانم کجا

خودم
 
آخرین ویرایش:
از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد جو ز جو

انصاری
 
وز نام تو گویم شعری
که بروید ز گل آن غزلی

خودم
 
آخرین ویرایش:
دنیا دیدی و هرچه دیدی هیچ است
و آن نیز که گفتی و شنیدی هیچ است

سرتاسرِ آفاق دویدی هیچ است
و آن نیز که در خانه خزیدی هیچ است
 
تو از روز ازل عهد ببستی
که مرا مست به زلفت بکنی

خودم
 
یک‌چند به کودکی به استاد شدیم
یک‌چند ز استادی خود شاد شدیم

پایان سخن شنو که مارا چه رسید
چو آب برآمدیم و چون باد شدیم
 
آن کس که میبایست با من همسفر باشد
باید کمی هم از خودم دیوانه تر باشد
 
دل دیوانه شود ز روی جانانه تو
مست گردد از ان زلف سیاه تو

خودم
اسم شاعر رو بگید
 
آخرین ویرایش:
من از ان به هستم ای دوست که
شود صحبتی از یار و شوم اب روانی

خودم
 
آخرین ویرایش:
ایام ما دوروز است رفیق
گر قدر دانی سعه صبر بگیر

خودم
 
آخرین ویرایش:
دل کجا دیده تو را ای صبا
مست گردیده ز انجا سوا

خودم
 
آخرین ویرایش:
از دل تنگ اسيران قفس ياد كنيد
اي كه داريد نشيمن به لب بامي چند

عاشق اصفهاني
 
دردل با که کنم تا یارم
شنود حرف دلم را بازهم
دگر امشب شب انست که
روم سوی او تا ببینیم رخ هم

خودم
 
Back
بالا