مشاعره

پلوتون · روز شنبه ساعت 19:53

به نقل از majn0_0n :
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس

سوی من لب چه می‌گزی که مگوی
لب لعلی گزیده‌ام که مپرس

majn0_0n · روز شنبه ساعت 19:55

به نقل از پلوتون :
سوی من لب چه می‌گزی که مگوی
لب لعلی گزیده‌ام که مپرس

سرو چنان من چرا میل چمن نمیکند
همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند

پلوتون · روز شنبه ساعت 19:57

به نقل از majn0_0n :
سرو چنان من چرا میل چمن نمیکند
همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا؟

majn0_0n · روز یکشنبه ساعت 09:56

به نقل از پلوتون :
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا؟

آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند

صآبا · روز دوشنبه ساعت 12:38

به نقل از majn0_0n :
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند

دیگر چه فرقی میکند در خان یک یا خان هفت
از عشق میترسید و گفت از عشق میترسی و رفت

riri · روز دوشنبه ساعت 14:03

به نقل از صآبا :
دیگر چه فرقی میکند در خان یک یا خان هفت
از عشق میترسید و گفت از عشق میترسی و رفت

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است ؟

majn0_0n · روز دوشنبه ساعت 15:07

به نقل از riri :
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است ؟

تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که دیده چه ها رفت

صآبا · روز دوشنبه ساعت 17:42

به نقل از majn0_0n :
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که دیده چه ها رفت

تا من تو را بدیدم، دیگر جهان ندیدم
گم شد جهان ز چشمم، تا در جهان نشستی

پلوتون · روز دوشنبه ساعت 21:01

به نقل از صآبا :
تا من تو را بدیدم، دیگر جهان ندیدم
گم شد جهان ز چشمم، تا در جهان نشستی

یادش رود،آن بت تراشیده در دل نمیرود
خود رود،عشق در دل این دیوانه دل نمیرود

صآبا · روز دوشنبه ساعت 21:41

به نقل از پلوتون :
یادش رود،آن بت تراشیده در دل نمیرود
خود رود،عشق در دل این دیوانه دل نمیرود

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد