مشاعره

[black holes]

زاهد ار راه برندی نبرد معذورست
عشق راهیست که موقوف هدایت باشد

دوستان همدلم ساز مخالف می زنند

مشکل از ناسازی ساز بدآهنگ من است

 

[Sariii_m]

دوستان همدلم ساز مخالف می زنند

مشکل از ناسازی ساز بدآهنگ من است

تا نشوی مست خدا غم نشود از تو جدا
تا صفت گرگ دری یوسف کنعان نبری

 

[majn0_0n]

تا نشوی مست خدا غم نشود از تو جدا
تا صفت گرگ دری یوسف کنعان نبری

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

 

[Hyazinthe]

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود، ولیکن به سفر رفت

 

[کاربر حذف شده.]

تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود، ولیکن به سفر رفت

تنگ است قفس، دل ما در غم سفر رفت
تقدیر ما این بود، که او را ز دست رفت

 

[majn0_0n]

تنگ است قفس، دل ما در غم سفر رفت
تقدیر ما این بود، که او را ز دست رفت

تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد
گر چشمه ی زمزمی و گر آب حیات
آخر به دل خاک فرو خواهی شد

 

[Hyazinthe]

تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد
گر چشمه ی زمزمی و گر آب حیات
آخر به دل خاک فرو خواهی شد

دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

 

[majn0_0n]

دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

یار اگر وفا کند وگر به من جفا کند
مست وی‌ام به هرکجا خنده زنم به هر قفا

 

[کاربر حذف شده.]

یار اگر وفا کند وگر به من جفا کند
مست وی‌ام به هرکجا خنده زنم به هر قفا

اگر وفا کند، دل من شاد و خوش است
وگر به من جفا کند، غم در دل من است

مست وی‌ام، در هر کوی و برزن
خنده زنم، در هر قفا، عشق من است

 

[کاربر حذف شده.]

تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی‌باشد..

دل به دست آور، دل را شاد کن،
دل شکستن هنر نیست، یاد کن.

 

[majn0_0n]

دل به دست آور، دل را شاد کن،
دل شکستن هنر نیست، یاد کن.

نازنین تر ز قدت در چمن ناز نرست
خوش تر از نقش تو در عالم تصویر نبود

 

[کاربر حذف شده.]

نازنین تر ز قدت در چمن ناز نرست
خوش تر از نقش تو در عالم تصویر نبود

دست در دست تو، دل شاد و خوشحال است
دنیای من با تو، پر از عشق و خیال است

 

[Sariii_m]

دست در دست تو، دل شاد و خوشحال است
دنیای من با تو، پر از عشق و خیال است

تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می‌گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم

 

[Yasna1385]

تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می‌گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم

من چو به آخرت روم، رفته به داغ دوستی،
داروی دوستی بود، هر چه بروید از گلم

 

[KOURO$H]

من چو به آخرت روم، رفته به داغ دوستی،
داروی دوستی بود، هر چه بروید از گلم

من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

 

[Sariii_m]

من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر ان درختی رو که او گل های تر دارد

 

[sara🌻]

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر ان درختی رو که او گل های تر دارد

دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمی‌بینم
دلی بی غم کجا جویم؟ که در عالم نمی‌بینم

 

[a×(S+n)]

دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمی‌بینم
دلی بی غم کجا جویم؟ که در عالم نمی‌بینم

مرنجان دلم را، که این مرغ وحشی
ز دامی که برخاست ، مشکل نشیند

 

[sara🌻]

در اين درگه که گَه گَه کُه کَه و کَه کُه شود ناگه
ز امروزت مشو غره که از فردا نه اي آگه

مرنجان دلم را، که این مرغ وحشی
ز دامی که برخاست ، مشکل نشیند

 

[majn0_0n]

در اين درگه که گَه گَه کُه کَه و کَه کُه شود ناگه
ز امروزت مشو غره که از فردا نه اي آگه

هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند نه که فردات بخواند