مشاعره

[Arm.Karimi]

در دلم بود كه بي دوست نباشم هرگز
چه توان كرد كه سعي من و دل باطل بود

در غم ما روزها بیگاه شد

روزها با سوزها همراه شد

 

[Mojo]

در غم ما روزها بیگاه شد

روزها با سوزها همراه شد

به به آرمان مشاعره بلدی؟؟؟
در دل هوسي هست دريغا نفسي نيست
ما را نفسي نيست كه در دل هوسي نيست

 

[مریم؛]

به به آرمان مشاعره بلدی؟؟؟
در دل هوسي هست دريغا نفسي نيست
ما را نفسي نيست كه در دل هوسي نيست

تاب بنفشه می‌دهد طره‌ی مشک‌سای تو
پرده‌ی غنچه می‌درد خنده‌ی دلگشای تو

 

[Mojo]

تاب بنفشه می‌دهد طره‌ی مشک‌سای تو
پرده‌ی غنچه می‌درد خنده‌ی دلگشای تو

وقف کردیم بر این باده جان کاسه سر
تا حریف سری و شبلی و ذاالنون باشیم

 

[مریم؛]

وقف کردیم بر این باده جان کاسه سر
تا حریف سری و شبلی و ذاالنون باشیم

من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی می‌کشم از برای تو

 

[Mojo]

من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی می‌کشم از برای تو

تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم

مثل تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم

 

[mani..]

تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم

مثل تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم

ماجرایِ دل به اظهارِ دگر محتاج نیست

گوش اگر باشد، نفس هم ناله آهسته ایست

 

[صآبا]

ماجرایِ دل به اظهارِ دگر محتاج نیست

گوش اگر باشد، نفس هم ناله آهسته ایست

تو را خبر ز دل بی‌قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست

 

[riri]

تو را خبر ز دل بی‌قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

 

[صآبا]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

هر آن کس عاشق است از جان نترسد
یقین از بند و از زندان نترسد

 

[taha_d]

هر آن کس عاشق است از جان نترسد
یقین از بند و از زندان نترسد

دیدم سحر آن شاه را بر شاهراه هل اتی
در خواب غفلت بی‌خبر زو بوالعلی و بوالعلا

 

[riri]

دیدم سحر آن شاه را بر شاهراه هل اتی
در خواب غفلت بی‌خبر زو بوالعلی و بوالعلا

این یکی یوسف رخی عیسی نفس
وان یکی گرگی و یا خر با جرس

 

[صآبا]

این یکی یوسف رخی عیسی نفس
وان یکی گرگی و یا خر با جرس

سیه مژگان من روی سپیدم را نگاهی کن
سپید اندام من روز سیاهم را نمیبینی

 

[mani..]

سیه مژگان من روی سپیدم را نگاهی کن
سپید اندام من روز سیاهم را نمیبینی

یار با ما بی‌وفایی می‌کند بی‌گناه، از من جدایی می‌کند.
شمع جانم را بکشت آن بی‌وفا، جای دیگر روشنایی می‌کند.

 

[riri]

یار با ما بی‌وفایی می‌کند بی‌گناه، از من جدایی می‌کند.
شمع جانم را بکشت آن بی‌وفا، جای دیگر روشنایی می‌کند.

دیری است از خود از خدا از خلق دورم
با این همه در عین بی تابی صبورم

 

[Sariii_m]

دیری است از خود از خدا از خلق دورم
با این همه در عین بی تابی صبورم

ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه ما پنداشتیم

 

[صآبا]

ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه ما پنداشتیم

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن

 

[Mojo]

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن

نمک در نمکدان شوری ندارد.
بتمن با کسی شوخی ندارد

 

[صآبا]

نمک در نمکدان شوری ندارد.
بتمن با کسی شوخی ندارد

دلا نزد کسی بنشین کهواو از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد

 

[Mojo]

دلا نزد کسی بنشین کهواو از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد

در میان عاشقان عاقل مبا
خاصه اندر عشق این لعلین قبا