مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
ای کاش ز سرخی شقایق / یک جامه به لب دوخته بودم
در غنچه با طراوت صبح / چون برگ گلی نهفته بودم
ای کاش که در جهان / تنها به تو دلباخته بودم
در آتش عشق خانمان سوز / پروانه صفت سوخته بودم

*مامان بزرگ
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست
 
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست
تمنای من از تو باشد چنین / سلامت بداری همه را به دین
چو حاجت بر آری در این نیمه شب /بخوانم هزار حمد و ورد زیر لب
 
تمنای من از تو باشد چنین / سلامت بداری همه را به دین
چو حاجت بر آری در این نیمه شب /بخوانم هزار حمد و ورد زیر لب
برخیز بتا بیا ز بهر دل ما
حل کن به جمال خویشتن مشکل ما
یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم
زان پیش که کوزه ها کنند از گل ما
 
برخیز بتا بیا ز بهر دل ما
حل کن به جمال خویشتن مشکل ما
یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم
زان پیش که کوزه ها کنند از گل ما
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هرکجا هست خدایا به سلامت دارش !
 
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هرکجا هست خدایا به سلامت دارش !
شبی را تا شبی با لشگر خرد
ز تن‌ها سر، ز سرها خود می‌کند

در امواج سند
مهدی حمیدی شیرازی
 
شبی را تا شبی با لشگر خرد
ز تن‌ها سر، ز سرها خود می‌کند

در امواج سند
مهدی حمیدی شیرازی
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا سر شب سخن از سلسله موی تو بود
 
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
اگر حتی سراسر جلوۀ رنگین‌کمان باشی
تو را یک رنگ می‌بینند وقتی آسمان باشی

به جز آیینه چیزی نیست این دنیا، به این معنا
اگر زیباست یعنی باید از خود قدردان باشی
 
اگر حتی سراسر جلوۀ رنگین‌کمان باشی
تو را یک رنگ می‌بینند وقتی آسمان باشی

به جز آیینه چیزی نیست این دنیا، به این معنا
اگر زیباست یعنی باید از خود قدردان باشی
یاری که رخش قبله صاحب‌نظران است
چشم و دل مردم به جمالش نگران است

خواهم که ببوسم قدمش نیست مجالم
هر جا که نهم دیده سر تاجوران است
 
یاری که رخش قبله صاحب‌نظران است
چشم و دل مردم به جمالش نگران است

خواهم که ببوسم قدمش نیست مجالم
هر جا که نهم دیده سر تاجوران است
تو را خبر ز دل بی‌قرار بابد و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
 
Back
بالا