از نظر روحی...

[H.H (:]

از نظر روحی نیاز دارم ... به یه ماشین زمان جهت بازگشت به دوران بی غمِ کودکی در مواقع ضرور (:

 

[خواهر کوچیکه شیرین]

از نظر روحی خیلی شاد و پرانرژی ام
حس میکنم روزهای خیلی خوبی تو راهه:)

 

[Lushato]

از لحاظ روحی نیاز به یک کیسه بوکس بزرگ و سنگین دارم
دلم میخواد انقدر مشت بزنم بهش که تمام این عصبانیتی که درونمه از هر مسئله ای رو خالی کنم...و هنگام مشت زدن آنقدر بانگ و فریاد برآورم که گلویم به سوختن بیفتد...و در آخر رها باشم...همچون پر کاهی در باد

 

[N.S.D]

از نظر روحی نیاز دارم بخوابم و چند سال عقب تر یا جلو تر بیدار بشم تو ی کشور دیگه(البته اگ شرایط از الان بهتر باشه)
نیاز دارم بخوابم و بلند شم ببینم همه چی خواب بوده
نیاز دارم دوباره کوچولو و مامان هانی رو بغل کنم
نه اصلا حرف دلم.. نیاز دارم بخوابم و کلا بلند نشم =)

 

[Sety]

از نظر روحی نیاز دارم هرچی که تو دلمه و به زبون بیارم(:


+از نظر روحی نیاز دارم کرونا زودتر دست از سرمون بر داره

 

[Ромина]

از نظر روحی نیاز دارم که یه اردک رها در یک دریاچه ی زیبا توی یه دشت سرسبز باشم...

 

[sogol]

از نظر روحی نیاز دارم که یه شب باهاش بشینم و تا خوده صبح حرف بزنیم

از نظر روحی نیاز دارم بغلش کنم و پیشش گریه کنم

 

[خواهر کوچیکه شیرین]

از نظر روحی حس اون دختربچه هشت ساله رو دارم که طالبان به زور بهش تجاوز کردن
تمام رویاها و آرزوهاش جلو چشمش خاکستر شدن

 

[el_na_z]

از نظر روحی نیاز به یه بیخیالی مطلق دارم
غرق در آرامش
جلو کولر خوابیده باشم
مشغول خوردن آلوچه سبز
خبر شنیدن قبولیم رشته داروسازی رو بشنوم!
وااای چه شود!

 

[نسیـم]

حساب پر پول.

 

[sp.ring]

اراده خوردنی..مثل قرص ویتامین

 

[Happy20]

از نظر روحی نیاز به یه دوست خوب دارم که مشکلاتمو درک کنه.آخه خیلی تنهام و تازگی ها مشکل زیاد دارم.

 

[__TITY__]

از لحاظ روحی دلم از اون پارتیا میخواد که توش همه با هم داد بزنیم(قصه عشقت باز تو صدامه)

 

[zeynabgol]

از لحاظ روحی نیاز دارم خیلی ها دست از دروغ گفتن و شایعه پراکنی برای هرچه بدبخت تر نشون دادن مردم افغان دست بردارن:)

 

[Asal :)]

از نظر روحی نیاز دارم ارزوهام تبدیل به واقعیت شن

 

[anaana251223]

از نظر روحی یه رفیق ناباب میخام...

 

[Bk_201]

آرام بخش

 

[Amir HD]

یه حسی هست وقتی پرواز نصفه شب داری به خارج از ایران
از صبح منتظر وقت پروازتی و میدونی این اخرین ساعاتته
چمدونتوو داری جمع میکنی و چند ساعت زودتر میرسی فرودگاه
اون لحظه که گیتی که بهت میگن ممنوع الخروج نیستی و میتونی بری و میدونی که کاری نکردی که بخوای ممنوع الخروج باشی اما یه استرس و ترسی همیشه بین اعضای اون صف هست
از لحاظ روحی به اون حسی که مامور فرودگاه اوکی‌میده و پاسپورتمو میده و از اون طرف یه نگاهی به خانواده و دوستایی که نمیتونستن از اون گیت جلوتر بیان یه حسی مخلوط از شادی غم نگرانی دلتنگی شاید تنها لحظه ای که همه حسها با هم تجربه میشه

 

[shatoonak]

از نظر روحی نیاز دارم برم پیش دوستای صمیمیم که بخاطر کرونا دو ساله ندیدمشون...

 

[Melin]

از نظر روحی نیاز دارم با دوستم برم لب دریا بعدش برم توی کلبه و صدای سوختن هیزمو بشنوم و یه چایی آتیشی با یه کیک خوشمزه بخورم