هزار کار نکرده

nina16

کاربر جدید
ارسال‌ها
4
امتیاز
197
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
اینکه چرا هیچ وقت برای خودم زندگی نکردم و تو هرکاری اول به فکر عزیزام بودم و در نهایتش خودم :(
 

Sana81

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
1,701
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
:)
سال فارغ التحصیلی
1400
چرا یه روز کامل نخوابیدم ؟zzz:
چرا از بلندی نپریدم ؟ خیلی دوس
چرا ابراز احساسات نکردم به خانواده ~X(
چرا نتونستم چیزی رو بدون تماس دست بلند کنم ( مخصوصا اون جامدادی لعنتی که هی میوفته زمین )@:
چرا به حرف وجدان عزیز گوش نمی دم (البته یکم حوصله سر بره)
چرا سرمو به دیوار نزدم
چرا ابرارو نتونستم بغل کنم :-l
 

Soooofi

کاربر فعال
ارسال‌ها
22
امتیاز
174
نام مرکز سمپاد
استعداد های درخشان منطقه ۱ تهران
شهر
کرج/تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
فیزیوتراپی
بعضی وقتا اشک یه کسایی رو در آوردم که هیچوقت دلم نمیخواس در بیارم.
به کسی که دوستش داشتم و دارم هیچوقت نفهموندم که دوستش دارم.
همیشه گذاشتم بیشتر بقیه به جام تصمیم بگیرن و الان پشیمونم.

این سه تا بزرگ‌ترین حسرت هامه.:rolleyes:
 

sa🌙

هیچی دائمی نیس،غیرِ جوهر تتو…
ارسال‌ها
86
امتیاز
1,592
نام مرکز سمپاد
فرزانگان5
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1399
اینکه چرا خیلی وقتا سکوت کردم
چرا وقتی میتونستم با گفتن یه حرف ساده به یکی اعتماد بنفسشو برنگردوندم
چرا هیچ وقت پای هنری که همیشه آرزوشو داشتم وای نستادم و هرسال پای این جمله مامانم که میگفت درس داری سکوت کردم
چرا اونقدر محکم نبودم که همیشه خودم تنهایی ادامه بدم و نیاز به این همه یادآوری داشته باشم!
چرا وقتی که باید قوی باشم بغض می کنم؟!
چرا سعی نکردم از بقیه توقع نداشته باشم که بعد دلم بگیره ازشون
چرا بهتر درس نخوندم و واسه هدفم بدبختی نکشیدم
چرا هیچ وقت نخواستم بفهمم منم میتونم
چرا واسه خودم گل نخریدم
چرا انقدر از خدا دور شدم و باورامو از دست دادم
چرا نرفتم زبان اسپانیایی و ترکی یاد بگیرم
چرا نرفتم کلاس رقص وقتی بقیه میگفتن تو کارای مهم تری داری!
چرا نتونستم به جا همه واسه خودم تصمیم بگیرم
چرا یه بارم نتونستم اشوانو از نزدیک ببینم؟!
چرا .......
 

Reyhuneeeh

A Dreamer
ارسال‌ها
236
امتیاز
2,347
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
چرا نرفتم گیتار؟
اونجوری ک باید تمام هم م غممو واسه رسیدن بهش نذاشتم...
سرش داد زدم
اونهمه هدف و آرزو ک با دستای خودم کشتمشون...
چرا برای ی بارم ک شده نزدم تو دهنش وقتی داشت اون حرفا رو تکرار میکرد
.
.
.
.
کاش میشد برگردم...
 

Espoir

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
11
امتیاز
30
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی قم
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی قم
رشته دانشگاه
پزشکی
بزرگ ترین حسرت من نه از امروز بدون فردا بلکه از آینده بدون دیروز عه
میترسم از روز های که سرعت حد رو میشکنن قوانین فیزیک رو نقض میکنن و گاهی حتی شتابشون از نور هم بیش تره
افسوس میخورم برای روز های رفته، خاطراتی که یادداشت شون نکردم، دوست هایی که پیدا نکردم، کار های احمقانه ای که انجام ندادم
غصه های من برای اوقاتی عه که زندگی ام رو پای نظرات و عقاید دیگران هدر دادم
17 سال گذشت و من حس میکنم تنها دو سال زندگی کردم، اگر میشد به عقب برگردم این بار دیگه فقط برای خودم زندگی میکنم، فقط و فقط خودم
 

armin_att

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
516
امتیاز
12,843
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهر ری
سال فارغ التحصیلی
1398
رشته دانشگاه
تقریبا برق
حسرت این رو میخورم که چقدر جوگیر بودم
هدف واحدی نداشتم
به سبب اینکه بقیه چکار میکنن ، منم دنباله رو اونا بودم
یه روز میخواستم تغییر رشته بدم برم تجربی ، یه روز میخواستم مخترع بشم ، روز دیگه میخواستم برم کلاس ساز یاد بگیرم و...
هیچ کدوم از این کارا رو هم علاقه نداشتم

اینطوری شد که دوران نوجوانی بیخود و بی فایده ای داشتم
حسرت میخورم که چرا مسیر واحدی نداشتم
مسیری که میدونستم چی بود
 

Mariia51

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
15
امتیاز
47
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
زاهدان
سال فارغ التحصیلی
99
اینکه روزی ک قرار بود انتخاب رشته دبیرستان بکنیم جلوی مامان بابام سکوت کردم قبول کردم حرفشون رو تا اخر عمر خودم رو نمی بخشم ای کاش بیش تر اصرار میکردم . ن فان داشتم نه به جایی قراره برسم.
اینکه به خوب بودن راضی بودم هیچ وقت سعی نکردم عالی بشم در صورتی ک تواناییش رو داشتم
نمی دونم الان احساس یه آدم کاملا شکست خورده رو دارم و اینک چرا گذاشتم خانوادم برام انتخاب کنن حق انتخاب رو برای خودم نداشتم احساس تبدیل شدن به یه رباط رو دارم
 

sadlove

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,382
امتیاز
31,819
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شـیراز
سال فارغ التحصیلی
93
حسرت زمانهایی ک میتونستم کتاب بخونم اما تو سمپادیا گذروندم .
حسرت امسال ک مثل همیشه درس نخوندم و همش خوابیدم .
حسرت این مدت قرنطینه ک میتونستم باهاش لحظه های قشنگی داشته باشم اما نشد .
حسرت کشورایی ک میتونستم ببینم ولی ندیدم .
حسرت اینکه مسافرت تنهایی نرفتم هیچوقت .
حسرت زبانمو ک از دبیرستان بوسیدم گذاشتم کنار وقتی اون همه مسلط بودم الان هیچی یادم نمیاد ازش .
حسرت لحظه هایی ک ب ادمهایی بها دادم ک لیاقت بها دادن نداشتن .
اگه بمیرم کلی غصه میخورم ک این همه برا پزشک شدن تلاش کردم اما نتونستم ب هدفم برسم . نتونستم یک روز رایگان برم تو بهزیستی و بچه ها رو ویزیت کنم .
 
ارسال‌ها
599
امتیاز
6,850
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهر خشن
سال فارغ التحصیلی
98
مدال المپیاد
زیستی ناکام
رشته دانشگاه
پزشکی
همیشه فکر میکردم بی‌حسرت ترین آدمم و چیزای زیادی نیست که بخوام از گذشته‌م تغییرشون بدم. ولی شاید همیشه یه حسرت بمونه که چرا نتونستم به یکی اعتماد کامل کنم و باهاش حرف بزنم؟! حرف معمولی نمیگم. اتفاقات روزمره رو به سادگی میگم؛ منظورم اون اعماق ذهنمه که واقعا دوست داشتم به یکی بیان کنم. با اعتماد کامل و بدون نگرانی از آینده.
حسرت دیگه‌م هم علمه. کاش از دوران راهنمایی می‌رفتم دنبال علم و انقدر اسیر چارچوبای درسی مدرسه نمی‌شدم.
 

Acwmw:'

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
370
امتیاز
6,599
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
سیبری
سال فارغ التحصیلی
2020
دانشگاه
Kmu
رشته دانشگاه
پزشکی
حسرت میخورم از همون بچگی فک کنم دوم بودم عین چی درس میخوندم حالا دلایل و شرایط اینطوری کرده بود ماجرارو
حسرت اینکه نتونستم ی بار راحت باهاش حرف بزنم و همیشه ترسیدم
حسرت تابستون که فقط ی دور همینطوری پایه رو خوندم
کاش حسرت جشنی که تو ذهنمه نشینه تو دلم برای ۹۹
حسرت کتابایی ک نخوندم..فیلمایی که ندیدم...
حسرت ابراز محبت بدون ترس از هرچیزی که تو فکرمه*-*
 

هولدن

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
886
امتیاز
12,249
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
۱چرا نتونستم یکسری دوستیارو نگردارم ؟
۲چرا نتونستم تغییراتی که مدنظرم بوده روپیاده کنم
۳چرا ترسو بودم
۴چرا هیچ وقت زبانو کامل نکردم
۵چرا این قدر تو خیال بودم
۶چرا یک دفعه از معنی تهی شدم
 

s.zhr.s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
83
امتیاز
497
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
لنگرود
سال فارغ التحصیلی
1399
مدال المپیاد
رویاشو داشتم ولی عملی نشد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
بزرگ ترین حسرت من نه از امروز بدون فردا بلکه از آینده بدون دیروز عه
میترسم از روز های که سرعت حد رو میشکنن قوانین فیزیک رو نقض میکنن و گاهی حتی شتابشون از نور هم بیش تره
افسوس میخورم برای روز های رفته، خاطراتی که یادداشت شون نکردم، دوست هایی که پیدا نکردم، کار های احمقانه ای که انجام ندادم
غصه های من برای اوقاتی عه که زندگی ام رو پای نظرات و عقاید دیگران هدر دادم
17 سال گذشت و من حس میکنم تنها دو سال زندگی کردم، اگر میشد به عقب برگردم این بار دیگه فقط برای خودم زندگی میکنم، فقط و فقط خودم
 

s.zhr.s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
83
امتیاز
497
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
لنگرود
سال فارغ التحصیلی
1399
مدال المپیاد
رویاشو داشتم ولی عملی نشد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
خب الان که بیش از پیش خطر مرگ رو حس میکنید، بیاید اینجا بگید از اینکه چکار هایی نکردین پشیمونید.
لیست حسرت هایی رو که در صورت مرگ زودهنگامتون (خدای نکرده) رو دلتون میمونه بنویسید.

یادمه دفعه پیش قسمتی از شعر پشیمان نیستم گوگوش رو نظر گذاسته بودم.الانی که میبینم کلی آدم آشنا دارن میمیرن و مرگ نسبت به قبل بهم نزدیک شده الان با درک احتمالی مرگم احساس پشیمونی پیدا کردم .پشیمونم چرا پیشش انکار کاردم که دوسش دارم و هیچ وقت نخواستم بش بگم خیلی دوست دارم
 

Karin

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
573
امتیاز
3,590
نام مرکز سمپاد
Farzanegan
شهر
Urmia
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
من بزرگترین حسرتمو حتی نمیتونم ب زبون بیارم
ای خداا چ بدبختی بود افتاد ت دامن من
خلاصه نمیرمو بفهمم ک چیشد اخر سر .‌‌
 

mischievous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
615
امتیاز
5,336
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2️⃣
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
من همیشه از همون دبیرستان ترس اینو داشتم قبل از اینکه درسم تموم بشه و بتونم برم سر کار بمیرم
اگه بدونم قراره تو جوونی بمیرم واقعا درس و مشق می ذارم کنار :|
اهاحسرت یه تور دور اروپا هم به دلم می مونه که اونم مهم نیست زنده هم باشم با این وضع دلار دیگه نمی تونم برم
 

^__^

کاربر فعال
ارسال‌ها
25
امتیاز
107
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
همزمان روی جدول کنار خیابون راه نرفتم و بستنی بخورم :(
----
هیچوقت شطرنج باز قهاری نشدم
 
آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد:

A4i9

ali
ارسال‌ها
18
امتیاز
71
نام مرکز سمپاد
بهشتی
شهر
میاندوآب
سال فارغ التحصیلی
1400
نتونستم بغلش کنم ........ ......

این علاوه بر تک تک چیزایی که خیلیاتون گفتین.
 

^N^

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
272
امتیاز
3,302
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
زابل
سال فارغ التحصیلی
1401
حسرت ....
نمیدونم ....
شاید در آینده شجاعت انجام یه کارایو پیدا کنم ...
ولی اگه قرار باشه الان بمیرم :
چرا در مورد خودم فکر نکردم؟
 
بالا