ابتدا سخت است و منزلگاه بیمخواندم شعرهایتان را خوشحال گشتم
من هم آمدم این را نوشتم
به بی معنی بودن شعرم گیر مده
همین چند خط را هم به زور نوشتم![]()
هجوم نه از ره کین استمن کجا جنگیده ام با @پهلوی
هجو برگیر و زبان در کام کن
جای هجویدن برو جامی بیار
دوستان را با دو بیتی خام کن![]()
آمدی مهر و محبت و صفا آوردیای اهل دل و مست سخن گوش کنید
ذره ای حرف با این منِ مدهوش کنید
از پس درس و خلایق سر ز اینجا یافتم
اینچنین قلب مرا زنده و هم جوش کنید
گر برانید و خموشانید مرا زین محفل
یقین است ؛ بر لبه ی جوب مرا یافت کنید
پس نباشد در شما این شان و در من این زوال
بس چه نیکوست اگر منظومه ای با من آغاز کنید
ای اهل دل و مست سخن گوش کنید
ذره ای حرف با این منِ مدهوش کنید
از پس درس و خلایق سر ز اینجا یافتم
اینچنین قلب مرا زنده و هم جوش کنید
گر برانید و خموشانید مرا زین محفل
یقین است ؛ بر لبه ی جوب مرا یافت کنید
پس نباشد در شما این شان و در من این زوال
بس چه نیکوست اگر منظومه ای با من آغاز کنید
ای شین مخفف شده در نام و نشانآمدی مهر و محبت و صفا آوردی
تحفه ای ناب ز بازار جفا آوردی
باز هم بیا و با اشعار زیبایت
تحفه ای ده به اهل صدف و دریایت
جانِ من ! شیرین سخنی هایت زیباستبیا ای دوست باهم دوست باشیم
برای هم رگ و مو ، پوست باشیم
در این جمع لیپیدی تو بیا تا
برای این غشا، آبدوست باشیم
نرو سر را مزن تو بر لب جوب
اگر دوست منی این لایک را برکوب
اگر دوست منی که خوش به حالت
اگر نه که بیارم من فلک ، چوب![]()
کاریست بسی دشوار دوستان
بگویید منبع الهامتان را....![]()
از درون قلب می ایدکاریست بسی دشوار دوستان
بگویید منبع الهامتان را....![]()
تو کز نمی خواهیبسی گزاف گویند اینان ...
بشنوید اما باور .نه
نتوان کرد در این دنیا
درون ما همچون گودالیست
که تنها
تاریکی از ان برخیزد ونومیدی
پس نتوان داشت انتظار چنین ابیات
.اینم منظوم محسوب میشه ایا؟
هست اندرون کله اتنیست مشکل من در باور این سودا
هست مشکل من در خفن بودن انها
چگونه ممکن استچنین موزون بگفتارید شما دوستان
سخن گفتی دلم کندی تو از جاجانِ من ! شیرین سخنی هایت زیباست
نَقل و قولِ شیوای کلام و دهانت اینجاست
لایک کجا باشد نشان جای تو در دل ما ؟
که فلک چوب و سَرِ ما نیز نمیدانند کجاست
جای یار و همنشین هر کس نداند زین دیار
در کجا دیدی صدف دُر بیاویزد در لغات ؟
پس تو ای دُر دل و یار دلم آگاه باش
در دل ماهستی انطور عمیق که کس نداند کجاست
چشم را بسته دهان باز می کنیمکاریست بسی دشوار دوستان
بگویید منبع الهامتان را....![]()
ای تحفه ی شیرین بهاری شهر نیمه جان هاکاریست بسی دشوار دوستان
بگویید منبع الهامتان را....![]()
رای نیکیست که گفتار به نظم آراییمچو نظمی ساختم کان بی نگاه است
هر آن معنی که دیدی خود تباه است((:
بسازید و بسوزید و برینید((:
فقط نظمی سرایید آن به راه است!
مدیر! آگاه باش این جا فقط نظم
بباید گفت و هر نثری گناه است![]()
مده گیر و بیا آسان بگیریمخواندم شعرهایتان را خوشحال گشتم
من هم آمدم این را نوشتم
به بی معنی بودن شعرم گیر مده
همین چند خط را هم به زور نوشتم![]()
اتل متل توتولهقاشق بزن رو شیشه
تو جیب من شیپیشه![]()
نون و پنیر و چاییاتل متل توتوله
شپش چطور میجوره* ؟
(*از مصدر جوریدن)
چه شیپیش قشنگینون و پنیر و چایی
با زیرپوش و دمپایی![]()
جیبت چقد قشنگهچه شیپیش قشنگی
چه جیب رنگارنگی