- شروع کننده موضوع
- #101
- ارسالها
- 3,901
- امتیاز
- 37,813
- نام مرکز سمپاد
- BHT
- شهر
- LNG
- سال فارغ التحصیلی
- 1397
- دانشگاه
- SBU
- رشته دانشگاه
- ARC
شپش در طبع ما یاری نمی کرد
سوی انبار ما باری نمی کرد
سوی انبار ما باری نمی کرد
مدیر ای مدیر ای مدیر!فک من آویختی! برگ مرا ریختی!
گرچه نباشد دلیل، این سر من بیختی
(مصرع اول که نه مصرع دوم خوش است)
چرا شعر او را خراب ساختیمدیر ای مدیر ای مدیر!
چه کردی تو با شعر بیچاره ام؟
چرا وزن او را بهم ریختی؟
نمیبینی بحد کافی سیپاره ام؟ اه
مدیر کیه؟!
چه باشد عیب، گر یاران دوباره
به نظمی آتش محفل فروزند
برون آیند دستانی بر آتش
که بیش از پیش غمها را بسوزند
به پیوستن چنان نظمی سراییم
که وزن و قافیه پیشش بگوزند
ناف این تاپیک را با لودگی ببریده اندشپش در انجمن شایع شد از تو
به ح.ب نقل دام و گوربه گفتی
ندانم آن چه مفهومی بدان بود
ندانم از چه رو بی وزن سفتی
(ربطی نداشت خواستم شکوه کنم )
چنین کاری چنان بیهوده باشد
که خود دانی اگر پندی شنفتی
بدون معنی و بی وزن و آرا
چه باشد جای اینجا خاک رُفتی؟
[به کمترین حدی از معنا
به کوتاه ترین حرف این دنیا
بسنده خواهم کرد
اما...
تو دریغ میداری]
هرچند دگر دیر شد و ناف بریدیدناف این تاپیک را با لودگی ببریده اند
جای مفهوم و سخن در آن تماما ریده اند
واژه چیدن پشت هم را جای، این جا دیده اند
معنی و مفهوم را در جای دیگر چیده اند
ناف این تاپیک را با لودگی ببریده اند
جای مفهوم و سخن در آن تماما ریده اند
واژه چیدن پشت هم را جای، این جا دیده اند
معنی و مفهوم را در جای دیگر چیده اند
تو مگر خسروی ملک دگریگر چه از بیخ پر از خس باشد
هر چه رفتید دگر بس باشد
سبب رفتن خود شرح دهید
تا مگر مایهی زین پس باشد
گربه دستش به گوشت می نرسیدتو مگر خسروی ملک دگری
که به این رای به ما می نگری؟
ما نخواهیم که دگر بس باشد
دست بردار از این فتنه گری
برگ هایم همه را تو ریختیگربه دستش به گوشت می نرسید
فلذا پیف پیف گفت و برفت
تخم نفرت را بکار و خوشه کنبرگ هایم همه را تو ریختی
تخم نفرت بر دلم آویختی
های ای شاعر ذیحق مجلستخم نفرت را بکار و خوشه کن
عشق بردار و فضا را توشه کن((:
تخم نفرت در دلم افتد پنهان میشودتخم نفرت را بکار و خوشه کن
عشق بردار و فضا را توشه کن((:
گر تو عشقی درون دل داریتخم نفرت در دلم افتد پنهان میشود
قطره ای بر او بیفتد جمله طوفان میشود
عشق بردار و فضا را توشه کن؟؟
عشق تو بر دل بیفتد، کار آسان می شود!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟
(#استفهام_انکاری)
های ای شاعر ذیحق مجلس
پیمانه ای ریز بهر عشاق مجلس
گر من عشقی درون دل دارمگر تو عشقی درون دل داری
نیست درمان دل به دلداری
تو و ابیات و جام و دلداری
قدر دانی اگر تو دلداری((:
بی جام و باده، با شپشی در میان دلق
افکنده ام به نظم شپش در ازار خلق
نمی دانم کجا و کی به یارانگر من عشقی درون دل دارم
به از آن است که خلق آزارم
شپش و جیب خروس و مگسک؟
دست بردار مگر بیمارم؟؟؟
اشاره به شعر زیر