- مدیر
- #81
- ارسالها
- 1,299
- امتیاز
- 23,244
- نام مرکز سمپاد
- علامه حلی۱
- شهر
- همدان
- سال فارغ التحصیلی
- 0000
- رشته دانشگاه
- علوم تغذیه
اتل متل توتولهجیبت چقد قشنگه
شپش، داره میلنگه :/
شیپیش کوچولو چجوره؟
اتل متل توتولهجیبت چقد قشنگه
شپش، داره میلنگه :/
نون و پنیر و پستهاتل متل توتوله
شیپیش کوچولو چجوره؟
نون و پنیر و فندقنون و پنیر و پسته
شیپیش یه جا نشسته
شیپیش چیه کثیفهنون و پنیر و فندق
شپش نرو تو صندوق
شپش ما زرنگهنون و پنیر و فندق
شپش نرو تو صندوق
شیپیش عزیز حیا کنشپش ما زرنگه
با دزدا خوب میجنگه
نمیپره تو صندوق
می پره روی خندق(:؟)
شیپیش اگه حیا داشتشیپیش عزیز حیا کن
جیب منو رها کن
شپش حیا ندارهشیپیش اگه حیا داشت
کار رو شروع نمیداشت
شیپیش به این گوگولیشپش حیا نداره
چون دست و پا نداره
شپش پاشو، حیا کن
این تاپیکو رها کن
شیپیشت اگه قلمبه ستشیپیش به این گوگولی
ناز و خیلی تپلی
شیپیشه که پا ندارهشیپیشت اگه قلمبه ست
سر تا پا تو یه دمبه ست
تو برو، بشین و هی درس بخوانحسود حسود هرگز نیاسود
درس و مرس و حرف و مرف و تست و مستدرس و مرس و آزمون و کارنامه
بایدت داد تا شیپش رود از خانه
تا به کی آواز باطل سر دهم؟
چند بادمجان به نیل اندر نَهَم؟
این تویی و آن امین (از نوع روحیش) و آن حسام
تیغهای آبدارِ در نیام
نی شما، بسیار یاران دگر
کورْ چشم و بیزبان و گوشْ کر
شیرطبعانی، ولی ناممتحن
موش پندارند طبع خویشتن!
تو چموش شعر را بانگی زدی؟
گر نه، بد کردی که معذور آمدی!
در غنا اظهار گنگی میکنی؟
خود در این یاوه، درنگی میکنی؟
این که میگویم ز افسوس شماست:
حیف از آن طبعی که محبوس شماست!
وه که شورافزای ماهوری، بُدم
پرده برگشت و کنون دشتی شدم (با لحن میدلفینگر-وار)
یار محزونم، در آی و چنگ زن ( @mahzoun99 )
شیشهی افسوس را بر سنگ زن
بر قتال طبع، دارند اختیار
بیبخاران را به حال خود گذار
میازار شپشی که دانه کش استبی جام و باده، با شپشی در میان دلق
افکنده ام به نظم شپش در ازار خلق
ندیدم بهتر ز نام شپشمیازار شپشی که دانه کش است
که وی اکنون در آرامش است