مشاعره واژه‌نما

ارسال‌ها
608
امتیاز
6,604
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
غبار
گهی افتان و خيزان، چون غباری در بيابانی
گهی خاموش و حيران، چون نگاهی بر نظرگاهی
خاموشی

هر کرا گفتار بسیارش بود
دل درون سینه بیمارش بود
عاقلان را پیشه خاموشی بود
پیشه جاهل فراموشی بود

عطار نیشابوری
 

s@rah

:-"
ارسال‌ها
529
امتیاز
12,673
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۴
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1405
خاموشی

هر کرا گفتار بسیارش بود
دل درون سینه بیمارش بود
عاقلان را پیشه خاموشی بود
پیشه جاهل فراموشی بود

عطار نیشابوری
دل
خيره چشمانش با من گويد:
کو چراغي که فروزد دل ما؟
هر که افسرد به جان با من گفت:
آتشي کو که بسوزد دل ما؟
 
ارسال‌ها
608
امتیاز
6,604
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
دل
خيره چشمانش با من گويد:
کو چراغي که فروزد دل ما؟
هر که افسرد به جان با من گفت:
آتشي کو که بسوزد دل ما؟
آتش

شعله ی آتش عشقم منگر بر رخ زردم
همه اشکم همه آهم همه سوزم همه دردم
چون سبویی که شکسته ست و رخ چشمه نبیند
کو امیدی که دگرباره همآغوش تو گردم؟

شفیعی کدکنی
 

saba.hjm

Olmazsa alışırız(:
ارسال‌ها
873
امتیاز
25,715
نام مرکز سمپاد
فزرانگان
شهر
سراب
سال فارغ التحصیلی
1400
آتش

شعله ی آتش عشقم منگر بر رخ زردم
همه اشکم همه آهم همه سوزم همه دردم
چون سبویی که شکسته ست و رخ چشمه نبیند
کو امیدی که دگرباره همآغوش تو گردم؟

شفیعی کدکنی
آغوش

ﭼﻪ ﮔﻨﺎﻫﯽ؟
ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺗﻨﮓ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﯿﺮ
ﺗﻦ ﺗﻮ ﻋﯿﻦ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﺖ،
ﺟﻬﻨﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ
 
  • شروع کننده موضوع
  • #465
ارسال‌ها
262
امتیاز
13,862
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
آغوش

ﭼﻪ ﮔﻨﺎﻫﯽ؟
ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺗﻨﮓ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﯿﺮ
ﺗﻦ ﺗﻮ ﻋﯿﻦ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﺖ،
ﺟﻬﻨﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ
گناه

گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنم
که دگر بار گناهی نکنم
بوسه دادی و چو لبم برخاست از لب تو
توبه کردم که دگر توبه ی بیجا نکنم
 

s@rah

:-"
ارسال‌ها
529
امتیاز
12,673
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۴
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1405
گناه

گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنم
که دگر بار گناهی نکنم
بوسه دادی و چو لبم برخاست از لب تو
توبه کردم که دگر توبه ی بیجا نکنم
توبه
اين درگه ما درگه نوميدی نيست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
 

saba.hjm

Olmazsa alışırız(:
ارسال‌ها
873
امتیاز
25,715
نام مرکز سمپاد
فزرانگان
شهر
سراب
سال فارغ التحصیلی
1400

ElEnA_f7

⁦。◕‿◕。⁩
ارسال‌ها
16
امتیاز
769
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سراب
سال فارغ التحصیلی
1400

saba.hjm

Olmazsa alışırız(:
ارسال‌ها
873
امتیاز
25,715
نام مرکز سمپاد
فزرانگان
شهر
سراب
سال فارغ التحصیلی
1400
روانم
مگر باز بینم ترا تن درست

که روشن روانم به دیدار تست

فردوسی
دیدار

من محال است به دیدار تو قانع باشم
کی پلنگی شده راضی به تماشا از ماه

آغوش من و عشق تو و لحظه ی دیدار
رویای قشنگیست و اما شدنی نیست
 
ارسال‌ها
3,981
امتیاز
32,567
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1390
دیدار

من محال است به دیدار تو قانع باشم
کی پلنگی شده راضی به تماشا از ماه

آغوش من و عشق تو و لحظه ی دیدار
رویای قشنگیست و اما شدنی نیست
دیدار
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست
 

ElEnA_f7

⁦。◕‿◕。⁩
ارسال‌ها
16
امتیاز
769
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سراب
سال فارغ التحصیلی
1400
ارسال‌ها
3,981
امتیاز
32,567
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1390
دلدار
دیر است که دلدار پیامی نفرستاد

ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
حافظ
دلدار
عشقبازی را تحمل باید ای دل پای دار
گر ملالی بود بود و گر خطایی رفت رفت

گر دلی از غمزه دلدار باری برد برد
ور میان جان و جانان ماجرایی رفت رفت
 

saba.hjm

Olmazsa alışırız(:
ارسال‌ها
873
امتیاز
25,715
نام مرکز سمپاد
فزرانگان
شهر
سراب
سال فارغ التحصیلی
1400
دلدار
عشقبازی را تحمل باید ای دل پای دار
گر ملالی بود بود و گر خطایی رفت رفت

گر دلی از غمزه دلدار باری برد برد
ور میان جان و جانان ماجرایی رفت رفت
عشقبازی

شعر من وقتی که با تو عشق بازی می کند
در تنور داغ آغوشت ، چه نازی می کند

در تو می پیچد تمام واژه های پیکرش
در میان بوسه هایت یکه تازی می کند
 
ارسال‌ها
3,981
امتیاز
32,567
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1390
عشقبازی

شعر من وقتی که با تو عشق بازی می کند
در تنور داغ آغوشت ، چه نازی می کند

در تو می پیچد تمام واژه های پیکرش
در میان بوسه هایت یکه تازی می کند
آغوش
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم
کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد

شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی
دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد
 
ارسال‌ها
608
امتیاز
6,604
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
آغوش
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم
کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد

شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی
دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد
اکنون

بجز آزار شما
هوایی در سر ندارم!
اکنون که زیر ستاره‌ی دور
بر بام بلند
مرغ تاریک است
که می‌خواند،
اکنون که جدایی گرفته سیم از سنگ و حقیقت از رؤیا،
و پناه از توفان را
بردگان فراری
حلقه بر دروازه‌ی سنگین زندان اربابان خویش
بازکوفته‌اند،
و آفتابگردان‌های دو رنگ
ظلمت‌گردان شب شده‌اند،
و مردی و مردمی را
همچون خرما و عدس به ترازو می‌سنجند

احمد شاملو
 

saba.hjm

Olmazsa alışırız(:
ارسال‌ها
873
امتیاز
25,715
نام مرکز سمپاد
فزرانگان
شهر
سراب
سال فارغ التحصیلی
1400
اکنون

بجز آزار شما
هوایی در سر ندارم!
اکنون که زیر ستاره‌ی دور
بر بام بلند
مرغ تاریک است
که می‌خواند،
اکنون که جدایی گرفته سیم از سنگ و حقیقت از رؤیا،
و پناه از توفان را
بردگان فراری
حلقه بر دروازه‌ی سنگین زندان اربابان خویش
بازکوفته‌اند،
و آفتابگردان‌های دو رنگ
ظلمت‌گردان شب شده‌اند،
و مردی و مردمی را
همچون خرما و عدس به ترازو می‌سنجند

احمد شاملو
جدایی

ای آنکه ز هجر تو ندیدیم رهایی
باز آی، که دل خسته شد از بار جدایی

هر چند مرا هیچ نخوانی که: بیایم
این نامه نبشتم که: بخوانی و بیایی
 

f.hn

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
198
امتیاز
4,384
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بیرجند
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
زمین شناسی
جدایی

ای آنکه ز هجر تو ندیدیم رهایی
باز آی، که دل خسته شد از بار جدایی

هر چند مرا هیچ نخوانی که: بیایم
این نامه نبشتم که: بخوانی و بیایی
نامه

تا گشودم نامه اش را سوختم از انتظار
کاش قاصد میگشود این نامه سربسته را
 

saba.hjm

Olmazsa alışırız(:
ارسال‌ها
873
امتیاز
25,715
نام مرکز سمپاد
فزرانگان
شهر
سراب
سال فارغ التحصیلی
1400
نامه

تا گشودم نامه اش را سوختم از انتظار
کاش قاصد میگشود این نامه سربسته را
نامه

صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم
یا راه نمیدانی یا نامه نمیخوانی
 
ارسال‌ها
3,981
امتیاز
32,567
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1390

saba.hjm

Olmazsa alışırız(:
ارسال‌ها
873
امتیاز
25,715
نام مرکز سمپاد
فزرانگان
شهر
سراب
سال فارغ التحصیلی
1400
راه
به می سجّاده رنگین کن گرت پیرِ مُغان گوید
که سالِک بی‌خبر نبود ز راه و رسمِ منزل‌ها
خبر

خبرت هست که دلتنگ نگاهت شده ام
بی قرار تو و چشمان خمارت شده ام
 
بالا