امروز دوست داشتم چه کسی باشم؟

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع venusi
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
امروز به استثنا دلم میخواست دیشب خودم باشم:)
 
دوست داشتم عمه مامانم باشم تو 50 سال پیش، با یه دیپلم کارمند بانک شده بودم تهران خونه هم واسه خودم خریده بودم یه زندگی نرمال با کمترین نگرانی و مجرد
 
مکس ورشتپن،با وجود سختی های زندگیم یکه تاز موتوراسپورت باشم.
 
برای بار هزارم جای لی‌لی توی «ما تمامش میکنیم»
 
جای شهرام تو سریال خوشنام لحظه گرفتن جایزه ۳۰۰ میلیونی از کارخونه ترشی
 
خود دوسال پیشم
 
چرا جای خودم نباشم؟
+خودم
 
امروز. دلم میخواست یه ادم صادق و شریف باشم، ازینایی که همیشه وقتی میخوابه میگه " یه روز دیگه که توش وجدان و شرفم رو ثابت کردم! "
 
به نظرم یه آدم کاملا صادق هیچ وقت نمیتونه با اطمینان بگه "وجدان و شرفم رو ثابت کردم."

امروز دوست داشتم که آسمانِ باز باشم...
آنچه او می‌گوید بشود. ابرهای تیره‌ی اشتباهاتم به دستورِ خودش کنار روند و آسمانِ بازی شوم که تا بی کرانگی آبیِ صداقتش نمایان باشد.
 
کسی که زبان اشاره بلده و خیلی زود با آدمای ناشنوا دوست میشه:))
 
امروز دوست داشتم که اینترنت باشم.
 
ازین قاتلای سریالی فوق خفن که با یادداشت فرستادن به پلیس مسخره اش میکنن و با عقیده عجیبشون فکر میکنن اوکیه کشتن ادم
 
خودم ۳ سال پیش
 
ی آدمی که از شب تا صبح خودشه و موبایلش و همستر بازی کردن بی خیال و علاف
 
می‌گفت: فریدون گُله معروف بوده به "سفید خان"، هر زمانی و مکانی سرمایه‌گذاری ازش طرح می‌خواسته دفتری رو باز می‌کرده که سفید بوده و شروع می‌کرده از روی دفتر سفید خوندن و حتی صفحه‌های دفتر رو ورق می‌زده: )) و قطعا ما می‌دونیم که سرمایه‌گذار می‌گفته پسندیدم و فیلمنامه رو می‌خواسته!
فریدون گله هم می‌رفته توی قهوه‌خونه‌ای بین‌راهی می‌نشسته و تازه شروع به نوشتن می‌کرده و صبح روز بعد فیلمنامه آماده بوده!
من
امشب
می‌خواستم
که
فردون گله
باشم
یا ورژنی از زهرا باشم که پس از سالها ماجرای خلاقه نوشتنم نقل مجلس‌ها باشه
 
اروجعلی ببرزاده
 
Back
بالا