امروز دوست داشتم چه کسی باشم؟

ارسال‌ها
26
امتیاز
97
نام مرکز سمپاد
فرزانگان منطقه یک تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
مرحله دوم ریاضی بعدش نشد دیگه
یه مکانیک
 

*100RA*

لنگر انداخته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,970
امتیاز
17,375
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
موصطافا چیراغی
کاندیدای ریاست جمهور
از روستای جورابیل از توابع اوستان اردبیل
 

ραɾɳιყαɳ

کاربر فعال
کنکوری 1404
ارسال‌ها
45
امتیاز
227
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بیکینی باتم
سال فارغ التحصیلی
1404
نه تنها امروز بلکه همیشه
دوست داشتم یه ادم بیخیال و بی استرس باشم
 

MOKA

کاربر فوق‌فعال
کنکوری 1404
ارسال‌ها
79
امتیاز
424
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1404
امروز دوست داشتم اون بچه گوگولی 10 سال پیش خودم باشم که ساعت ها می‎نشست لِگو درست می‎کرد. هعی...
 

god of teasing

دلقک جدی
کنکوری 1404
ارسال‌ها
1,199
امتیاز
8,593
نام مرکز سمپاد
تیمارستان فارابی
شهر
کلمه
سال فارغ التحصیلی
1404
خودم صبح
سرم روی میز بود کتاب شیمی جلوم باز ،برای 10 دقیقه بدون ازار
 

hedyeh..

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
95
امتیاز
973
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
جیرفت
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
خوابیدن
هرچی به جز یه کنکوری😭
 

!entropia

الو؟ کائنات؟
ارسال‌ها
72
امتیاز
214
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۴
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1408
با اینکه برای رسالت و هدفم... در واقع از روی علاقه این کار رو می کنم ولی دوست داشتم به جای سر و کله زدن با سوالات المپیاد پرسی جکسون باشم و با آفرودیت، کالیوپه، آرتمیس و اساطیر المپ سر و کله بزنم🙏
 

Hope07

کاربر نیمه‌فعال
کنکوری 1404
ارسال‌ها
18
امتیاز
169
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1404
کاش یه بز کوهی تو یه منطقه دور بودم که تنها نگرانیم شکمم بود و چریدن ...یا هم یه خرس قطبی در حال ناز کردن بچه هاش .البته اینا هم باید نگران شکارچی باشن.... پس یه گوسفند جزو گله یه چوپان هم ایده باحالیه .نمیدونم هر چی غیر انسان بودن .
 

پرنیان.ک

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,296
امتیاز
48,803
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
94
جای شخصیت کتابخانه‌ی نیمه شب، که می‌تونستم شانس ها و سناریوهای دیگه‌ی زندگیمو تجربه کنم و متوجه می‌شدم که قرار نیست و نبوده در اون شرایط هم عن خاصی باشم، شاید اینطوری چیزی که الان هستم و شرایط کنونی رضایت‌بخش تر جلوه می‌کرد.
 

شیطان رجیم

مَستِ مِیخانه
ارسال‌ها
370
امتیاز
1,962
نام مرکز سمپاد
[.unk]
شهر
[.unk]
سال فارغ التحصیلی
333
در فکر تو ام
دلم داغان
دستم داغان
دهانم داغان
چشمم داغان

روزم را با فحش دادن تو پاگشا میکنم
هر برقی که میرود وسایلم نیم سوز میشوند
یاد وعده هایت کوران میکند
از حرصم ننه ات را صدا میزنم
لیوان در دستم هزار تکه میشود
کاش من همه بودم، با همه ماتحت ها تورا قهوه ای میکردم
کفش های همسایه را به پا کرده ام
دوباره عازم اداره ام
زندگی باتو بدتر از مرگ همین حالاست

-ستاد مبارزه و پخش اکستازی و دخانیات
 

chemistry person

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
14
امتیاز
14
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۳
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1406
دوست داشتم همین الان نسخه آینده م بودم که به خواسته هاش رسیده و دیگه واسه خواسته های فعلیش سگ دو نمیزنه.
ولی متاسفانه فعلا تو همون سکانسی گیر کردم که نقش اصلی داستان پوستش داره کنده میشه و فقط سعی میکنه زنده بمونه ؛)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #378

venusi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
510
امتیاز
49,227
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
ادبیات نمایشی
امروز دلم می‌خواست کمی شجاع‌تر باشم این بار در روابطم!
شجاع باشم و خط قرمزهام رو بیان کنم و برای خط قرمزهام ارزش قائل باشم و بجای اینکه فکر کنم به احساس آدم‌هایی که مقابلم ایستادن به احساسم و به آسیب‌هایی که بهم می‌زنن فکر کنم...
 

chemistry person

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
14
امتیاز
14
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۳
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1406
امشب وقتی بابا داشت حرف میزد ، از شرمندگی چیزی جز این صحنه تو ذهنم نبود. رزیدنت ی بیمارستان توی مرکز شهر بودم.بعد از ی شیفت طولانی ، طوری که وایسادن رو پاهام سخت بود ، شیفت رو تحویل میدادم و از بیمارستان میزدم بیرون.تو مسیر حیاط تا پارکینگ فکر میکردم ، به اینکه دقیقا چی باعث شد تصمیم بگیرم اینجا باشم ، به اینکه امروز چقدر میتونستم بهتر کار کنم، به اینکه امشب باز هم خواب راحتی نخواهم داشت و فردا باز توی این چرخه سگ دو میزنم. اما لااقل ، رو حرفم وایسادم و بعد از شرمندگی اون شب حالا میتونم سرمو بالا بگیرم.
 
بالا