کنکور شب‌نشینی اعلام نتایج

وضعیت
موضوع بسته شده است.
برا اینکه بهتون تجاوز نشه فعلا پشماتونو نزنید تا یه فکری کنیم بعدا
اوضاع خیلی خیطه
 
پسرا یه ضرب‌المثل دارن که منظورش اینه که فرقی نمی‌کنه ظاهر دختر:-"
این که فکر میکنی پسرا به قیافه و هیکلت توجه میکنن ینی پسرارو نشناختی
ای بابا، برای اولین بار تو زندگی ام خواستم یکم به پسرا اطمینان کنم:)) برمیگردم به همون فرار از هر گونه مذکر~_~
 
حالا منو بگو. من سرم تو کار خودم بود و بحث سیاسی دوس ندارم، اون وقت یه هم‌اتاقی مخالف خودم داشتم که هی به روشای اعصای خورد کن می‌خواست بحثو پیشیکشه و بگه من خوبم تو عنی.
مسالمت امیز برخورد می کردی
قرار نیست اون از عقاید تو و تو از عقاید اون باخبر شین
 
جلوی هم لباس رو عوض میکنن؟😶
حالا اون موقعی که تو میخای لباس عوض کنی لزوما همه هم اتاقیات هوشیار نشستن تورو دید بزنن :)) اما میتونی ازشون بخواهی نگاه نکنن یا بری پشت دری چیزی یا تو حمام اتاق .
 
ولی چجوری میدونین که چقد حساسین؟ من واقعا از ری‌اکشن‌هایی که ممکنه در زندگی گروهی بدم مطلع نیستم. تنها پلنم اینه که اگر صدای آزاردهنده‌ای وجود داشت از هندزفری استفاده کنم و آیه الکرسی نذر کنم که با ارزشی هم اتاق نشم.
من با این نذر و نیازا رفتم خوابگاه بعد هم‌اتاقیم یه دختر قمی بود که در ۱۶ سالگی با یه طلبه ازدواج کرده بود. اگر بخوام ازش تعریف کنم تا صبح فردا طول میکشه و خنده و گریه توامان رو تجربه میکنین:))
 
مسالمت امیز برخورد می کردی
قرار نیست اون از عقاید تو و تو از عقاید اون باخبر شین
اون شده بود و کرم داشت. خوشش میومد هی یه چیزو تکرار کنه و مخالفشو آزار بده با تیکه و توهین هر روز.
 
چیز ببخشید بهش تجاوز نکردیم
 
ولی جدی اگه هم‌اتاقیا اندازه ما حساس نباشن چی؟ :"
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد:
ی روز عادی من خطاب به هم خوابگاهیا:
ر.ع دوباره ظرفاتو گذاشتی زیر تخت؟ ای بابا اول صبی انکارد کنین خب. کی نون خشک گذاشت جلو پنجره؟ اینجا خوابگاه نیست هیروشیماستتتت. پاشید ظرفاتونو بشورید. پاشین این خراب شده رو جمع کنیم. آشغالا نوبت کیه؟ خفه شدیمممم پنجره رو وا کنین
پ ن: در واقع شما اگه خیلی حساس باشید نقش مادر خوابگاه رو میگیرید :)
 
آدم‌ها یعنی تو جو دانشگاه؟ یا خود بچه‌های خوابگاه (سایر اتاق‌ها)؟
بیشتر خوابگاه. چون اصولا ترم یک همه تون ترم یکید و هم رو نمیشناسید و هنوز اکیپی تشکیل نشده، بیشتر دور هم جمع میشید و حرف میزنید و بازی میکنید.
یا حالا با هم میرید دانشگاه و بیرون، بعدتر میبینی تحمل یسری ادم ها واست سخته و بیخیالشون میشی، از یه جایی به بعد هم ادما با امثال خودشون اکیپ تشکیل میدن. البته این ساختار اکیپ ها در طول ترم ها هی تغییر میکنه.
تو دانشگاه خب بستگی داره شرایطش پیش بیاد یا نه.
(نکته ی کنکوری: حواستون به اولین اثری که از خودتون تو چشم بقیه میذارید باشه، معمولا به سختی بعدا نگاه اولشون نسبت بهتون رو تغییر میدن، درنتیجه کارا و حرفای جوگیرانه نکنید و نزنید)
 
بابا من تو خونه سر غذات رو فلان جور بجو و بهمان چیز رو سر سفره نیارین و حواست باشه موقع گوجه خرد کردن دستمال کاغذی کنارتون باشه و گوشی رو موقع خواب ظهر سایلنت کنین دعوا دارم ((::
آها نه من بستنیو با دوستم شریکی میخورم. میلم برای لیدر بودن هم رفع شده شکر خدا. تنها موردی که به ذهنم میرسه اینه که چون سرم تو زندگی کسی نیست اینکه سر اونا بخواد تو زندگی من باشه خیلی عصبیم خواهد کرد
 
بابا من تو خونه سر غذات رو فلان جور بجو و بهمان چیز رو سر سفره نیارین و حواست باشه موقع گوجه خرد کردن دستمال کاغذی کنارتون باشه و گوشی رو موقع خواب ظهر سایلنت کنین دعوا دارم ((::

الزامی نداره همه حتما با هم غذا بخورین که اون مدل جویدن رو نروت باشه.
پوینت گوجه رو ولی نفهمیدم به شخصه که چرا اذیتت میکنه : دی
خواب و صدا ولی داستان مهمیه کلا توی خوابگاه. خیلیا سر این مسئله که سنگین سبکی خوابشون یکی نیس و با فلان چیز بیدار میشن داستان دارن و اتاق عوض میکنن و اینا. با هم تایپای خودت بیفتی ولی مشکلی نداری
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
Back
بالا