سهراب سپهری

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع s.sh.14
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

چقدر شعر های سهراب سپهری رو دوست دارید؟


  • رای‌دهندگان
    15
  • Poll closed .
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

شعرای سهراب در نوع خود خیلی قشنگه اما به نظرم سهراب بیشتر یه نقاش بود تا یه شاعر ! شاعر باید یه چیزی غیر از تصویر سازی داشته باشه تو شعرش به نظرم! :-?
 
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

شعر " دنگ دنگ " ش واقعن عالیه!! فعلن نصفه شبه ندارمش اما فردا میزارمش! ;D
 
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد

و من سال ها مذهبی ماندم

بی آنکه خدایی داشته باشم
 
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

دنگ دنگ:
ساعت گیج زمان در شب عمر
میزند پی در پی زنگ
زهر این فکر که این دم گذراست
می شود رفتنی ز دیوار رگ هستی من
لحظه ام پر شده از لذت
یا به زنگار غمی آلودست
لیک چون باید این دم گذرد
پس اگر می گریم گریه ام بی ثمر است
و اگر می خندم خنده ام بیهودست
دنگ دنگ
لحظه ها میگذرند
آنچه بگذشت نمی آید باز
قصه ای هست که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز
مثل این است که یک پرسش بی پاسخ
بر لب سرد زمان ماسیده است
تند بر می خیزیم
تا به دیوار همین لحظه که در آن همه چیز
زنگ لذت دارد آویزم
آنچه میماند از این جبهه به جای
خنده ی لحظه ی پنهان شده از چشمانم
و آنچه بر پیکر او میماند
نقش انگشتانم
دنگ
فرصتی از کف رفت
قصه ای گشت تمام
لحظه باید پی لحظه گذرد
تا که جان گیرد در فکر دوام
این دوامی که درون رگ من ریخته زهر
وا رهانیده از اندیشه ی من رشته ی حال
وز رهی دور و دراز
داده پیوندم با فکر زوال
پرده ای میگذرد
پرده ای می آید
می رود نقش پی نقش دگر
رنگ می لغزد بر رنگ
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ
دنگ... دنگ
دنگ...
( :x )
 
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي




چتر هارا بايد بست
زير باران بايد رفت
دوست را زير باران بايد يافت
عشق را زير باران بايد جست
:-h
 
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

نسیم جان حرف زدن آسونه اما حرف را زدن نه مخصوصا در مورد سهراب...ما میخوایم چی بیگیم؟!...زندگی نامشو؟!همه جا هست....شعراشو؟!اونم هست...تفسیر و تحلیل؟!...نه دیگه این کار من و شما نیست هر کی میتونه یه نگاه سطحی بندازه اما واسه درک واقعی خیلی باید خوند خیلی باید دونست 3نوع عرفان ایرانی، بودایی، هندی رو باید خوند که شاید بعد اون یه ذره بتونیم بفهمیم
 
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

.
 
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

یه مشکلی که اینجور نوشته ها داره اینه که تا بیای حرف بزنی، میزنن توی دهنت که تو اصلا منظورشو نفهمیدی و تفسیر فلان نوشته یه چیز دیگه ـست.
وقتی کسی شعری مینویسه، دیگه خود فرد مهم نیست، اصل شعرشه. من شخصا این حقو واسه خودم محفوظ میدونم که از هر شهری برداشت خاص خودمو بکنم. البته اینم بگم اصلا بد نیست که کتابایی که متخصصای این زمینه نوشتنو بخونیم، اما این معنیش این نیست که ما نتونیم نظری درباره آثار یه شاعر داشته باشیم.
از سهرابم متأسفم اینو میگم اما زیاد خوشم نمیاد!
 
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

اتفاقا تمام هنر و لطافت شعر كسايي مثله سهراب اينه كه هزار جور تعبير مختلف ميشه ازش داشت و در هر حالي كه باشي ميتوني اونو با توجه به موقعيتت تعبير كني ;;)
 
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

با اینکه همه ی شاعرا خیلی کارشون ارزش داره اما من فکر میکنم حافظ و سهراب عالین ! من واقعا سهرابو قبول دارم، هشت کتابم م خیلی دوست دارم :دی
کلا از سبکای قدیمی به خصوص شعرای فردوسی خوشم نمیاد، شعرنو رو ترجیح میدم :دی
اما تو درک بعضی از شعراش مشکل دارم، دیگه چندتا برداشتی که میگید رو نمیدونم چه جوری دارید/دارند ! :دی

از بین شعرایی که خوندم هم ، "جان گرفته" ، "دیوار" ، "دنگ..." ، "دریا و مرد" ، "گل آینه" ، "و پیامی در راه" ، "غربت " ، "شب تنهایی خوب" ، "جنبش واژه ی زیست " ، "به باغ هم سفران" و ... رو خیــلی دوست دارم ، "مسافر" و "صدای پای آب"شم که واقعا محشر ن !
 
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

به عنوان نقاش قبولش دارم ...به عنوان شاعر نه زیاد...بعضی وقت ها وزن شعراش اشتباهه!!!!
 
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

شاعر مورد علاقه ي منه!
واقعا شعراش مفهوم داره،با هيچ كدوم از شاعراي ديگه عوضش نميكم.
همه ي شعراش قشنگن ولي من(اهل كاشانم)و(خانه ي دوست كجاست)رو از همه بيشتر دوست دارم.
 
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

به نظر مــن شاعر خلاقی بوده ...
ولی بعضی وقتا واقعا حرفی برا گفتن نداشــته ..
اگه چند تا شاهکار مثــه " صدای پای آب" می آفرید بهتر بود تا ایییییین همه شعر .... #-o
 
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

همم... هر چی رو شعذراش فکر می کنم ، نمی وتنم ه معنی ثابت کنم ، بازم جای فکر داره..
 
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

عاشق شعراشم وقتي ميخونم احساس زندگي تمام وجودمو فراميگيره درضمن اصلاشبيه شيرنيست آرامش وطمانينه توي چهرش پيداست وهمين عجيب منوتحت تاثيرقرارميده .
"خانه ي دوست كجاست"عاشق اين شعرم.
 
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

این شعر خیلی قشنگه چون ادمو تو کف میذاره
 
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

این قشنگتره من عاشقشم

وصال ممکن نیست...
همیشه فاصله ای است...
دچار باید بود
وگرنه فاصله ی میان دو حرف حرام خواهد شد...
دچار یعنی عااااشق...
و فکر کن که چه تنهاست اگر ماهی کوچک دچار آبیه بیکران دریا باشد...
چه فکر نازک غمناکی
 
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

سهراب سپهری در ۱۴ مهر ماه ۱۳۰۷ در قم به دنیا آمده که بطور رسمی زادروزش را ۱۵ مهرماه ثبت کرده اند.[۲] پدربزرگش ميرزا نصرالله خان سپهری نخستين ریيس تلگراف‌خانه كاشان، پدرش «اسدلله» و مادرش «ماه جبین» نام داشتند که والدینش اهل هنر و شعر بودند.[۳]

دورهٔ ابتدایی را در دبستان خیام کاشان (۱۳۱۹) و متوسّطه را در دبیرستان پهلوی کاشان خرداد ۱۳۲۲ گذراند و پس از فارغ‌التحصیلی در دورهٔ دوسالهٔ دانش‌سرای مقدماتی پسران به استخدام ادارهٔ فرهنگ کاشان درآمد.[۴] در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شرکت نمود و دیپلم دوره دبیرستان خود را دریافت کرد. سپس به تهران آمد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و هم زمان به استخدام شرکت نفت در تهران درآمد که پس از ۸ ماه استعفا داد. سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعهٔ شعر نیمایی خود را به نام مرگ رنگ منتشر کرد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد و نشان درجه اول علمی را دریافت کرد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعهٔ شعر خود را با عنوان زندگی خواب‌ها منتشر کرد. در آذر ۱۳۳۳ در ادارهٔ کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزه‌ها شروع به کار کرد و در هنرستان‌های هنرهای زیبا نیز به تدریس می‌پرداخت.[۵]

وی به فرهنگ مشرق زمین علاقه خاصی داشت و سفرهایی به هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین داشت. مدتی در ژاپن زندگی کرد و هنر «حکاکی رو چوب» را در آنجا فراگرفت. همچنین به شعر کهن سایر زبانها نیز علاقه داشت از اینرو ترجمه هایی از شعرهای کهن چینی و ژاپنی را انجام داده است.[۶]
زندگی نامه

در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمنا در مدرسهٔ هنرهای زیبای پاریس در رشتهٔ لیتوگرافی نام نویسی کرد. وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاه‌ها به معرض نمایش گذاشت. حضور در نمایشگاه‌های نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. سهراب سپهری مدتی در اداره کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سرپرست سازمان سمعی و بصری در سال ۱۳۳۷ مشغول به کار شد. از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به تدریس در هنرکدهٔ هنرهای تزئینی تهران نمود. در اسفند همین سال بود که از کلیهٔ مشاغل دولتی به کلی کناره‌گیری کرد. پس از این سهراب با حضور فعال تر در زمینه شعر و نقاشی آثار بیشتری آفرید و راه خویش را پیدا کرد. وی با سفر به کشورهای مختلف ضمن آشنایی با فرهنگ و هنرشان نمایشگاه های بیشتری را برگزار نمود.

سهراب هنرمندی جستجوگر، تنها، کمال طلب، فروتن و خجول بود که دیدگاه انسان مدارانه اش بسیار گسترده و فراگیر بود. از اینرو آثار وی همیشه با نقد و بررسی همراه بوده که برخی از این کتابها چنین می باشند: «تا انتها حضور» ، «سهراب مرغ مهاجر» و «هنوز در سفرم» ، «بیدل، سپهری و سبک هندی» ، «تفسیر حجم سبز» ، «حافظ پدر، سهراب سپهری پسر، حافظان کنگره» و نگاهی به «سهراب سپهری».
 
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

به نقل از Sara $-H :
این قشنگتره من عاشقشم

وصال ممکن نیست...
همیشه فاصله ای است...
دچار باید بود
وگرنه فاصله ی میان دو حرف حرام خواهد شد...
دچار یعنی عااااشق...
و فکر کن که چه تنهاست اگر ماهی کوچک دچار آبیه بیکران دریا باشد...
چه فکر نازک غمناکی
منم موافقم این شعر سهراب خیلی قشنگه احساس به خصوصی رو به آدم منتقل میکنه. :x
 
Back
بالا