سهراب سپهری

چقدر شعر های سهراب سپهری رو دوست دارید؟


  • رای‌دهندگان
    15
  • Poll closed .

الناز س

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
264
امتیاز
1,311
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ:سهراب،اسطوره ی شعر نو فارسی

خیلی دوست دارم شعراشو
چون با شعور، شعر می گفت
 

sayna

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,460
امتیاز
12,313
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشكى شهيدبهشتى
رشته دانشگاه
پزشكى
پاسخ : شعر های سهراب سپهری

http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,14610.0.html

بچه ها منو نزنید Honnagh میگیرم اگه لینک ِ مرتبط نـدم :-" X_X
 

MHD.H

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
789
امتیاز
1,069
نام مرکز سمپاد
علامـه حلـی
شهر
تهران
مدال المپیاد
كامپيوتر ، فيزيك (در حال مطالعه)
دانشگاه
ایشالله صنعتى شریف
رشته دانشگاه
نرم افزار
پاسخ : شعر های سهراب سپهری

من شعر های سهراب ـو خیلی دوس دارم
اصلا عالیــن !

مفهوم بالایی دارن !

بهتر بود تاپیکتو اینجا میزدی بهتر بود !

تاپیکتم تکراریه !

لینک : پست ساینا ! :-"
 

eliya

کاربر فعال
ارسال‌ها
35
امتیاز
18
نام مرکز سمپاد
فرزانگان بابل
شهر
بابل
مدال المپیاد
المپیاد ریاضی در شهر مرحله اول رتبه اول
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

به نقل از Mëhrdad-bx :
یکی از شعرای قشنگش(از نظر من) که دم دست بود:

قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کسی نیست که دربیشه عشق
قهرمانان را بیدار کند
قایق از تور تهی
و دل از آرزوی مروارید
همچنان خواهم راند
نه به آبی ها دل خواهم بست
نه به دریا پریانی که سر از آب بدر می آرند

و در آن تابش تنهایی ماهی گیران
می فشانند فسون از سر گیوهاشان
همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند
دور باید شد دور
مرد آن شهر اساطیر نداشت
زن آن شهر به سرشاری یک خوشه انگور نبود
هیچ اینهتالاری سرخوشی ها را تکرار نکرد
چاله ابی حتی مشعلی را ننمود
دور باید شد دور
شب سرودش را خواند
نوبت پنجره هاست

همچنان خواهم خواند
همچنان خواهم راند
پشت دریا ها شهری است
که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است
بام ها جای کبوترهایی است که به فواره هوش بشری می نگرند
دست هر کودک ده ساله شهر شاخه معرفتی است
مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند
که به یک شعله به یک خواب لطیف
خاک موسیقی احساس ترا می شنود
و صدای پر مرغان اساطیر می اید در باد
پشت دریاها شهری است
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند
پشت دریا ها شهری است
قایقی باید ساخت
من عاشق این شعرم x: x: x: x: x: x: x: x: x: x: x: x: x: x: x: x: x: x:
 

lovely_mahsa

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
141
امتیاز
529
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان مشهد
شهر
مشهد
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

من عاشق سهراب و شعرهاشم
قایقی خواهم ساخت چون اولین شعری بود که ازش حفظ کردم
و از اینکه متولد مهره بیشتر از هر چیز خوشم میاد
 

alireza.kjy

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
243
امتیاز
760
نام مرکز سمپاد
علامه حلی کرمان
شهر
کرمان
مدال المپیاد
مدال نقره(3)ریاضی دوره 30 {لعنت بهشون :D}
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی نرم افزار
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

سمپادی های عزیز بیاید بپذیرم که سهراب یه آدمی بوده مه فقط مردمو می پیچونده البته این درسته که میگن برا ادبیاتآی ها فقط مردم مهمن نه هیچکی دیکه ولی خدایی اگه بخواهیم واقع بین باشیم سهراب بعضی جاها خودشم نمی تونسته شعرای خودشو بفهمه آخه شعری که بخواد یه پیوست داشته باشه برا مفهومش و فقط با وزنش حال کنین به چه دردی میخوره
تازه بین خودمون باشه میگن که دکتر زرین کوب و شفیعی کدکنی هم سهرابو قبول نداشتن :-"
ولی با این حال از شعر اهل کاشانش خوشم میاد
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

نچ :D خیر جناب!

شعر های سهراب به دلیل اینکه نمیدونسته چی میخواد بگه نا مفهوم نیستن :)
اصولا شاعری امرری دلیست... و شاعر جهانی متفاوت دارد!
نامفهوم بودن استلزاما به این دلیل نیست که بیان شاعر بده یا شعرش چرته ...
میتونه به این دلیل باشه که شما درک درستی از جهان و دیدگاه شاعر نداری :)
 

alireza.kjy

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
243
امتیاز
760
نام مرکز سمپاد
علامه حلی کرمان
شهر
کرمان
مدال المپیاد
مدال نقره(3)ریاضی دوره 30 {لعنت بهشون :D}
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی نرم افزار
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

نخیرم اینجور نیس اگه فکر کردین سهراب مثل فرانسوی ها دیگه با رئال حال نمیکنه و دوس داره فراتر از اینا بره کاملا اشتباهه شاعر تو مردم شناخته میشه نه به نقد من میخوام بدونم شاعر وظیفش چیه غیر از اینکه برا دل مردم شعر بگه اگه نمی خواد اصلا نیازی به پخش ابیاتش نداره اصلا من کوته فکر ولی سهراب برا من شعر میگه نه برای نقادی شعر بی نقاب اینه نه اینایی که مردم در باره سهراب میگن
سهراب با افراد بزرگ شد وگر نه چیز خیلی خاصی نبود ولی باز هم قصد توهین ندارم هر کس تلاشش قابل تقدیره
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

اول اینکه من نگفتم شما کوته فکری :)

بعد هم من احساس میکنم تلاش کردن نداره :-" اصن زوری که نمیشه شعر گفت اونم شعر نو...
درسته که حاشیه شعر سهراب زیاده ولی دلیل به نقادی بودن صرف شعر هم نیست...
هنرمند (که فک میکنم سهراب هم هنرمند به حساب میاد) واسه دل خودش کار میکنه و نه برای نقد و نه حتی مخاطب (; انتشار هنر واسه این نیست که واسه مردم کار میکنی
شاید نیاز باشه که یه عده ازت تعریف کنن یا خیلی دلایل دیگه...
 

مهسا 1376

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,507
امتیاز
6,631
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمانشاه
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

این شعرش رو هم دوست میداریم x: کلا شعر نو دوست میداریم x: شعر سهراب را که دیگه خیلی دوست میداریم x: :-" :-"

ماه بالای سر آبادی است
اهل آبادی در خواب
روی این مهتابی خشت غربت را می بویم
باغ همسایه چراغش روشن
من چراغم خاموش
ماه تابیده به بشقاب خیار به لب کوزه آب
غوک ها می خوانند
مرغ حق هم گاهی
کوه نزدیک من است : پشت افراها سنجد ها
وبیابان پیداست
سنگ ها پیدا نیست گلچه ها پیدا نیست
سایه هایی از دور مثل تنهایی آب مثل آواز خدا پیداست
نیمه شب باید باشد
دب کبر آن است : دو وجب بالاتر از بام
آسمان آبی نیست روز آبی بود

یاد من باشد هر چه پروانه که می افتد در آب زود از آب درآرم
یاد من باشد کاری نکنم که به قانون زمین بر بخورد
یاد من باشد فردا لب جوی حوله ام را هم با چوبه بشویم
یادمن باشد تنها هستم
ماه بالای سر تنهایی است
 

sh-sh

کاربر فعال
ارسال‌ها
40
امتیاز
148
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
یزد- صنعتی اصفهان
رشته دانشگاه
مهندسی مواد
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

به نظر من که شعراش عالیه(البته خودمونیم همشونم نه..... :-"البته شاید من اونا رو نمی فهمم... :-/)
و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله ی آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن
در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی
که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
هیچ!!!
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها
می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله ی گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است،
که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امّید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه ی این خاک
به جا می ماند
زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه ی برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ی ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه ی روشن خاک است،
در آیینه ی عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور،
در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی توست
زندگی، شاید، شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید، آن لبخندی ست
 

MELANI

کاربر فعال
ارسال‌ها
31
امتیاز
17
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گرگان
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

ق
به نقل از Nima.R :
سهراب سپهری در ۱۴ مهر ماه ۱۳۰۷ در قم به دنیا آمده که بطور رسمی زادروزش را ۱۵ مهرماه ثبت کرده اند.[۲] پدربزرگش ميرزا نصرالله خان سپهری نخستين ریيس تلگراف‌خانه كاشان، پدرش «اسدلله» و مادرش «ماه جبین» نام داشتند که والدینش اهل هنر و شعر بودند.[۳]

دورهٔ ابتدایی را در دبستان خیام کاشان (۱۳۱۹) و متوسّطه را در دبیرستان پهلوی کاشان خرداد ۱۳۲۲ گذراند و پس از فارغ‌التحصیلی در دورهٔ دوسالهٔ دانش‌سرای مقدماتی پسران به استخدام ادارهٔ فرهنگ کاشان درآمد.[۴] در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شرکت نمود و دیپلم دوره دبیرستان خود را دریافت کرد. سپس به تهران آمد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و هم زمان به استخدام شرکت نفت در تهران درآمد که پس از ۸ ماه استعفا داد. سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعهٔ شعر نیمایی خود را به نام مرگ رنگ منتشر کرد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد و نشان درجه اول علمی را دریافت کرد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعهٔ شعر خود را با عنوان زندگی خواب‌ها منتشر کرد. در آذر ۱۳۳۳ در ادارهٔ کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزه‌ها شروع به کار کرد و در هنرستان‌های هنرهای زیبا نیز به تدریس می‌پرداخت.[۵]

وی به فرهنگ مشرق زمین علاقه خاصی داشت و سفرهایی به هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین داشت. مدتی در ژاپن زندگی کرد و هنر «حکاکی رو چوب» را در آنجا فراگرفت. همچنین به شعر کهن سایر زبانها نیز علاقه داشت از اینرو ترجمه هایی از شعرهای کهن چینی و ژاپنی را انجام داده است.[۶]
زندگی نامه

در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمنا در مدرسهٔ هنرهای زیبای پاریس در رشتهٔ لیتوگرافی نام نویسی کرد. وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاه‌ها به معرض نمایش گذاشت. حضور در نمایشگاه‌های نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. سهراب سپهری مدتی در اداره کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سرپرست سازمان سمعی و بصری در سال ۱۳۳۷ مشغول به کار شد. از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به تدریس در هنرکدهٔ هنرهای تزئینی تهران نمود. در اسفند همین سال بود که از کلیهٔ مشاغل دولتی به کلی کناره‌گیری کرد. پس از این سهراب با حضور فعال تر در زمینه شعر و نقاشی آثار بیشتری آفرید و راه خویش را پیدا کرد. وی با سفر به کشورهای مختلف ضمن آشنایی با فرهنگ و هنرشان نمایشگاه های بیشتری را برگزار نمود.

سهراب هنرمندی جستجوگر، تنها، کمال طلب، فروتن و خجول بود که دیدگاه انسان مدارانه اش بسیار گسترده و فراگیر بود. از اینرو آثار وی همیشه با نقد و بررسی همراه بوده که برخی از این کتابها چنین می باشند: «تا انتها حضور» ، «سهراب مرغ مهاجر» و «هنوز در سفرم» ، «بیدل، سپهری و سبک هندی» ، «تفسیر حجم سبز» ، «حافظ پدر، سهراب سپهری پسر، حافظان کنگره» و نگاهی به «سهراب سپهری».



قم؟؟؟؟؟ مگه کاشانی نیست؟؟؟
اهل کاشانم،...

فکر میکنم ما نوجوونا بیشتر قدر این چیزا رو بدونیم، منظورم شعر نو ـ مثلا شاملو گفته:
شعر یه دختر بچه 5،6 سالرو (که حال ندارم بنویسمش رو !!!!) درک میکنه ولی شعره سهراب رو نه!
ولی به نظره من قبل از اینکه ادم بخواد شعرای سهرابو درک کنه، از اعماق وجودش احساسش میکنه...

×لطفا پست متوالی ارسال نکنید×
 
  • لایک
امتیازات: hel@$

zahra.kh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
167
امتیاز
310
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان 1
شهر
همدان
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

منم تا اونجا ک میدونم کاشانی بود
خواهشا مطالبی ک منبع موصق(املاش درسته؟) دارن رو بزارید
:D :D
 

matin320

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,373
امتیاز
10,557
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد II
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید باهنر
رشته دانشگاه
دامپزشک / سیاست
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

اهل کاشانم.
روزگارم بد نیست.
تکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی.
مادری دارم بهتر از برگ درخت.
دوستانی، بهتر از آب روان.


وخدایی که در این نزدیکی ست:
لای این شب بو ها، پای آن کاج بلند.
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه.




((((( به امید تجربه ی تمام تجربه های سهراب )))))
 

-elham-

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
308
امتیاز
927
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی
شهر
هرمزگان
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

من عاشق شعراشم...مخصوصا صدای پای آب و مسافرش اصن خیلی توپه شعراش x:
 

Intelligenz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
466
امتیاز
3,147
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان3
شهر
مشهد
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

این شعرش رو خیلی دوست دارم x:



زندگی یعنی چه؟؟؟

شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاری ست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاری ست
زندگی، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
هیچ!!!
زندگی ، وزن نگاهی ـست که در خاطره ها می ماند

شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت

"زندگی درک همین اکنون ـست
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی ـست، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست "

شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید ست
زندگی یاد غریبی ست که در سینه خاک
به جا می ماند
زندگی ، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک ست، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش بر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم
 

Z.n

کاربر فعال
ارسال‌ها
57
امتیاز
256
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی فناوری اطلاعات
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

من به آمار زمین مشکوکم...
کسی اگه متن کامل این شعرو می دونه بذاره
یا حداقل بگه تو کدوم کتابشه!
 

Sheyda76

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
151
امتیاز
1,369
نام مرکز سمپاد
فرزانگان اسلامشهر
شهر
تهران
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

جو شعرهاي سهراب براي اكثر مردم لذت بخشه. اما موضوع اينه كه اون به يه قالب شعري اي دست پیدا ميكنه و با توجه به نتيجه ي خوبش مثلا كلي از بيت ها رو تو اون قالب ميذاره.
اين باعث وجود يه جريان ثابت و تكراري تو شعرهاش ميشه.
تو شعرهاي سهراب از انتقاد, عصيان و... خبري نيست.
يني مثلا" جو اجتماعي-سياسي دوره ي اون ﺍﺻﻼً ﺗﻄﺎﺑﻘﻲ ﺑﺎ ﺟﻮّ ﺷﻌﺮ ﻫﺎﻱ ﺳﻬﺮﺍﺏ ﻧﺪﺍﺭﻩ.
خلاصه من سهراب رو يه شاعر نميدونم.
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

سالروزش گرامی :)
 

artemis ej

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
281
امتیاز
1,530
نام مرکز سمپاد
فرزانگان٢
شهر
مشهد
مدال المپیاد
داشتيم يه زماني...
پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي

سهراب سبک شعر خاصی داره
و بعضی شعراش محشره
 
بالا