قشنگ‌ترین بیت‌هایی که شنیدید

[maedeh mohaghegh]

من خنده زنم بر دل
دل خنده زند بر من
اینجاست که می خندد
دیوانه به دیوانه....
# وحشی بافقی

 

[پرنیان.ک]

از دست‌های گرمِ تو
کودکانِ توأمانِ آغوشِ خویش
سخن‌ها می‌توانم گفت
غم نان اگر بگذارد...
"احمد شاملو"

 

[Karin]

مادر میگفت:
عاشقی یک شب است و
پشیمانی هزارشب!!!
اما هزار شب پشیمانم
ک چرا عاشقی نکردم

 

[پندار]

زی تیر نگه کرد و پر خویش بر او دید

گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

 

[Sep]

الهی سوختم بی‌غم الهی / کرامت کن نم اشکی و آهی
#رضی‌الدین

 

[پرنیان.ک]

دلبرا یک بوسه دادی، اینقدر نازت ز چیست؟
گر پشیمان گشته ای، بگذار در جایش نهم
[صائب تبریزی]

 

[پسر مهربان]

چه ساختار قشنگی شکسته ‌است خدا

درون قالب شش گوشه یک غزل دارد


#حمیدرضا_برقعی

 

[maleck :)]

من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم
حافظ

 

[پسر مهربان]

تو زلیخایی و من یوسفِ آشفته سرم


دوست دارم که خودم پیرهنت را بدرم!


تو هر اندازه که بگریزی و پرهیز کنی،


من همان قدر به آغوش تو مشتاق ترم!


#محمد_قلی_نسب

 

[پرنیان.ک]

دیده را فایده آن است که دلبر بیند
ور نبیند چه بود فایده بینایی را
[سعدی]

 

[Maryam kh]

من نشستم بروی می بخری برگردی
ترسم این است مسلمان شده باشی جایی
مهدی فرجی

 

[حمیده]

حال ِ من، حال ِ مریضی‌ست که در کشتن ِ او ،
درد و درمان و طبیبش همه همدست شدند .

حسین عباسی‌فر

 

[mitokondry]

تهمت نالایقی بر ما زدی، رفتی قبول
در پی لایق برو ما هم تماشایش کنیم

 

["Mehrab"]

یکی درد و یکی درمان پسندد
یک وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد

بابا طاهر

 

[Hananamdar]

به كوتاهى آن لحظه شادى كه گذشت.....غصه هم ميگذرد



سهراب سپهرى:T7

 

[Becoming]

زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ

 

[Karin]

زندگی گرهزار باره بودبار دیگر تو

 

[shgh.tv]

با مدعی نگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در رنج خود پرستی
***

برای وصف میدان های پر مین
برای وصف خال و زلف چین چین

نه در شیراز و نه در شهر گنجه
نظامی می شوم در قصر شیرین

×ترکیب شد، لطفاً پست متوالی ندید، مرسی ×

 

["Mehrab"]

آهن و فولاد از یک کوره می آیند برون
آن یکی شمشیر گردد دیگری نعل خر است
گر ببینی ناکسان بالا نشینند صبرکن
روی دریا کف نشیند قعر دریا گوهر است

 

[imhasti]

ﺗﻠﺨﻢ ﻭ ﺣﻞ ﺷﺪﻩ ﮐﺎﺑﻮﺱ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺩﺭ ﺳﻢ

ﻏﻴﺮ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻱ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻣﻲ ﺗﺮﺳﻢ