اثبات یا نقیض وجود خدا

[CourierVi]

[

از چه ترجمه ای استفاده کردی؟
این ترجمه انصاریان از 123 توبه:
ای اهل ایمان! با کافرانی که هم جوار شما هستند، نبرد کنید؛ و آنان باید در شما سرسختی و شدت یابند؛ و بدانید که خدا با پرهیزکاران است.
گردن زدن دیدی ماها رو هم خبر کن برای اینکه خیالت راحت شه چند تا ترجمه دیگه هم هست.
ای اهل ایمان، با کافران از آنان که با شما نزدیکترند شروع به جهاد کنید و باید کفار در شما درشتی و نیرومندی و قوت و پایداری حس کنند، و بدانید که خدا همیشه با پرهیزکاران است. (قمشه ای)
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، با كافرانى كه مجاور شما هستند كارزار كنيد، و آنان بايد در شما خشونت بيابند، و بدانيد كه خدا با تقواپيشگان است. (فولادوند)

لطف کنید این آیه رو برام ترجمه کنین تا بفهمم منظور خدا چی بوده :
«‌فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوایییلَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبیلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ (۵) پس چون ماه‏‌هاىِ حرام سپرى شد، مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و آنان را دستگیر کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهى به کمین آنان بن‏شینید پس اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند، راه برایشان گشاده گردانید، زیرا خدا آمرزنده مهربان است.»

 

[....!...]

توسعه دادن، گسترش دادن، گستردن آسمان ها کلمه ی اشتباهیه، شما هزارتا تفسیر برام بیار، متن قرآن کلمه ی اشتباهیو از لحاظ علمی انتخاب کرده؛ دقیقا چجوری آسمون هارو گسترش میده خدا؟ مگه فضایی وجود داشته قبل خلق آسمان ها که خدا بخواد آسمان هارو توش گسترش بده؟

این معنی کردن من بوده..تو خودت گفتی منم خواستم فکر خودت رو توجیه کنم در حالی که از ریشه اشتباه بود.(یک ترجمه اشتباه از اون آیه اون فکرتو از ریشه اشتباه کرد) ..بعد تو اون دوتا ترجمه که مال دو تا عالم هست رو ول میکنی میچسبی به ترجمه من؟
این ها ترجمه اون آیه هست که خواستی و منظور آفرینش بوده..خدا داره میگه آسمان را ما آفریدیم.
اینم از ترجمه های آدم های درست و حسابی(زیر رو ببین)

اون خلق آسمان ها بوده....معنی آیه ای که گفتید اینه:
و کاخ رفیع آسمان را ما به قدرت خود برافراشتیم و ماییم که مقتدریم. (الهی قمشه ای)
البته انصاریان اینجوری ترجمه کرده:
و آسمان را به قدرت ونیرو بنا کردیم و ما [همواره] وسعت دهنده ایم.

لطف کنید این آیه رو برام ترجمه کنین تا بفهمم منظور خدا چی بوده :
«‌فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوایییلَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبیلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ (۵) پس چون ماه‏‌هاىِ حرام سپرى شد، مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و آنان را دستگیر کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهى به کمین آنان بن‏شینید پس اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند، راه برایشان گشاده گردانید، زیرا خدا آمرزنده مهربان است.»

منظورش رو درست نفهمیدید اینو نگاه کنید.
https://qom.iqna.ir/fa/news/3354054/چرا-خداوند-در-سوره-توبه-امر-به-کشتن-همه-کفار-کرده-استاین چیزی رو که فرستادم تا تهش بخون اگه نصفه بخونی ممکنه بد بفهمی و ذهنیت بد به نسبت اسلام پیدا کنی.
@CourierVi

 

[CourierVi]

این معنی کردن من بوده..تو خودت گفتی منم خواستم فکر خودت رو توجیه کنم در حالی که از ریشه اشتباه بود.(یک ترجمه اشتباه از اون آیه اون فکرتو از ریشه اشتباه کرد) ..بعد تو اون دوتا ترجمه که مال دو تا عالم هست رو ول میکنی میچسبی به ترجمه من؟
این ها ترجمه اون آیه هست که خواستی و منظور آفرینش بوده..خدا داره میگه آسمان را ما آفریدیم.
اینم از ترجمه های آدم های درست و حسابی(زیر رو ببین)

در اون مورد اشتباه از من بود و ادیت می کنمش

منظورش رو درست نفهمیدید اینو نگاه کنید.
https://qom.iqna.ir/fa/news/3354054/چرا-خداوند-در-سوره-توبه-امر-به-کشتن-همه-کفار-کرده-استاین چیزی رو که فرستادم تا تهش بخون اگه نصفه بخونی ممکنه بد بفهمی و ذهنیت بد به نسبت اسلام پیدا کنی.
@CourierVi

ای بابا، مغلطه نداریم دیگه؛ شما به من بگو عاقبت مشرکینی که نخوان اسلام بیارن چیه؟(از هر منبعی که میخوای استفاده کن)

 

[....!...]

در اون مورد اشتباه از من بود و ادیت می کنمش

ممنون ازتون

ای بابا، مغلطه نداریم دیگه؛ شما به من بگو عاقبت مشرکینی که نخوان اسلام بیارن چیه؟(از هر منبعی که میخوای استفاده کن)

بستگی به شرایطشون داره..بعضیا با دلیل حرف میزنن شمام با دلیل برهان هدایتشون می کنی.
ولی اونا که اسلحه برداشتن افتادن به جونت رو یا بکش یا محاصره کن یا اسیر کن و فقیه میگه چکارشون کنیم....(اینکه اگه جنگیدن محاصره یا کشتن یا اسارت)
اگه توبه کنن و ایمان بیارن هم کاری به کارشون نداریم.
اگه بخشیو نفهمیدید بگید که توضیح بدم.
ممنون ازتون که منطقی برخورد می کنید.بعضی دوستان هی فرار رو به جلو میکردن.

 

[Leo]

شاید من نتونم صد درصد وجود خدا رو اثبات کنم...ولی شمام نمیتونین وجود نداشتنشو اثبات کنید.نه من میتونم اثبات کنم که وجود داره؛نه شما میتونی اثبات کنی که وجود نداره.

آره درسته. ولی با این اوصاف نمیتونی استدلال کنی که "خدا وجود دارد، مگر اینکه خلافش ثابت شود!". یعنی اگر من نتونم وجودِ خدا رو انکار کنم و تو نتونی وجودِ خدا رو ثابت کنی، فرض رو بر این خواهیم گذاشت که خدایی وجود نداره. اول با قوریِ راسل و بارِ اثبات آشنا شو، بعد این موقعیت رو تصور کن:
"وسطِ خونه نشستیم، که یهو تلفن زنگ میزنه و یکی از اونورِ خط بهمون میگه ما از کشورِ x هستیم، خدای ما یعنی «سیم‌ظرفشوییِ کبیر» دستور داده همه‌ی مردم پولاشون رو بریزن وسطِ میدون و به جنگل برن تا شهر خالی شه. هر کسی هم که از این دستور تخطی کنه باید اعدام بشه!"
تو چیکار میکنی؟ آیا به این خاطر که نمیتونی ثابت کنی «سیم‌ظرفشوییِ کبیر» وجود نداره، پولاتو میریزی وسطِ میدون و به جنگل فرار میکنی؟ اجازه میدی کسایی که این دستور رو اجرا نمیکنن اعدام بشن، صرفاً به این خاطر که "نمیتونی ثابت کنی دروغه"؟ حالا این مثال رو تعمیم بده به خدای ادیانِ ابراهیمی.
ما خیلی از چیزها رو نمیتونیم ثابت کنیم که وجود ندارن ولی تو این شرایط، اغلب "فرض میکنیم" که وجود ندارن! چرا؟ چون اینطوری برای زندگیِ واقعی‌مون بهتره و اگر غیر از این رو فرض کنیم، زندگیِ همه رسماً تبدیل به جهنم میشه.

بستگی به شرایطشون داره..بعضیا با دلیل حرف میزنن شمام با دلیل برهان هدایتشون می کنی.
ولی اونا که اسلحه برداشتن افتادن به جونت رو یا بکش یا محاصره کن یا اسیر کن و فقیه میگه چکارشون کنیم....(اینکه اگه جنگیدن محاصره یا کشتن یا اسارت)
اگه توبه کنن و ایمان بیارن هم کاری به کارشون نداریم.
اگه بخشیو نفهمیدید بگید که توضیح بدم.

اگه با دلیل و برهانت قانع نشد، اعدامش میکنی؟ با فرضِ اینکه سلاح برنداشته و بهت حمله نکرده.

 

[PD]

اگه با دلیل و برهانت قانع نشد، اعدامش میکنی؟ با فرضِ اینکه سلاح برنداشته و بهت حمله نکرده

ای بابا، مغلطه نداریم دیگه؛ شما به من بگو عاقبت مشرکینی که نخوان اسلام بیارن چیه؟(از هر منبعی که میخوای استفاده کن)

آیات قبلیش رو اگه بخونین، متوجه میشین که اینرو مشروط کرده.
گفته : «مگر مشرکانی که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از پیمانِ با شما را نکاسته و هیچ کس را بر ضد شما یاری نداده‌اند، پس پیمان آنان را تا سرآمدش به پایان برید.»

خیلی از آیه های این جوری توی آیات قبل و بعدشون مشروط شدن، اگه درمورد آیه‌ای به شک افتادین یه نگاه به قبل و بعدش بندازین شاید شکتون بر طرف شد.

 

[....!...]

آیات قبلیش رو اگه بخونین، متوجه میشین که اینرو مشروط کرده.
گفته : «مگر مشرکانی که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از پیمانِ با شما را نکاسته و هیچ کس را بر ضد شما یاری نداده‌اند، پس پیمان آنان را تا سرآمدش به پایان برید.»

خیلی از آیه های این جوری توی آیات قبل و بعدشون مشروط شدن، اگه درمورد آیه‌ای به شک افتادین یه نگاه به قبل و بعدش بندازین شاید شکتون بر طرف شد.

ممنون از اینکه خودتون بهشون گفتید.

اگه با دلیل و برهانت قانع نشد، اعدامش میکنی؟ با فرضِ اینکه سلاح برنداشته و بهت حمله نکرده.

نخیر...قبلا در قرآن مشروط شده..ایشون هم گفتن.زیر رو ببینید.

آیات قبلیش رو اگه بخونین، متوجه میشین که اینرو مشروط کرده.
گفته : «مگر مشرکانی که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از پیمانِ با شما را نکاسته و هیچ کس را بر ضد شما یاری نداده‌اند، پس پیمان آنان را تا سرآمدش به پایان برید.»

خیلی از آیه های این جوری توی آیات قبل و بعدشون مشروط شدن، اگه درمورد آیه‌ای به شک افتادین یه نگاه به قبل و بعدش بندازین شاید شکتون بر طرف شد.

آره درسته. ولی با این اوصاف نمیتونی استدلال کنی که "خدا وجود دارد، مگر اینکه خلافش ثابت شود!". یعنی اگر من نتونم وجودِ خدا رو انکار کنم و تو نتونی وجودِ خدا رو ثابت کنی، فرض رو بر این خواهیم گذاشت که خدایی وجود نداره. اول با قوریِ راسل و بارِ اثبات آشنا شو، بعد این موقعیت رو تصور کن:
"وسطِ خونه نشستیم، که یهو تلفن زنگ میزنه و یکی از اونورِ خط بهمون میگه ما از کشورِ x هستیم، خدای ما یعنی «سیم‌ظرفشوییِ کبیر» دستور داده همه‌ی مردم پولاشون رو بریزن وسطِ میدون و به جنگل برن تا شهر خالی شه. هر کسی هم که از این دستور تخطی کنه باید اعدام بشه!"
تو چیکار میکنی؟ آیا به این خاطر که نمیتونی ثابت کنی «سیم‌ظرفشوییِ کبیر» وجود نداره، پولاتو میریزی وسطِ میدون و به جنگل فرار میکنی؟ اجازه میدی کسایی که این دستور رو اجرا نمیکنن اعدام بشن، صرفاً به این خاطر که "نمیتونی ثابت کنی دروغه"؟ حالا این مثال رو تعمیم بده به خدای ادیانِ ابراهیمی.
ما خیلی از چیزها رو نمیتونیم ثابت کنیم که وجود ندارن ولی تو این شرایط، اغلب "فرض میکنیم" که وجود ندارن! چرا؟ چون اینطوری برای زندگیِ واقعی‌مون بهتره و اگر غیر از این رو فرض کنیم، زندگیِ همه رسماً تبدیل به جهنم میشه.

اگه با دلیل و برهانت قانع نشد، اعدامش میکنی؟ با فرضِ اینکه سلاح برنداشته و بهت حمله نکرده.

الان شما چه دلیلی دارید که خدا دروغه؟

 

[Leo]

لان شما چه دلیلی دارید که خدا دروغه

پستمو خوندی اصلاً؟ میگم فرض کن هیچ دلیلی ندارم! خب که چی؟ چون نمیتونم ثابت کنم خدا دروغه یعنی باید فکر کنم حقیقت داره؟ پس چرا شمایی که نمیتونی ثابت کنی "سیم‌ظرفشوییِ کبیر" دروغه، نمیری کلِ پولاتو بریزی وسطِ میدون و فرار کنی تو جنگل؟
یه بار دیگه پستم رو بخون. مشخصه نخوندی.

 

[CourierVi]

آیات قبلیش رو اگه بخونین، متوجه میشین که اینرو مشروط کرده.
گفته : «مگر مشرکانی که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از پیمانِ با شما را نکاسته و هیچ کس را بر ضد شما یاری نداده‌اند، پس پیمان آنان را تا سرآمدش به پایان برید.»

خیلی از آیه های این جوری توی آیات قبل و بعدشون مشروط شدن، اگه درمورد آیه‌ای به شک افتادین یه نگاه به قبل و بعدش بندازین شاید شکتون بر طرف شد.

"مگر آن گروه از مشركان كه با آنها عهد بسته ايد و هيچ عهد شما نشكستند و هيچ يك از دشمنان شما را يارى نكرده باشند پس با آنها عهد را تا مدّتى كه مقرّر داشته ايد نگاه داريد كه خدا پرهيزكاران را كه به عهد خود وفا كنند دوست دارد "
"پس (از آن حكم دربارۀ ايشان را پس از به پايان رسيدن مدّتشان بيان كرده مى فرمايد:) چون ماههايى كه پيكار نمودن در آنها حرام و ناروا است (دهم ذى الحجّه تا دهم ربيع الآخر كه خداى تعالى فرمان داد كه كفّار با ايمنى و آسودگى در زمين سير و گردش نمايند، يا رجب و ذوالقعده و ذوالحجّه و محرّم) بگذرد مشركين يعنى كسانى را كه براى خدا شريك و انباز قرار داده اند بكشيد هر جا كه آنان را بيابيد (در حرم باشد يا در بيرون حرم) و ايشان را گرفته (اسير و دستگير نموده) و محاصره كرده و گرداگردشان را فرا گيريد، و براى (كشتن و دستگيرى) آنها در هر كمينگاهى بنشينيد، پس اگر توبه نموده و (از شرك و كفر) بازگشتند و نماز بر پا داشته و زكاة دادند (آنها را قبول كرده و پذيرفتند) راهشان را باز كنيد (دست از ايشان باز داريد تا مانند شما هر جا خواهند بروند و بيايند) البته خدا آمرزندۀ (گناهان گذشته آنان و به آنها) مهربان است (پاداش نيكيهاشان را خواهد داد) "
ترجمه ي سيد علي‌نقي فيض الاسلام. فرق زيادي نكرد دوست عزيز.
براي دوستاني كه حوصله ي خوندن ندارن : پيماني كه با مشركين بسته شده رو بايد تا پايان مدتش نگه داريم ولي وقتي مدتش تموم شد ميشه آيه ي بعدي شروع ميشه و نيازي به توضيح دادن آيه ي بعدي نيست.

 

[....!...]

"مگر آن گروه از مشركان كه با آنها عهد بسته ايد و هيچ عهد شما نشكستند و هيچ يك از دشمنان شما را يارى نكرده باشند پس با آنها عهد را تا مدّتى كه مقرّر داشته ايد نگاه داريد كه خدا پرهيزكاران را كه به عهد خود وفا كنند دوست دارد "
"پس (از آن حكم دربارۀ ايشان را پس از به پايان رسيدن مدّتشان بيان كرده مى فرمايد:) چون ماههايى كه پيكار نمودن در آنها حرام و ناروا است (دهم ذى الحجّه تا دهم ربيع الآخر كه خداى تعالى فرمان داد كه كفّار با ايمنى و آسودگى در زمين سير و گردش نمايند، يا رجب و ذوالقعده و ذوالحجّه و محرّم) بگذرد مشركين يعنى كسانى را كه براى خدا شريك و انباز قرار داده اند بكشيد هر جا كه آنان را بيابيد (در حرم باشد يا در بيرون حرم) و ايشان را گرفته (اسير و دستگير نموده) و محاصره كرده و گرداگردشان را فرا گيريد، و براى (كشتن و دستگيرى) آنها در هر كمينگاهى بنشينيد، پس اگر توبه نموده و (از شرك و كفر) بازگشتند و نماز بر پا داشته و زكاة دادند (آنها را قبول كرده و پذيرفتند) راهشان را باز كنيد (دست از ايشان باز داريد تا مانند شما هر جا خواهند بروند و بيايند) البته خدا آمرزندۀ (گناهان گذشته آنان و به آنها) مهربان است (پاداش نيكيهاشان را خواهد داد) "
ترجمه ي سيد علي‌نقي فيض الاسلام. فرق زيادي نكرد دوست عزيز.

شما پست های من رو خوندی که توش درباره ان ماجرا توضیح دادم؟

پستمو خوندی اصلاً؟ میگم فرض کن هیچ دلیلی ندارم! خب که چی؟ چون نمیتونم ثابت کنم خدا دروغه یعنی باید فکر کنم حقیقت داره؟ پس چرا شمایی که نمیتونی ثابت کنی "سیم‌ظرفشوییِ کبیر" دروغه، نمیری کلِ پولاتو بریزی وسطِ میدون و فرار کنی تو جنگل؟
یه بار دیگه پستم رو بخون. مشخصه نخوندی.

خوندم مثالت برای این موضوع درست نبود.

 

[CourierVi]

شما پست های من رو خوندی که توش درباره ان ماجرا توضیح دادم؟

پستي كه از شما ديدم از دوست عزيز PD كوت شده بود

 

[Leo]

خوندم مثالت برای این موضوع درست نبود.

دقیقاً چرا درست نبود؟
خدای اسلام: قابلِ اثبات نیست- قابلِ انکار نیست- قبول یا انکارش، تو زندگیِ واقعی خیلی تاثیر داره- خیلی‌ها با قبول کردنش زندگیِ سختی خواهند داشت
سیم‌ظرفشوییِ کبیر: قابلِ اثبات نیست- قابلِ انکار نیست- قبول یا انکارش، تو زندگیِ واقعی خیلی تاثیر داره- خیلی‌ها با قبول کردنش زندگیِ سختی خواهند داشت

ضمناً، حتی اگر مثالم درست نباشه، فقط با رد کردنِ مثالم نمیتونی کلِ توضیحاتم رو نادیده بگیری و این کار مغالطه محسوب میشه و تو بحثِ منطقی اشتباهه. فقط برای این مثال زدم که منظورم رو بهتر متوجه شی. و گرنه مسئله‌ی "بارِ اثبات، بر دوشِ مدعی‌ست" به اندازه‌ی کافی واضح هست!

 

[....!...]

من نمیخوام دیگه به این تاپیک بیام.....دیگه حوصله بخث و مجادله رو ندارم....خواستی ایمان بیار نخواستی نیار...به من چه ربطی داره؟

دقیقاً چرا درست نبود؟
خدای اسلام: قابلِ اثبات نیست- قابلِ انکار نیست- قبول یا انکارش، تو زندگیِ واقعی خیلی تاثیر داره- خیلی‌ها با قبول کردنش زندگیِ سختی خواهند داشت
سیم‌ظرفشوییِ کبیر: قابلِ اثبات نیست- قابلِ انکار نیست- قبول یا انکارش، تو زندگیِ واقعی خیلی تاثیر داره- خیلی‌ها با قبول کردنش زندگیِ سختی خواهند داشت

ضمناً، حتی اگر مثالم درست نباشه، فقط با رد کردنِ مثالم نمیتونی کلِ توضیحاتم رو نادیده بگیری و این کار مغالطه محسوب میشه و تو بحثِ منطقی اشتباهه. فقط برای این مثال زدم که منظورم رو بهتر متوجه شی. و گرنه مسئله‌ی "بارِ اثبات، بر دوشِ مدعی‌ست" به اندازه‌ی کافی واضح هست!

مثال جالبی زدی که باید دربارش فکر کرد ولی باز هم من به خدا اعتقاد دارم.... ولی از اون حرکتت که اعتقاد به خدا رو احمقانه خوندی بدم اومد.

 

[Leo]

مثال جالبی زدی که باید دربارش فکر کرد ولی باز هم من به خدا اعتقاد دارم.... ولی از اون حرکتت که اعتقاد به خدا رو احمقانه خوندی بدم اومد.

تلاشم این نیست که اعتقادت به وجودِ خدا رو عوض کنم. تو یه سوالی پرسیدی، من هم جواب دادم. و متوجه نمیشم چرا انقدر داری بحث رو میپیچونی و جوابِ حرفی که من میزنم رو نمیدی. اگه میخوای اول فکر کنی و بعد جواب بدی، خب اوکی فعلاً بحث رو ادامه نمیدیم. ولی اینکه یهو میای و بدونِ هیچ توضیحی میگی "مثالت درست نبود"، به هیچ وجه برای من قابلِ قبول نیست!
کِی اعتقاد به خدا رو «احمقانه» خوندم؟ یادم نمیاد همچین لغتی رو استفاده کرده باشم.

 

[....!...]

تلاشم این نیست که اعتقادت به وجودِ خدا رو عوض کنم. تو یه سوالی پرسیدی، من هم جواب دادم. و متوجه نمیشم چرا انقدر داری بحث رو میپیچونی و جوابِ حرفی که من میزنم رو نمیدی. اگه میخوای اول فکر کنی و بعد جواب بدی، خب اوکی فعلاً بحث رو ادامه نمیدیم. ولی اینکه یهو میای و بدونِ هیچ توضیحی میگی "مثالت درست نبود"، به هیچ وجه برای من قابلِ قبول نیست!
کِی اعتقاد به خدا رو «احمقانه» خوندم؟ یادم نمیاد همچین لغتی رو استفاده کرده باشم.

به صورت غیر مستقیم....من جوابت رو نمیدم چون هنوز خدا رو نشناختی.....گفتم دیگه نمیام به این تاپیک و این هم پست آخر بود چون لازم بود.
@Leo
یکی از دوستان درست میگفت....تا شما ندونید خدا چیه ما چطور وجودش رو بهتون اثبات کنیم؟

 

[Leo]

یکی از دوستان درست میگفت....تا شما ندونید خدا چیه ما چطور وجودش رو بهتون اثبات کنیم؟

آیا تو خودت میدونی خدا چیه؟ اگه میدونی، به من هم توضیح بده یا مثلاً یه راهنمایی کن که چطور باید بفهمم! اگه نمیدونی، خب پس برای خودت چطور اثبات شده؟ بازم میگم، لطفاً به اون مثالی که زدم توجه کن! الان منم میتونم بهت بگم "تا شما ندونید سیم‌ظرفشوییِ کبیر چیه ما چطور وجودش رو بهتون اثبات کنیم؟" و بعد بگم کسی نمیتونه انکارش کنه و نتیجه بگیرم که وجود داره و بعد بگم باید پولامونو بذاریم وسطِ میدون و به جنگل فرار کنیم.
این «ما» و «شما» دقیقاً چه مفهومی داره؟ فکر میکنی تو+خدا+خداباورها یه طرفِ ماجرا وایسادید و خداناباورها از یه سیاره‌ی دورافتاده یهو ظاهر شدن و در گروهِ مقابل قرار گرفتن؟ ببین، تو ایران کمتر کسی هست که از اول آتئیست بوده باشه و مطمئن باش بیشترِ خداناباورها تو کشوری مثلِ ایران، حداقل تا 15-16سالگی(یعنی چند سال بعد از سنّی که تو الان توش هستی) سرسختانه مدافعِ خدا و اسلام و دین و غیره بودن! پس اینطور گروه‌بندی کردن که بیای بگی "شما خدا رو نمیفهمید" و غیره، کارِ درستی نیست اصلاً.

 

[MmmSampadi]

اول باید فهمید که یک آدم چطور آتئیست شده چطور شده که آتئیستی رو انتخاب کرده بعد درباره دلایل یک آتئیست بحث و گفتگو کرد شایدم باید به خداباورا بگیم چرا خدارو باور دارن و روی دلیل اونام فکر شه
اگه بخوایم با غوریو سیم ظرفشویی لئو و قرآن اون عزیز پیش بریم به هیچ جا نمیریسیم

 

[PD]

"مگر آن گروه از مشركان كه با آنها عهد بسته ايد و هيچ عهد شما نشكستند و هيچ يك از دشمنان شما را يارى نكرده باشند پس با آنها عهد را تا مدّتى كه مقرّر داشته ايد نگاه داريد كه خدا پرهيزكاران را كه به عهد خود وفا كنند دوست دارد "
"پس (از آن حكم دربارۀ ايشان را پس از به پايان رسيدن مدّتشان بيان كرده مى فرمايد:) چون ماههايى كه پيكار نمودن در آنها حرام و ناروا است (دهم ذى الحجّه تا دهم ربيع الآخر كه خداى تعالى فرمان داد كه كفّار با ايمنى و آسودگى در زمين سير و گردش نمايند، يا رجب و ذوالقعده و ذوالحجّه و محرّم) بگذرد مشركين يعنى كسانى را كه براى خدا شريك و انباز قرار داده اند بكشيد هر جا كه آنان را بيابيد (در حرم باشد يا در بيرون حرم) و ايشان را گرفته (اسير و دستگير نموده) و محاصره كرده و گرداگردشان را فرا گيريد، و براى (كشتن و دستگيرى) آنها در هر كمينگاهى بنشينيد، پس اگر توبه نموده و (از شرك و كفر) بازگشتند و نماز بر پا داشته و زكاة دادند (آنها را قبول كرده و پذيرفتند) راهشان را باز كنيد (دست از ايشان باز داريد تا مانند شما هر جا خواهند بروند و بيايند) البته خدا آمرزندۀ (گناهان گذشته آنان و به آنها) مهربان است (پاداش نيكيهاشان را خواهد داد) "
ترجمه ي سيد علي‌نقي فيض الاسلام. فرق زيادي نكرد دوست عزيز.
براي دوستاني كه حوصله ي خوندن ندارن : پيماني كه با مشركين بسته شده رو بايد تا پايان مدتش نگه داريم ولي وقتي مدتش تموم شد ميشه آيه ي بعدي شروع ميشه و نيازي به توضيح دادن آيه ي بعدي نيست.

اولا عربی با فارسی یکم تفاوت داره، باید به اصل متن عربی دقت کرد چون مشروط کردن آیه‌ای بوسیله آیات قبلش توی قرآن دیده میشه و کاربرد معنایی «ف‍ـ» توی عربی با «پس»ِ فارسی تفاوت داره
ثانیا این آیه اگه اشتباه نکنم آخرین آیه‌ایه که (به اصطلاح)نازل میشه و زمان نزولش هم درست قبل از جنگ(یه جورایی میشه گفت حین جنگ) بوده.
ثالثا ترجمه فیض الاسلام تفسیریه و ممکنه با متن اصلی تفاوت داشته باشه.
حالا بعدا سر فرصت بررسی میکنم اگه حرفی یا اصلاحی بود میگم.

 

[علیمپو]

وقتی می‌پرسید «چرا؟» احتمالاً جوابی که انتظار دارید بشنوید یه سلسله‌ای از استدلال‌هاست؛ در واقع دنبال مواجه شدن با منطقید. کار منطق چیه؟ خیلی ساده‌ش می‌شه بیرون کشیدن یه مجموعه گزاره از یه مجموعه گزاره. یعنی اوّل از همه نیازه که مجموعه‌ای تحت عنوان «اصول»مون وجود داشته باشه.
استفاده از زبان طبیعی واسه حرف منطقی زدن هم منسوخ شده البته. منطق زبان داره برای خودش.
فارغ از این، هر سیستمی که برای اثبات وجود یا عدم وجود خدا دیده‌م، در واقع اصلشون «وجود خدا» یا «عدم وجود» خدا بوده. یعنی این‌طوریه که شما هر چقدر بهتر بتونید قضیه رو پیچیده کنید و شعبده‌بازی کنید، سیستم اثبات بهتری تدارک دیدید.
خب. حالا شما درستی چیزی رو قبول دارید؟ چیزی که نخواید براش دلیلی بیارید و بدیهی باشه براتون؟ من نمی‌تونم بپذیرم یکی بخواد «وجود داشتن انسان» رو به عنوان اصل بپذیره و بعد برای وجود یا عدم وجود خدا استدلال کنه. یا حتی وجود داشتن «وجود» رو اصل در نظر بگیره. واقعاً وجود یا عدم وجود خدا باید بدیهی‌ترین اصل یک انسان باشه. تازه این‌ها همه برای حالتی‌ن که اصل طرد ثالث رو بخواید قبول کنید. (یعنی بگید گزاره‌ی «خدا وجود دارد OR خدا وجود ندارد.» درسته، که می‌تونه نباشه اگه این اصل رو قبول نداشته باشید. :‌)) ) و قبل از همه‌ی این‌ها قبول کنید که ما الآن داریم با هم حرف می‌زنیم.
سخت نگیرید زندگی رو خلاصه. =‌))

 

[MmmSampadi]

یه چیزی که معمولا دیده میشه و من حتی اینجا هم باهاش مواجه شدم اینه که خیلیا اینجوری خدا رو برای خودشون جا انداختن که باید باشه...کاری به دلایل یا نقض واثبات کردن ندارن.. تا حدودی حتی احساس نیازم نمیکنن چون تو ذهنشون جا افتاده(بابای خودمم همینطوریه وقتی باهاش بحث میکنی میگه تو دیگه میخوای خدارم انکار کنی؟!...آی قیز بسدیههههه!!! )

در مورد حرف بالا فقط دوتاسوال میپرسم "آیا تصور وجود خدا تونسته از میل برتری وغلبه جویی انسان بکاهد؟"/"آیا اعتقاد به خدا نقشی در کاهش خشونت جوامع داشته است؟"

انسان باید به یه چیزی ایمان داشته باشه....
اتفاقا وجود خدا میل برتر بودن انسان رو افزایش داده
بستگی داره تو به چه خدایی ایمان داشته باشی