ارباب حلقه ها

[The Lich King]

پاسخ : ارباب حلقه ها

به نام خدا

خب والار ششم ایرمو، کسی که بیشتر با نام لورین، نام باغ هایی که در آن زندگی می کند، شناخته می شود.

ایرمو
ایرمو (به زبان انگلیسی‎ Irmo)، ارباب کام‌ها و رویاها در بین والار. فئانتوری، اربابان جان، دو برادرند، ایشان را غالباً ماندوس و لورین (به زبان انگلیسی‎ Lórien) نامیده‌اند. اما نام حقیقی شان نامو و ایرمو است.
ایرمو برادر کهتر، ارباب مکاشفه‌ها و رویاهاست. باغ‌های او در لورین در دیار والار است، و این باغ‌ها زیباترین جاهای جهان است، و پر از مینویان بسیار.
نیه نا خواهر اوست و استه‌ی مهربان همسر اوست که با او در باغ‌های لورین می‌زید. والار غالباً خود به لورین می‌آیند و آنجا از بار خستگی‌های آردا فارغ و آسوده می‌شوند. مایار ملیان و اولورین در این باغ اقامت داشتند.

 

[Fallen]

پاسخ : ارباب حلقه ها

+.

 

[The Lich King]

پاسخ : ارباب حلقه ها

به نام خدا

والار هفتم تولکاس آستالدو، بزرگترین والا در زور و پلوانی که همیشه می خندد حتی در هنگام نبرد با مورگوت.

تولکاس
تولکاس (به زبان انگلیسی‎ Tulkas)، بزرگترین در زور و پهلوانی در بین والار. بزرگ ترین والار در زور و پهلوانی تولکاس است، و نام دیگرش آستالدوست، دلیر.
او آخر از همه به آردا آمد، برای یاری والار در نخستین نبرد‌ها با ملکور. از کشتی گرفتن و زورآزمایی لذت می‌برد؛ و بر هیچ مرکبی نمی‌نشیند، زیرا از همهٔ موجودات پادار تند تر می‌دود و خستگی نمی‌شناسد. موی سر وریش او زرین است، و چهره‌اش گلگون؛ سلاح او دستان اوست. گذشته و آینده را به چیزی نمی‌شمارد، و رای زدن با او بیهوده‌است، اما در دوستی پایدار است ولی دیر نیز فراموش می کند.
همسر تولکاس نساست، خواهر اورومه، و او نیز چالاک و گریز پاست. تولکاس همیشه خندان است، در ورزش و در جنگ، و حتی در نبردهای پیش از آمدن الف‌ها، رودرروی ملکور ایستاد و خندید.
در نخستین نبرد، که پیش شکل گرفتن کامل آردا روی داد، زمانی دراز برتری با ملکور بود. اما در میانهٔ نبرد، مینویی پرتوان و بی باک صدای نبرد را در قلمرو کوچک از آسمان برین شنید و به یاری والار آمد؛ و آردا از صدای خندهٔ او پرگشت. چنین آمد تولکاس نیرومند، که خشم او همچون بادی توفنده می‌گذرد و ابرها و تاریکی را از برابر خویش می‌تاراند؛ و ملکور از برابر خشم و خندهٔ او گریز گرفت، و آردا را ترک گفت و تولکاس آنجا ماند و یکی از والار قلمرو آردا گشت.
اما نفرت ملکور از آن پس تا ابد معطوف تولکاس شد. سپس تولکاس زور و قدرت را در روزگار تلاش به کار برد و بی وقفه در خدمت همه بود و در آن بهار بود که با نسا پیوند زناشویی بست. آنگاه تولکاس بعد از جشن به سبب خستگی و خوشنودی بسیار در خواب شد و در آن هنگام بود که ملکور بار دیگر وارد آردا شد و شروع به ساختن دژ بزرگ خود اوتومنو کرد و والار دیر به این موضوع پی بردند، و ملکور، دو فانوس را نابود کرد ولی از ترس تولکاس پا به فرار گذاشت و در دژ خود پنهان شد.
و این تولکاس بود که در جنگی که، پیش از آمدن الف‌ها، برای نابود کردن قدرت ملکور در شمال روی داد، در انتها به دژ او وارد شد، با ملکور کشتی گرفت و صورت او را به خاک آورد، سپس او را با زنجیر آنگاینور بست و جهان تا مدتی دراز روی آرامش را دید.

 

[Fallen]

پاسخ : ارباب حلقه ها

+.

 

[The Lich King]

پاسخ : ارباب حلقه ها

به نام خدا

خب این هفتای اول والار مذکر بودن، اینم هفت والای مونث که البته با نام والیر هم شناخته می شن.
اولین والیر واردا، بانوی ستارگان.

واردا
واردا (به زبان انگلیسی‎ Varda)، خداوندگاری در، دنیای آفریده تالکین، آردا است. واردا، بانوی ستارگان که تمامی قلمروهای ائا را می‌شناسد. بسیار زیباست به صورتی که در سخن آدمیان و الف ها نمی‌گنجد، زیرا روشنایی ایلوواتار هنوز بر چهره‌ی او باقی است. توانایی و شادی اش در روشنایست. واردا همراه با مانوه می زید و از ژرفناهای ائا به یاری مانوه آمد زیرا ملکور را پیش از پیدایش آهنگ (موسیقی آینور) می‌شناخت و دست رد بر سینه‌اش زده بود. و ملکور از او بیزار بود و بیش از تمام آفریده‌های ارو بیم ناک.
واردا و مانوه به ندرت از هم جدایند و در والینور می‌زیند.تالارهایشان بر فراز برف‌های ابدی،بر فراز اویولوسه، بلندترین برج تانیکوئتیل، بلندترین کوه زمین است.اگر مانوه در کنار واردا باشد گوش‌های واردا واضح تر از هر گوش دیگری، صداهایی را که در دوردست‌های شرق تا غرب طنین انداز است، از تپه‌ها و دره‌ها و از جایگاه‌های تاریکی که ملکور بر روی زمین ساخته‌است، می‌شنود. و اگر واردا در کنار مانوه باشد چشمان مانوه تیز تر از تمام چشمان هر چیزی را می‌بیند.
از میان بزرگانی که در آردا ساکن‌اند، الف‌ها واردا را بیش از دیگران حرمت می‌نهند و دوست دارند و او را البریت می‌ناند، از میان تاریکی سرزمین میانه به او توسل می‌کنند و به هنگام بر آمدن ستاره‌ها نامش را در ترانه‌ها بانگ می‌زنند.

 

[Parpari]

پاسخ : ارباب حلقه ها

از این به بعد با تمام پست هایی که + یا - دادن رو نشون میده برخورد میشه لطفا دیگه تکرار نشه

 

[The Lich King]

پاسخ : ارباب حلقه ها

به نام خدا

والیر دوم یاوانا، بانوی درختان و به وجود آورنده ی دو درخت.

یاوانا
همسر آئوله یاواناست (به زبان انگلیسی‎Yavanna) بخشنده‌ی میوه‌ها. او دوستدار همه‌ی رستنی‌های روی زمین است، و همه‌ی شکل‌های بیشمارشان را در یاد دارد، از درخت‌های همچون برج در جنگل‌های روزگار کهن تا خزه‌های روی سنگ یا چیز های کوچک رسته بر خاک برگ. حرمت یاوانا در ایزد بانوان والار، نزدیک‌ترین به وارداست. در کالبد زنانه‌اش، بلند بالاست، ملبس به بالاپوشی سبز؛ اما گاه به کالبدهای دیگر درمی‌آید. برخی او را دیده‌اند که به سان درختی زیر آسمان ایستاده است، با خورشید بر تارکش؛ و از تمام شاخ‌هایش شبنمی زرین بر خاک بی بار و بر چکیده و از آن گندم سبز روییده؛ اما ریشه‌های درخت در آب‌های اولمو بوده، و بادهای مانوه با برگ‌هایش سخن گفته‌است.
دو درخت، تلپریون و لائوره‌لین، با ترانه‌ی قدرتی که او بر فراز سبزه‌های ازه‌لوهار خواندن گرفت، به وجود آمدند؛ از همه چیزهایی که صنع یاواناست این دو مشهورترند، و همه قصه‌های روزگار پیشین از حدیث تقدیر این دو درخت به هم بربافته است.

 

[Fallen]

پاسخ : ارباب حلقه ها

ت. مگه قرار نبود همه رو بزاری؟ والیرا که تموم نشدن!

 

[The Lich King]

پاسخ : ارباب حلقه ها

به نام خدا

شرمنده وقفه افتاد.
خب والیر سوم نیه نا، کسی که برای زخم ها می گرید.

نیه نا
نیه‌نا (به زبان انگلیسی Nienna)، صدای امیدواری، یکی از والار. تواناتر از استه، نیه‌ناست، خواهر فئانتوری، اربابان جان؛ او تنها می‌زید. نیه‌نا با اندوه آشناست، و برای هر گزندی که آردا از آفت ملکور دیده‌است، سوگواری می‌کند.
آنگاه که ایلوواتار، آهنگ را پدیدار گردانید غم او چنان عظیم بود که ترانه‌اش، زمانی بس دراز پیش از پایان به مویه بدل گشت، و صدای سوگواری پیش از آغاز با نغمه‌های جهان درآمیخت. اما نیه‌نا برای خود گریه نمی‌کند؛ و کسانی که صدایش را می‌شنوند، ترحم و صبر در امیدواری را می‌آموزند.
تالارهایش در غرب ِ غرب واقع است، بر روی مرزهای جهان؛ و نیه‌نا به ندرت به شهر والیمار می‌آید، آنجا که جمله شادمانی است. بلکه بیشتر به تالارهای ماندوس می‌رود که نزدیک تالارهای اوست؛ همه‌ی کسانی که در ماندوس به انتظار مانده‌اند نامش را بانگ می‌زنند، زیرا برای ارواح توانایی به ارمغان می‌آورد، و غم را به خردمندی بدل می‌سازد. پنجره‌های سرایش از دیوارهای جهان رو به بیرون می‌نگرد.
او یکی از آراتار است، بلندپایگان آردا، و مایا، اولورین، که در دوران سوم با نام‌های میتراندیر و گندالف در سرزمین میانه شناخته می‌شد، از او صبر و ترحم آموخت. و این نیه‌نا بود که پس سه دوره بندی بودن ملکور، هنگامی که دوباره او را به حلقه داوری آوردند، و او به نیرنگ خود را پاک شده از تمام پلیدی‌ها نشان می‌داد، از او دفاع کرد، در حالی که در تمام دوران برای زخم‌هایی که ملکور به آردا زده بود می‌گریست؛ و باز این نیه‌نا بود که پس از نابودی دو درخت، آن دو را با اشک از پلیدی‌های اونگولیانت فرو شست، و سوگ سرودی برای مرارت‌های جهان و زخم‌های آردا خواندن گرفت.

 

[andia]

پاسخ : ارباب حلقه ها

عاااااااااااااااااااااااااااااااشقشم..... واقعا بی همتا و عالیییییییییییییی.........

 

[Legend]

پاسخ : ارباب حلقه ها

خوب بود!!! دم شما گرم!!!!! ولی چرا همه رو با هم توی یه پست نذاشتی!!!!؟؟؟

 

[Fallen]

پاسخ : ارباب حلقه ها

به نظرت خیلی خوندنش سخت نمیشد؟!

 

[The Lich King]

پاسخ : ارباب حلقه ها

به نام خدا

والیر چهارم استه مهربان، شفابخش زخم ها.

استه
استه (به زبان انگلیسی‎ Estë) شفابخش زخم‌ها و خستگی‌ها، یکی از والار. استه‌ی مهربان، شفابخش زخم‌ها و خستگی‌ها، همسر لورین است. جامه‌اش خاکستری است؛ و آسودن هبه‌ی اوست.
روزها به جایی نمی‌رود، بل روی جزیره‌ای در سایه سار درختان دریاچه ی لوره‌لین می‌خوابد. از چشمه‌های ایرمو و استه، جمله کسانی که در والینور مسکن دارند، طراوت می‌یابند؛ ملیان خدمت او را نیز کرده‌است.
استه و لورین هنگامی که، واردا تصمیم گرفت ماه و خورشید را هم زمان در آسمان قرار دهد، با او مخالفت کردند، و از آن پس، با قبول کردن این موضوع توسط واردا، قرار بر آن شد که ماه و خورشید هرکدام به تنهایی در آسمان باشند، و زمانی که یکی از آن ها در آسمان است، واز غرب به طرف شرق می رود، دیگری از زیر زمین به طرف غرب برود تا، پس از گذشتن آن دیگری، دوباره طلوع کند.

 

[eqsan]

پاسخ : ارباب حلقه ها

جالب بود ولی چرا همشو تو یه پست قرار ندادی؟

 

[The Lich King]

پاسخ : ارباب حلقه ها

به نام خدا

جالب بود ولی چرا همشو تو یه پست قرار ندادی؟

به نظرت خیلی خوندنش سخت نمیشد؟!

خب والیر پنجم وایره، بافنده زمان.

وایره
وایره‌ی (به زبان انگلیسی Vairë) بافنده همسر ماندوس است که هر چه را در زمان بوده‌است، در تارهای لایه‌لایه‌اش می‌بافد، و تالارهای ماندوس که با گذشت دوران‌ها مدام فراخ‌تر می شود، پوشیده از این تارهاست.


دو پست شما یکی شد

 

[منا]

پاسخ : ارباب حلقه ها

چه نویسنده ذهن خلاقی داشته!
اینهمه اسم تخیلی و اصلا خود داستان هم که به کنار!

 

[Fallen]

پاسخ : ارباب حلقه ها

خیلی داستانش جالبه ولی وقتی فیلمشو دیدم بد ترین صحنش این بود که اون کوتوله انگشت پسررو با دندون به طمع انگشتر کند!!

اتفاقا صحنه ی جالبی بود یکن خشن بود ولی لازم بود!اونم کوتوله نبود گولوم بود.

چه نویسنده ذهن خلاقی داشته!
اینهمه اسم تخیلی و اصلا خود داستان هم که به کنار!

تالکین چنتا زبان اختراع کرده مثه کوئنیا و سنداری و.... وبهترین بستر برای به عرضه دراوردنش کتاب بوده وهمه ی اسما برگرفته از زبانهان مثلا الروند یعنی گنبد پرستاره.

 

[andia]

پاسخ : ارباب حلقه ها

قبلا پست دادما! ولي بازم ميدم! هميشه دوست داشتم اين افسانه واقعي بشه ومنم برم قاطيش بشم با اينكه خيلي فيلمشو ديدم و كتابشو خوندم بازم برام تازگي داره.

 

[Fallen]

پاسخ : ارباب حلقه ها

میشه باید تصور کنی من که خیلی وقتا تصور میکنم!البته دوران سوم حالش بیشتره!

 

[Legend]

پاسخ : ارباب حلقه ها

تالکین یک عجوبه توی نویسندگی است و ازش بیشتره این داستانها هم انتظار میره!!!!!

هیچ کس نمی تونه رو دستش بزنه!!!لامصب!!!!

فیلمشو هزار بار دیدم و 3 رو از همه بیشتر دوست دارم!!!! آخه جلوه های ویژش خیلی خفه!!!!!!!!!!