پاسخ : هری پاتر
حجت الاسلام و المسلمین امیرعباس عبداللهی،
رولینگ عنوان میکند که در حین یکی از سفرهای خود با قطار به فکر نوشتن کتاب میافتد. پس معلوم میشود که وی پیش از نوشتن این کتاب هیچ قلمی نزده است و به طور ناگهانی به نوشتن این کتاب مشغول شده است.
من این استدلالو که میبینم واقعا با داشتن چنین حجت اسلام والمسلمین هایی به به آینده امید وار میشم
چی چیزی میشه جز تحسین کرد الان واقعا؟؟!!
(این یارو یا مارو خر فرض کرده یا خودش جدا خره
)
برای نمونه بخشهایی در کتاب «هری پاتر و شاهزاده دورگه» وجود دارند که میتوان با برخی از وقایعی که در چند ماه گذشته پس از انتخابات رخ داد تطبیق داد
میدونستم,میدونستم...احسنت
همچنین یک نویسنده نمیتواند در فاصله زمانی کمتر از 5 سال 7 اثر بنویسد و بلافاصله آنها را منتشر کند و این نکته زمانی عیانتر میشود که ما در کارنامه خانم رولینگ هیچ سابقه نویسندگی نمیبینیم.
اااا جدا چرا به ذهن خودم نرسیده بودا
ای مثال رنگهایی که در این کتاب مطرح میشوند ریشه در عقبه فکری همان انقلابهای مخملی دارند.
من به عنوان آیت الگاد آگوست هم اکنون یک فتوای جدید صادر کردم,استفاده از رنگ های نارنجیو سبزو ... از این به بعد ممنوع است
تازه اینم که میگن ائمه لباس سبز میپوشیدن یک مطلب ساختگی و دروغین که با احداف شوم با همکاری صهیونیسم جهانی برای بدنامی اسلام وارد آن شده.(در ضمن من دولت هم تعیین میکنم)
(باز جای دیگه گفته بود برا بدنامی اسلامه که اسلیترین سبز بودن
ینی من الن در یافتم که در رنگ مار هم دست صهیونیزم جهانی در میان است و عملا خدا خود یا فراماسونه یا یهود,به جان تحلیلگر راست میگم)
نویسنده در پی آن است که واقعه هولوکاست را برای شما بیان کند.
این واقعا یک حقیقت کاملا انکار ناپذیره و به شخصه خودم وقتی هری پاتر میبینم یا میخونم یکسره یاد هولوکاست میفتم,بوقورعان
(امروز یک نقد گوش کردم از هری پاتر,همین بس که طرف ولدمورت رو veld.mort تلفظ میکرد)
سه نفر موافق اصیلزادگی میشوند و یکی از آنها مخالف با این نظر میشود.
تمام آثار هریپاتر را مطالعه کرده و فیلمهای ساخته شده از این کتابها را نیز مشاهده کرده است.
عمه ی من حتی دقیقا از این موضوع آگاهه حتی که سالازار اسلیترین تنها کسی بود که موافق اصیل زادگی بود و بقیه مخالف.
سه نفر اول عنوان میکنند که پدر و مادر شخص باید اصیل زاده باشد و نفر چهارم عنوان میکند که تنها اصالت مادر کافی است.
جدا از شوخی جدا من چنین چیزی هرچی فک میکنم ندیدم داخل داستان,جایی نگفته بود باباش جادوگر باشه و مامان معمولی نمیشه
همین نفر چهارم تالاری را در قصر درست میکند که نوه او بیاید و بساط جادوگری را از بین ببرد.
وی در تالار را باز میکند اما از آنجا که اصیل زاده نبوده، آن حیوانی که در آنجا بوده به اینها حمله میکند.
این یارو مطمئنه چیزی که خونده هری پاتر بوده؟!
سحر و جادو در این کتاب حرف اول را میزند و در ادبیات یهود نیز این بحث دیده میشود
مثلا از هری پاتر توقع داری توش مثلا چی حرف اولو بزنه؟!کی هرجا گفتن جادو ینی یهود؟!
رویارویی خیر و شر و رسیدن به خیر مطلق از دیگر موضوعات مهم و قابل بحث است
این شباهت به قضیه ی موسی یا این چنین چیزی یک قالب کاملا فراگیره,بسعی کن کنین یک داستان تخیلی برای سنین نوجوان بنویسین,قطعا چنین گزینه هایی به فکر شمام خواهد رسید(من خودم میخاستم یه زمانی داستان بنویسم همینا توش بود). هر گردی گردو شده جدیدا
ین کتابها تبلیغ همجنسگرایی است. این کتاب همچنین دارای رگههای فمینیستی شدید است
از نکات دیگر در این کتاب عشق و سرخوردگی است. در یکی از این داستانها هریپاتر عاشق یک دختر شرقی میشود اما پس از مدتی این علاقه به وی از بین میرود و این دختر شرقی از کل داستان حذف میشود.
این کتاب یک کتاب تین ایجریه,توصیف حال و هوا و زندگی یک نوجوان,با فراز و نشیب های عشقی,هویتی...
مسلما داستانم مال ایران نیست که مثلا نشون بده طرف مامانش بیاد بگه دختر صبری خانوم مثه پنجه آفتاب میمونه بیا بریم بعد آخرش شیلی لیلی..
شخصیت سازی قوی و همچنین اینکه میتونه یک نوجوان به راحتی با هری پاتر ارتباط برقرار کنه بخاطر همین مشخصه هاست
همچنین در این کتاب به اعتقادات مسلمانان نیز توهین میشود. در یکی از حوادث داستان زمانی که مردم در روز جمعه بر روی پلکانها قرار میگیرند، مسیرها عکس میشود که این کاملا با عقاید مسلمانان که این روز را روزی مقدس میدانند در تضاد است. این بحث کنایه از این است که در این روز نباید کاری را انجام داد. در این داستان این گونه عنوان میشود که در روز جمعه مسیرها عوض میشوند و مردم سرگردان میشوند. از روز دوشنبه تا پنجشنبه همه مسیرها به درستی انجام میشود اما در روز جمعه این پلکانها حرکت میکنند و افراد را به مسیرهای دیگری میبرند.
معنای ضمنی این حادثه که در داستان قرار دارد این گونه میتواند باشد، در روز جمعه نباید عبادتی انجام داد زیرا در غیر این صورت به بیراهه خواهید رفت. روز جمعه به طور عام یکی از اعیاد مسلمانان محسوب میشود و اعمال خاصی برای آن مشخص شده است
(این احساست رو هم زمان دارم,من باید استدلال بر اساس شواهد رو از اینها بیاموزم)
اصلا دیگه نمیخام ادامه بدم,فقط
این بخش بیشتر از همه منو جذب میکنه اصن:
«دامبلدور» در بخشهای متفاوتی از این کتاب میگوید که امید ما به هری پاتر است و ما لحظهای را نمیبینیم که او به خدا متوسل شود و هر امداد و کمکی که میبینیم از سوی دوستان و حامیان است.{\( کدوم داستان الان چنین چیزی داره که این نداره!اصلا به فضا میخوره چنین چیزی خب؟!اگه اینم داشت که میگفتین ادعای پیغمری شده و این نماد پیغمبر و گفته شده پیغمبرا جادوگرن و ....
)/}در آخر داستان هم که نام خدا میآید هری پاتر میگوید با امید به خدای آسمان. این میتواند گریزی باشد به این بحث که امید همه به هری پاتر است و امید هری پاتر هم به آمریکاست یا خودش است. یعنی دروازه رسیدن به خدا هری پاتر است. با این کار برای رسیدن به خدا فیلتر گذاشته شده است و شاید به نوعی دیگر اسلام آمریکایی است که فقط ایمان را از سوی خود می دانند و در راه رسیدن به آن تلاش میکنند.
+
حالا حرف اصلیم,ولی من آخر داستان تو فیلم رو بیشتر ترجیح میدم که چوبدستی رو شکست,
+
یه چیزی اینکه هری پاتر یک خیلی بچگانسو ساده لوحانه,رولینگز کم کم داستان رو دست میگیره و با اینکه سعی میکنه بازم مشکلاتی و ناهماهنگیایی توش بوجود میاد