پای دفتر

  • شروع کننده موضوع
  • #1

Hespride

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,103
امتیاز
5,601
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی (ره)
شهر
قم...قم...قم
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مالی
مطمئنا... یعنی احتمال زیاد همتون تا حالا یه بار هم که شده از کلاس اخراج شدین و پای دفتر رفتید. >:D

بیاید قشنگترین اخراج ها رو تعریف کنیم تا یه کم یاد شر بازی هامون بیافتیم
(البته امیدوارم همه اونقدر سر به زیر نبوده باشن که یه بارم اخراج نشده باشن)

من هم به عنوان یه پیشکسوت هر یه پست در میون یه خاطره می گم
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

Hespride

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,103
امتیاز
5,601
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی (ره)
شهر
قم...قم...قم
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مالی
پاسخ : پای دفتر !!!

خوب ...
به عنوان اولیش:
اسم من به دو دلیل توی تاریخ مدرسمون ثبت شده. دلیل اول رو الان می گم و دومیش رو بعدا:
رکورد سریع ترین اخراج: اول زنگ جغرافی پارسال بود. دبیرمون از در اومد تو/ من هم که ردیف اول بودم سریع پاشدم و نشستم. دقیقا دقیقه دوم از ورود معلم بود که سرمو گذاشتم روی صندلی. ده ثانیه نشد که به خاطر خوابیدن سر کلاس اخراج شدم. (خداییش خواب نبودم داشتم با بغلیم حرف می زدم)
وقتی رفتم پای دفتر معاونا باورشون نمی شد که به این سرعت اخراج شده باشم و اومدن سر کلاس از دبیرمون پرسیدن.

خلاصه این شد که من برای دومین بار اسمم توی تاریخ مدرسه ثبت شد (;
 

neda.m

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,720
امتیاز
2,682
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
دانشگاه
شهید رجائی تهران
رشته دانشگاه
مهندسی عمران - ژئوتکنیک
پاسخ : پای دفتر !!!

خب منم همین اسفند از سر ریاضی اخراج شدم! کلا سر ریاضی خیلی زیاد می خندم، معلمون هم همیشه می گه ندا، بیرونت می کنما! بعد بازم که ادامه دادم، اومد سرم رو 3 بار کوبید تو میز، دوباره که از رو نرفتم، گفت برو جلوی سطل آشغال بشین! بعد هم بیرون کلاس رو به روی در!! که البته دلش سوخت رام داد تو کلاس!
یه بار دیگه هم که جبرانی گذاشته بود، با 3 تا از دوستام از مغازه ی رو به روی مدرسه توپ فوتبال خریدیم و تو راهرو داشتیم بازی می کردیم که به همین دیر رفتیم سر کلاس، معلممون هم ما رو رو به روی در نگه داشت و منم دیگه هی از اونجا جواب مسئله می دادم که بالاخره رامون داد!
 

m.a

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
169
امتیاز
17
نام مرکز سمپاد
farzanegan BND
مدال المپیاد
المپیاد؟!
من؟!!
چی مییی گی؟!
دانشگاه
کاش هیچوقت نرم دانشگاه....
رشته دانشگاه
اگه بتونم یه دانشگاه درست درمون پیدا کنم هوافضا.کیهان شناسی و اخرش عشقم سنگ شناسی
پاسخ : پای دفتر !!!

من دبستان بودم سال چهارم معلمه با من خیلی لج بود منم هی میذاشتم تو کاسش یه بار سر کلاسش یه قورباغه انداختم تولباس بقل دستیم اونم یه جیغ اساسی کشید و معلم هم گفت برو از کلاس بیرون منم با پررویی گفتم از کارت پشیمون میشی اونم زد تو سرم و پرتم کرد بیرون منم وقتی میخواست از کلاس بیاد بیرون روش یه مارمولک سیاه گنده چندش اور انداختم که دیگه سربه سرم نذاره 8)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

Hespride

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,103
امتیاز
5,601
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی (ره)
شهر
قم...قم...قم
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مالی
پاسخ : پای دفتر !!!

جدی جدی دبیراتون اینقدر خشن باهاتون برخورد می کنن؟؟

من یه بار زنگ ادبیات که رفته بودیم کتابخونه با یکی از بچه ها دعوام شد. از اونجایی که طرف خرخونترین بچه مدرسه بود دبیرمون شروع به دفاع از اون کرد و به من چیز گفت. من بی محل به داد و بیدادش از کتابخونه رفتم بیرون. دم در اومد و با یه پوشه که دستش بود از پشت زد تو سرم. منم که اولین بارم بود جلو بچه ها از یه نفر کتک می خورم یه چپ چپی به معلمه نگاه کردم و یه راست رفتم اتاق مدیر. بهش گفتم یا زنگ می زنم سرباز بفرستن از کلانتری یا باید از من عذر خواهی کنه.
خلاصه فرداش معلمه یه نیمچه عذر خواهی از من کرد. اما به جاش تا 5 جلسه منو راه نداد توی کلاس و آخر سال هم مستمرمو بهم داد 15.
(برا بچه های خودمون: معلمه همین آقای محمدی خودمون بود، که اتفاقا بعد از اون قضیه کلی با هم رفیق شدیم)
 

Moha

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
295
امتیاز
269
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی(ره)
شهر
فقط قم!
مدال المپیاد
المپیاد ادبیات...دیدم همه دارن یه چیزی می رن ما هم برین ادبیات! شانس زد و مرحله اول قبول شدیم...مرحله دوم به اسم المپیاد خوندن تو نمازخونه می خوابیدم!...که خب مسلما قبول نشدم دیگه!
__________________________________
دانشگاه
علامه طباطبایی(ره)
رشته دانشگاه
اقتصاد بازرگانی
پاسخ : پای دفتر !!!

یه دبیری بود..استاد ع.ا.سلطانی!
کلا رکورد دار اخراج دهی از کلاس بود...ما راهنمایی از کلاس این آقا اخراج می شدیم می رفتیم تو دفتر کمک معاونمون!...آخر زنگ می اومد بیرون استاد...می دید ما داریم تو دفتر خوش می گذرونیم... کارد بهش می زدی خونش در نمیومد!
4 سال با ایشون داشتیم...به طور میانگین هر دو زنگ..یکی بیرون بودم!
- به من می گی هویج؟!...برو بیرون!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

Hespride

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,103
امتیاز
5,601
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی (ره)
شهر
قم...قم...قم
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مالی
پاسخ : پای دفتر !!!

اتفاقا از همین آقایی که می فرمایید.
یه بار کلی کوزه اورد سرکلاس و گفت که ما صاف و صوفشون کنیم. دو روز بعد بچه ها توی یه مغازه دیدنش که مشغول فروش کوزه ها بود.
جلسه بعدش هم من بهش رو راس گفتم که می بری می فروشی

اونم به راحتی اخراجم کرد. البته خوشبختانه تا قبل از جلسه بعدی برای توی اتاق هنر ویندوز نصب کردم. همین باعث شد که یادش بره (:|
 

AmorE

Meyo
ارسال‌ها
1,644
امتیاز
1,839
نام مرکز سمپاد
راهنمایی حلی 2- دبیرستان حلی 3
شهر
تهران
دانشگاه
دانشگاه تهران
اینستاگرام
پاسخ : پای دفتر !!!

یه بار سر زبان بودیم. من با دو تا از دوستام سر این کلاس اصن گوش نمی دیم یا گوش میدیم می خندیم. کلا کلاس خنده ایه. یکی از روزا دیگه جدا حرسشو در اوردیم ما رو یراست برد دفتر معاونت. وقتی مسئول معاونو دیدیم سریع شروع کرد به سلام احوالپرسی و با هممون دست داد. معلمه کف کرد. به معاون گفت اینا سر کلاس اصن گوش نمی دن. معاون گفت به من چه!!! بعد خندید و رفت. آقاجان مگه این معلم زبانه ول کن بود. بعد ما رو برد پیش معاون اجرایی. ما رو دید گفت دفه آخرشونه. بازم ولمون نکرد. این بار برد پیش مدیر! مدیر نبود!(هه هه هه :D) اینبار بردش پیش ناظم و بالاخره ولمون کرد. نیم ساعتو پیچوندیم. ناظم شروع کرد به سوال پیچ کردن. این اولین خلافمون بود. اما چون ما زیر زیرانه گندامونو می زنیم ما رو به عنوان بچه خوبه میشناسن! :D P:> کم کم داشت گندایی که زدیمو دونه دونه در می اورد! شکوندن شیشه، سوراخ کردن دیوار، رفتن به زیرزمین مدرسه، چت کلاسی و خلاصه از این جور چیزا. کم مونده بود به اولیا زنگ بزنه که زنگ مدرسه خورد. گفت دیگه تکرار نشه، مام گفتیم چشم! آخرشم یه چش قره رفت و ما زدیم به چاک.(هه هه هه :D)
 

silence

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
507
امتیاز
348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی - شهید قدوسی
شهر
تهران
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : پای دفتر !!!

من متاسفانه هیچ وقت سعادت اخراج شدن نداشتم ( البته اگر حرکت اخیر آقای سیاقتی رو اخراج محترمانه در نظر نگیریم! ) ولی کلا تو مجموعه دوران تحصیلم سه بار پای دفتر رفتم

دو بار کلاس دوم ابتدایی بود: یکی برای این که شیرمو حاضر نبودم بخورم و یه بارم معلم نقاشیم ( اسمش هم یادمه آقای برزگر بود! ) منو فرستاد پای دفتر چون نقاشی رو که می گفت بلد نبودم بکشم ( آبستره کار می کردم ولی متاسفانه اون آقا سبک منو درک نمی کرد! :D )

یه بار هم سال اول دبیرستان بود که یه مقدار داستان داره: ما سر صف صبحگاه ایستاده بودیم و صفمون هم مثل بیشتر روزای زمستون توی راهروی دبیرستان تشکیل شده بود! ( روزش هم یادمه دوشنبه بود و ما زنگ اول دینی داشتیم! آقای لسانی هم قرار بود یکی از امتحانای سه سوالی خاص خودشون رو بگیرن! ) بعدش بر خلاف همیشه ( که آقای طالبیان صبحگاه رو اجرا می کنن! ) اون روز آقای عزیزی صبحگاه رو اجرا می کردن! آقای طالبیان همیشه تو نماز خونه که برنامه ای هست آخرش می گن با خوندن دعای همیشگی راهی کلاس ها می شیم! بعد بچه ها همزمان هم دعای همیشگی رو می خونن هم راهی کلاس ها می شن! ولی ظاهرا آقای عزیزی به این سیستم اعتقادی نداشت و معتقد بود بچه ها باید اول دعای همیشگی رو کامل بخونن و سپس راهی کلاس ها بشن! :D من اون لحظه به شدت محو مطالب کتاب دین و زندگی بودم که یه دفعه آقای عزیزی گفتن: دعای همیشگی رو می خونیم و راهی کلاس ها می شیم! من یه لحظه صدای آقای طالبیان توی نمازخونه تو ذهنم تداعی شد و همین طور که سرم تو کتاب بود برگشتم رفتم سر کلاس! و 5 6 نفر از بچه ها هم به تبع من وارد کلاس شدن! و دیگه بقیشم دفتر بود و مورد انضباطی و این حرفا! آقای عزیزی یادمه بعدش پای دفتر بهم گفت: الاغ ... از تو دیگه توقع نداشتم :D اصولا چون این موارد برای من خیلی کم اتفاق افتاده مو به موش رو دقیق یادمه!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #10

Hespride

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,103
امتیاز
5,601
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی (ره)
شهر
قم...قم...قم
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مالی
پاسخ : پای دفتر !!!

توی این خاطره من اخراج نشدم اما ...
همین سه هفته پیش سر کلاس شیمی، از اونجایی که خیلی سر کلاس سرو صدا می کنم، دبیرمون منو فرستاد ته ته کلاس و تا سه تا صندلی اطرافم رو خالی کرد.(یه چند تا صندلی خالی بود تو کلاسمون) به این امید که من ساکت شم. اما فقط اینو بهتون بگم که آخر کلاس سه تا از نزدیک ترین افرادی که به من نشسته بودن اخراج شده بودن(مثلا یه جامدادی از ردیف جلوم برداشتم دادم به یکی که از پنجره بندازه بیرون. تا اومد بندازه عباسی دیدش و انداختش بیرون)

----------------------------

یه چیز دیگه: گفته بودم دو بار اسمم توی تاریخ مدرسه ثبت شده. بار اولش این بود که دقیقا روز 23 مهر پارسال، من 14 تا مورد انضباطی برام نوشته شده بود و سه بار هم کشیده شده بودم به کمیته!!!
اینم یه رکورده دیگه!!!!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #11

Hespride

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,103
امتیاز
5,601
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی (ره)
شهر
قم...قم...قم
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مالی
پاسخ : پای دفتر !!!

کاری نداره که. کافیه یه بار هرچه دل تنگتون می خواد ولی محترمانه به دبیرتون بگی. مثلا یه انتقاد شخصی از رفتارش. یا اینکه یه بار کودک درونتون رو سر کلاس فعال کنید.
یه راه جالب دیگه اینه که اگر معلمتون تیکه کلامی داره. جلوی روش بشینید و تعدادشو روی یه کاغذ جوری بنویسید که بفهمه دارید می شمرید. مطمئن باشید توی همون جلسه حتی به بهانه درس خوندن اخراج می شید

-------------
خاطره: کلاس اول راهنمایی بودیم. با بد اخلاق ترین دبیر کل مدرسه(آقای ایا...زی) کلاس داشتیم. با یکی از بچه ها شرط بستیم که بلند شیم و روی صندلی بایستیم. من تا حرفمو زدم بلند شدم و نشستم. اما این برادر ما (که انصافا بچه باحالیه. امسالم خیلی جاش خالی بود) از اونجایی که اونموقع خیلی تو کل بودیم، سریع بلند شد. اما از بخت بدش دبیرمون همون لحظه برگشت و دیدش و شرووع کرد به فحش دادن و به اون گفت برو بیرون. من وجدانم درد گرفت و بلند شدم گفتم: استاد. من بهش گفتم پاشه. من باید برم بیرون و از این جور حرفا
با خودم گفتم الان می گه آفرین که اعتراف کردی، اما نه خیر. گویا کلی جوشی تر شد. اون بیچاره رو با یه اردنگی روانه دفتر کرد و محترمانه به من گفت برو بیرون.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #12

Hespride

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,103
امتیاز
5,601
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی (ره)
شهر
قم...قم...قم
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مالی
پاسخ : پای دفتر !!!

خوب سر کلاس دبیرایی این کارو بکنید که حتی ادم می ترسه بهشون نگاه کنه.
اونایی که دنبال تکامل بچه ها هستن عمرا اخراج نمی کنن.

مثلا ما یه دبیر جبر داریم. عمرا اخراج نمی کنه. همین هفته آخر سر کلاسش یه توپو محکم کوبوندیم به تخته سیاه. به روی خودش نیورد

این جور دبیرا بزرگترین مشکل ما هستن
 

death

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,023
امتیاز
407
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1 شیراز
شهر
شیراز
پاسخ : پای دفتر !!!

از بنده به خاطره حجاب چندین و چند تاهد ناقابل گرفتن و به خاطره اینکه بچه ی شرییم همه ی مدرسه منو میشناسن و هر روز میفرستنم دفتر به علت چیزای مسخره مثه جزوه فیزیک :D
 

bahar_taheri

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
136
امتیاز
15
شهر
قم
پاسخ : پای دفتر !!!

بابا دبیرای شما مشکل دارن این طوری رفتار می کنن. ما هزار تا کار بدتر از این می کنیم هیچ کی بمون حرف نمی زنه. من می خواستم به دبیر فیزیکمون آقای سعادت بگم اسمشو دقیق بگین گفتم اسمشو عین آدم بگو! بدبخت به رو خودش نیاورد . یه بارم تازه سر امتحان یادش افتاده بود مثال بزنه ما درس رو بفهمیم ولی داشت چرند می گفت منم گفتم آقای سعادت می خوای مثال نزنی بیچاره فقط خندید!
 
ارسال‌ها
3,981
امتیاز
32,567
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1390
پاسخ : پای دفتر !!!

چه افتخارهایی میکنین شما!!! نه خب ما فقط یه دبیر هندسه داریم که گویا تا چند سال پیش هر زنگ چند نفرو بیرون می کرده.ولی الان فقط موعظه میکنه!
کلا ما هررررررررررررر کاری دلمون میخواد میکنیم و کسی بیرونمون نمیکنه!آخه مارو اگه بیرون کنن خوشحال هم میشیم!!!
البته من که اصولا بچه مثبت ترین فرد حاضر در کلاسم.ولی خب بچه شیطونهامون رو هم فقط تهدید به اخراج میکنن.ولی کلا راه های زیادی برای هیجان و لذت وجود داره.حالا چرا اخراج از کلاس؟!!!

همین الان یه چیزی یادم اومد.تو آمادگی یه بار به سردستگی کی از بچه ها رفتیم شمشادهای مدرسه رو کندیم!!!افتاد تقصیر من و میخواستن منو از مدرسه اخزاج کنن!!!!!!!!!!یادم نیست چی شد که بی خیال شدن!آخه من حتی درخواست بخشش هم نکرده بودم.همین جوری سرخوش وایستاده بودم مدیرمونو نگاه میکردم!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #16

Hespride

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,103
امتیاز
5,601
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی (ره)
شهر
قم...قم...قم
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مالی
پاسخ : پای دفتر

گفتید کفلو یاد یه چیزی افتادم
سال اول دبیرستان بودیم که سرکلاس اقای کفلو، اواخر سال، بابچه ها شروع کردیم به اسم فامیل بازی کردن. بعد من و سه نفر دیگه رو اخراج کرد و تا سه جلسه رامون نداد توی کلاس
خیلی خوش گذشت. کلی پینگ پونگ بازی کردیم
 

Sanika

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
325
امتیاز
14
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
چرا بايد زمينوو قسمت كنيم؟
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : پای دفتر

1 بار داشتیم با قالپاق ماشین تو راهرو بازی میکردیم که من شوتیدمش تو دفتر.احضار که شدم داشتن صبحانه میخوردن منم خودمو زدم به کوچه علی چپو به ناظممون گفتم دلم درد میکنه!فکرکنم گشنه ام بعدش نشستم باهاشون صبحانه خوردم!!!!
 
ارسال‌ها
2,779
امتیاز
11,298
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان امین
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
یه زمانی واسه شیمی/ نجوم میخوندم
پاسخ : پای دفتر

من یکبار رفتم دفتر ولی به خاطر اخراج شدن نبود به خاطر جیم شدن بود :D
سال (فکر میکنم ) 3 راهنمایی بودیم. اصفهان یه برفی اومد که نظیر نداشت. بهترین برف بازی عمرم تو اون 20 دقیقه اول بود صبح از در که رفتیم تو شروع کردیم به پرت کردن برف تو صورت هم بعد 20 دقیقه زنگو زدن ما هر چی گفتیم بابا بذارین تو حیاط بمونیم گفتن نمیشه. ما زنگ اول کامپیوتر داشتیم من به همراه 4 نفر از پایه ترین دوستان تصمیم گرفتیم نریم سر کلاس یکی دیگه از دوستامونم بود که اون رفته بود اتاق کامپیوتر سر کلاس رفتیم اونو هم آوردیم بیرون ( وقتی معلم پشتشو کرد سریع از کلاس پرید بیرون )
رفتیم 6 تایی وسط حیاط یه ربع تمام زیر برف وایسادیم همه صورتمون برفی بود موهامونم خیس شده و یخ بسته بود!! خیلی کیف داد
بعد یه نفر از بچه ها از اتاق کامپیوتر به بهونه آب خوردن اومده بود بیرون بهمون گفت معلم کامپیوتر رفت به ناظم گفت شما بیرونین ما به سرعت نور خودمونو رسوندیم به کلاسمون ( به کلاسمون نه به اتاق کامپیوتر کلاس خالی بود )
بعد مقنعه هامونو در آوردیم و گذاشتیم رو شوفاژ ناظم با قیافه ای ترسناک اومد تو گفت شما به چه اجازه ای رفتین تو حیاط؟؟؟ما گفتیم ما همین جا بودیم داشتیم مقنعه هامونو خشک میکردیم
دستمونو گرفت برد دفتر ما هم همگی شدیدا انکار کردیم و گفتیم ما فقط 2 دقیقه زیر برف وایسادیم ناظمم حرفمونو باور کرد و گفت دیگه تکرار نشه :D
 

fatemeh z

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
255
امتیاز
54
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
مدال المپیاد
ریاضی-کامپیوتر
رشته دانشگاه
ریاضی
پاسخ : پای دفتر

من خودمو بکشمم کسی از کلاس بیرونم نمیکنه.یعنی تاحالا که کسی بیرونم نکرده.فقط یک بار معلم شیمیم بخاطر اینکه بیش از حد به اسم عنصر چهلم جدول تناوبی میخندیدم دستور داد که :فاطمه،برو بیرون...ولی خوب من که نرفتم
 

Rashowa

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
867
امتیاز
1,657
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
1390
دانشگاه
علم و صنعت وArts et Métiers ParisTech
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : پای دفتر

منم به واسطه دوستی پدرم با دبیران خیلی کم اخراج می شم.
منظورم اینکه یادم نمی یاد
 
بالا