پاسخ : آشنایی باهم در فکرسوق
چرا تابستون نذاشتن؟؟
چرا تابستون نذاشتن؟؟
فکرسوق
- شروع کننده موضوع سیاوش
- تاریخ شروع
Evanescence
کاربر نیمه‌فعال
- ارسالها
- 8
- امتیاز
- 0
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- كاشان
پاسخ : آشنایی باهم در فکرسوق
ما كه اومديم
و .....
ماجرا رو برا مديرمون گفتيم جوش اورد و بقيشم آقايون وارد مي دونن
ما كه اومديم
و .....
ماجرا رو برا مديرمون گفتيم جوش اورد و بقيشم آقايون وارد مي دونن
NALAD
کاربر فوق‌فعال
- ارسالها
- 110
- امتیاز
- 26
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- مشهد
- مدال المپیاد
- رتبه 2 المپیاد ریاضی سال سوم راهنمایی استانی
- دانشگاه
- MIT
- رشته دانشگاه
- مهندسی پزشکی
پاسخ : آشنایی باهم در فکرسوق
عکاسی از مردم!!!!(بدون هماهنگی قبلی)
تا اونجایی که من یادمه مسابقه ی ریاضی بوده نهبه نقل از soroosh.farshchin :
عکاسی از مردم!!!!(بدون هماهنگی قبلی)
nodet.girl
کاربر حرفه‌ای
- ارسالها
- 331
- امتیاز
- 22
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان1 تهران
- شهر
- تهران
- مدال المپیاد
- تا دلتون بخواد شركت كردم!
- دانشگاه
- علي آباد كتول- کلیبر
- رشته دانشگاه
- آبياري گياهان دريايي با فرمولهاي متافيزيك! تودوزي تانك
پاسخ : آشنایی باهم در فکرسوق
مسلماً من شان خودمو بيشتر از شما ميفهمم و هيچوقت خودمو به خاطره همچين بحثايي با شما، پايين نميكشم.
بازم ميگم؛ من منظوري نداشتم ولي اگه به شما برخورد، ببخشيد.
راجع به اون پست هم (شو ها) فكر نميكنم به شما ارتباطي داشت.من اونو به Amir.A گفتم، راجع به يه ماجرايي كه تو آمفي تئاتر بود.
شما هم به نظرم بايد يه ذره ياد بگيريد كه با بزرگترتون چجوري صحبت كنيد.
ببخشيد ولي اگه من اينجوري و با اين لحن با شما حرف زدم، فقط به خاطره اين بود كه شما 2 سال از من كوچيكتريد.وگرنه مطمئن باشيد من حد و حدودو خودمو بهتر از شما ميدونم.اگه دقت كرده باشيد من تا حالا به آقاي بذركار، "بذركار" ه خالي هم نگفتم و هميشه لفظ "آقا" رو به كار بردم.حتي هم سن هاي خودمو مفرد، مخاطب قرار نميدم؛ چه برسه به بزرگترارو.اينو ميتونيد تو همه ي پست هاي من ببينيد.به نقل از مُحسن...! :
مسلماً من شان خودمو بيشتر از شما ميفهمم و هيچوقت خودمو به خاطره همچين بحثايي با شما، پايين نميكشم.
بازم ميگم؛ من منظوري نداشتم ولي اگه به شما برخورد، ببخشيد.
راجع به اون پست هم (شو ها) فكر نميكنم به شما ارتباطي داشت.من اونو به Amir.A گفتم، راجع به يه ماجرايي كه تو آمفي تئاتر بود.
شما هم به نظرم بايد يه ذره ياد بگيريد كه با بزرگترتون چجوري صحبت كنيد.
پاسخ : آشنایی باهم در فکرسوق
تازه 2 روز به جایی بر نمی خوره!!؟؟؟
مگه همه کنکور داشتن ؟؟به نقل از همکلاسی ! :
تازه 2 روز به جایی بر نمی خوره!!؟؟؟
مهدی فسنقری
کاربر نیمه‌حرفه‌ای
- ارسالها
- 189
- امتیاز
- 85
- نام مرکز سمپاد
- شهید بهشتی نیشابور
- شهر
- نیشابور
- مدال المپیاد
- نچ باش حال نمیکنم
- دانشگاه
- علم و صنعت
- رشته دانشگاه
- مهندسی صنایع
پاسخ : آشنایی باهم در فکرسوق
ببخشید میشه بگین من واسه چه کاری اومده بودم
به نقل از همکلاسی ! :
ببخشید میشه بگین من واسه چه کاری اومده بودم
مهدی فسنقری
کاربر نیمه‌حرفه‌ای
- ارسالها
- 189
- امتیاز
- 85
- نام مرکز سمپاد
- شهید بهشتی نیشابور
- شهر
- نیشابور
- مدال المپیاد
- نچ باش حال نمیکنم
- دانشگاه
- علم و صنعت
- رشته دانشگاه
- مهندسی صنایع
پاسخ : آشنایی باهم در فکرسوق
آقا چرا جنبه ی حرف مخالف رو ندارین آخه
عکس گرفتن سروش چه ربطی به افتضاح بودن برنامه ی تنظیمی شما داره
حتما چون اون عکس گرفت داوری اینطوری بود یا چون اون عکس گرفت شما تو قمصر تو اون هوای سرد به همه بستنی دادین
آره؟؟؟؟؟؟؟؟
به نقل از همکلاسی ! :
آقا چرا جنبه ی حرف مخالف رو ندارین آخه
عکس گرفتن سروش چه ربطی به افتضاح بودن برنامه ی تنظیمی شما داره
حتما چون اون عکس گرفت داوری اینطوری بود یا چون اون عکس گرفت شما تو قمصر تو اون هوای سرد به همه بستنی دادین
آره؟؟؟؟؟؟؟؟
- ارسالها
- 2,779
- امتیاز
- 11,301
- نام مرکز سمپاد
- دبیرستان فرزانگان امین
- شهر
- اصفهان
- مدال المپیاد
- یه زمانی واسه شیمی/ نجوم میخوندم
پاسخ : آشنایی باهم در فکرسوق
فکر کنم منظور ایشون از عکس اون عکس های قاب ها بود...!
به نقل از Meti.F :
فکر کنم منظور ایشون از عکس اون عکس های قاب ها بود...!
trustme
لنگر انداخته
- ارسالها
- 2,810
- امتیاز
- 900
- نام مرکز سمپاد
- شهید بهشتی
- شهر
- کاشان
- سال فارغ التحصیلی
- 1387
- دانشگاه
- دانشگاه خواجه نصیر طوسی
- رشته دانشگاه
- مهندسی مکانیک
پاسخ : آشنایی باهم در فکرسوق
کسایی که می خوان اینجا بحث کنن، وقتی می گن یه چیزی بد بود، گیریم ما پذیرفتیم که بد بود، خب؟ پیشنهاد باید بدین که سال بعد، خوب باشه... لازمه ی انتقاد، پیشنهاد دادن هست !!
من جایی گفتم آدم از کار کردن برای بعضی ها منصرف می شه ... واقعا! نه من گفتم همه، نه سعید گفت همه برای عکس گرفتن اومدن و نه خیلی چیزای دیگه ... اینکه دو-سه نفر توی این تاپیک، بیان در مورد عکس دیگران و اینکه عکس کیا رو داریم و چرندیات زیر سن ِ بلوغ فکری حرف بزنن ، بدتر آدم رو دلسرد می کنه... (کم آدم نیست که بخواد از همین حرف ها برای تفکیک و کشیدن دیوار بین دختر و پسر استفاده کنه، که شاید با این حرفای دو-سه نفر، حق داشته باشه، ولی درست نیست)
همه کادر اجرایی ، خصوصا اونهایی که این چند سال پای ثابت برنامه ریزی و کارها بودن، می دونن چه مشکلاتی برای مسابقه امسال پیش اومده ... برنامه امسال، برای یک دبیرستان توی یک شهرستان با امکاناتی که احتمالا پسر ها که توی مدرسه خوابیدن، دیدن، عالی بود! و البته مشکلاتی از قبیل ناهماهنگی و تاخیر بین دو برنامه و ناهمخونی برنامه واقعی و کاغذی وجود داره؛ این چیز طبیعی هست و کسی منکرش نیست!
نمی دونم چندتا از شما ها که گفتین بد بود، تا حالا یه کاری در سطح مدرسه یا شهر خودتون کردین، ولی من از اول دبیرستان تا حالا این جور کارا زیاد کردم، و کلمه عالی ای که نوشتم رو از روی تعریف از خود ننوشتم!
(نظر شخصیم تو جلسه بررسی مشکلات فکرسوق، "افتضاح" بود؛ نه به دلایلی که شما ها گفتین!)
ایراداتی که امسال بچه ها از مسابقه گرفتن:
× بد بودن خوابگاه: در همین مکان از دوستان خواهش می کنم، جمیعا در مورد دانشگاه آزاد فحش بدین که یک هفته به مسابقه گفت خوابگاهی که به ما باید می داد، اصلا وضع مشخصی نداره!! نمی دونم کدوم مدرسه یا سازمان دولتی(!) می تونه یک هفته به مسابقه، خوابگاه جور کنه... ولی خب! جور شد. پیامد این نوع جور شدن، بهم خوردن تعادل توی برنامه خوابگاه ها بود... اینکه سرپرست ها نمی دونستن کجا باید برن و ... و ضمنا امکانات خوابگاه هم کم اومد...
(نه هتل، نه خوابگاه و نه هیچ خونه ی خالی(!) پیدا نمی شه اون موقع... اگه دقت کنین، 15-19 اردیبهشت، دقیق، وسط گلابگیری ه)
× اشکالات داوری: تعدادی از اشکالاتی که به داوری گرفتند، وارد بود... یعنی از نظر ما، از دید ما، به حق بود؛ ولی داوران محترم با دید ریاضیات محض شون، قبول نداشتن... ما وظیفمون ه که یه کار کنیم سال بعد داور ها بهتر نمره بدن، براش پیشنهاد دارین ؟! (دید ما مهندسی هست و داور ها ریاضی محض خوندن)
(بعد مسابقه سرپرست با بچه ها رفتن در مورد علم داور باهاش بحث می کنن! آخه حالا گیریم طرف خر، آخرش چی؟ بحث هم می خواین بکنین، منطقی بحث کنین
)
× و ... (الان دیگه یادم نمیاد چه چیزایی رو می خواستم توضیح بدم)
اینکه شما ها اینجا بگین برنامه ریزی افتضاح بود و بد بود و اه و ... ، حقیقتا برای من هیچ اهمیتی نداره! آخه کسی که داره این حرف رو می زنه، چه تجربه ای داره ؟ طبق چه چیزهایی استدلال می کنه!؟
× یکی گفته بود مگه عکس ربط به بقیه برنامه ریزی هاتون داره؛ در کمال تعجب ایشون باید بگم: بله، خیلی هم خوب ربط داره؛ اون نشریه هم خیلی خوب ربط داره! مشکل اینه که شما از این طرف و اینکه کار چجوری داره برگزار می شه خبر نداره، فکر می کنی نشریه یه چند خط اراجیف و خط خطی هست که دادن دست داداش کوچولوی یکی از بچه ها که خط خط کنه و بعد هم روز مسابقه آوردن به ما دادن...
کسایی که می خوان اینجا بحث کنن، وقتی می گن یه چیزی بد بود، گیریم ما پذیرفتیم که بد بود، خب؟ پیشنهاد باید بدین که سال بعد، خوب باشه... لازمه ی انتقاد، پیشنهاد دادن هست !!
من جایی گفتم آدم از کار کردن برای بعضی ها منصرف می شه ... واقعا! نه من گفتم همه، نه سعید گفت همه برای عکس گرفتن اومدن و نه خیلی چیزای دیگه ... اینکه دو-سه نفر توی این تاپیک، بیان در مورد عکس دیگران و اینکه عکس کیا رو داریم و چرندیات زیر سن ِ بلوغ فکری حرف بزنن ، بدتر آدم رو دلسرد می کنه... (کم آدم نیست که بخواد از همین حرف ها برای تفکیک و کشیدن دیوار بین دختر و پسر استفاده کنه، که شاید با این حرفای دو-سه نفر، حق داشته باشه، ولی درست نیست)
همه کادر اجرایی ، خصوصا اونهایی که این چند سال پای ثابت برنامه ریزی و کارها بودن، می دونن چه مشکلاتی برای مسابقه امسال پیش اومده ... برنامه امسال، برای یک دبیرستان توی یک شهرستان با امکاناتی که احتمالا پسر ها که توی مدرسه خوابیدن، دیدن، عالی بود! و البته مشکلاتی از قبیل ناهماهنگی و تاخیر بین دو برنامه و ناهمخونی برنامه واقعی و کاغذی وجود داره؛ این چیز طبیعی هست و کسی منکرش نیست!
نمی دونم چندتا از شما ها که گفتین بد بود، تا حالا یه کاری در سطح مدرسه یا شهر خودتون کردین، ولی من از اول دبیرستان تا حالا این جور کارا زیاد کردم، و کلمه عالی ای که نوشتم رو از روی تعریف از خود ننوشتم!
(نظر شخصیم تو جلسه بررسی مشکلات فکرسوق، "افتضاح" بود؛ نه به دلایلی که شما ها گفتین!)
ایراداتی که امسال بچه ها از مسابقه گرفتن:
× بد بودن خوابگاه: در همین مکان از دوستان خواهش می کنم، جمیعا در مورد دانشگاه آزاد فحش بدین که یک هفته به مسابقه گفت خوابگاهی که به ما باید می داد، اصلا وضع مشخصی نداره!! نمی دونم کدوم مدرسه یا سازمان دولتی(!) می تونه یک هفته به مسابقه، خوابگاه جور کنه... ولی خب! جور شد. پیامد این نوع جور شدن، بهم خوردن تعادل توی برنامه خوابگاه ها بود... اینکه سرپرست ها نمی دونستن کجا باید برن و ... و ضمنا امکانات خوابگاه هم کم اومد...
(نه هتل، نه خوابگاه و نه هیچ خونه ی خالی(!) پیدا نمی شه اون موقع... اگه دقت کنین، 15-19 اردیبهشت، دقیق، وسط گلابگیری ه)
× اشکالات داوری: تعدادی از اشکالاتی که به داوری گرفتند، وارد بود... یعنی از نظر ما، از دید ما، به حق بود؛ ولی داوران محترم با دید ریاضیات محض شون، قبول نداشتن... ما وظیفمون ه که یه کار کنیم سال بعد داور ها بهتر نمره بدن، براش پیشنهاد دارین ؟! (دید ما مهندسی هست و داور ها ریاضی محض خوندن)
(بعد مسابقه سرپرست با بچه ها رفتن در مورد علم داور باهاش بحث می کنن! آخه حالا گیریم طرف خر، آخرش چی؟ بحث هم می خواین بکنین، منطقی بحث کنین
)× و ... (الان دیگه یادم نمیاد چه چیزایی رو می خواستم توضیح بدم
)اینکه شما ها اینجا بگین برنامه ریزی افتضاح بود و بد بود و اه و ... ، حقیقتا برای من هیچ اهمیتی نداره! آخه کسی که داره این حرف رو می زنه، چه تجربه ای داره ؟ طبق چه چیزهایی استدلال می کنه!؟
× یکی گفته بود مگه عکس ربط به بقیه برنامه ریزی هاتون داره؛ در کمال تعجب ایشون باید بگم: بله، خیلی هم خوب ربط داره؛ اون نشریه هم خیلی خوب ربط داره! مشکل اینه که شما از این طرف و اینکه کار چجوری داره برگزار می شه خبر نداره، فکر می کنی نشریه یه چند خط اراجیف و خط خطی هست که دادن دست داداش کوچولوی یکی از بچه ها که خط خط کنه و بعد هم روز مسابقه آوردن به ما دادن...
trustme
لنگر انداخته
- ارسالها
- 2,810
- امتیاز
- 900
- نام مرکز سمپاد
- شهید بهشتی
- شهر
- کاشان
- سال فارغ التحصیلی
- 1387
- دانشگاه
- دانشگاه خواجه نصیر طوسی
- رشته دانشگاه
- مهندسی مکانیک
پاسخ : آشنایی باهم در فکرسوق
پیشنهاد من این بود که به همایشی برو که کمترین فاصله با خونتون رو داره (هر شهری که نزدیک تره)
ضمنا، اگه شما سردت هست، بستنی نخور؛ نکنه سعید مجبورتون کرد بخورین !!؟ یه بستنی خوردن توی هوای سرد یعنی همایش ... ؟ الان خوبه من این موضوع رو به جای اعتراض سروش به داور ها پرچم کنم و هی تکرار کنیم !!؟
بذرکار هستم، آقاش رو هم ندارم! کسی نگفت حرف از داوری نزنید... منظور اون پستم این می شه که اگه با عکس هاتون خیلی حال کردین، در پ.خ باهم دیگه در موردش صحبت کنین؛ هوم؟به نقل از soroosh.farshchin :
پست به بحث در مورد عکس فقط وفقط ربط داشت.به نقل از 3ggerman :
اینجا سعید به درستی فضا رو شفاف می کنه که مشکل با بحث کردن در مورد عکس هست!به نقل از همکلاسی ! :
منظورت از افتضاح بودن برنامه ریزی، تاریخ 17 اردیبهشت هست دیگه ؟! از تابستونی که شما می فرمایید خیلی بهتره... اگه فکر می کنی نه، با مدیرتون یه دور مشورت کن ...به نقل از سیاوش :
خب چرا برنامه ریزی اون دوتا افتضاح نباشه!؟به نقل از سیاوش :
پیشنهاد من این بود که به همایشی برو که کمترین فاصله با خونتون رو داره (هر شهری که نزدیک تره)
بحث ها رو یه دور بخون بعد پست بده برادر...به نقل از Meti.F :
ضمنا، اگه شما سردت هست، بستنی نخور؛ نکنه سعید مجبورتون کرد بخورین !!؟ یه بستنی خوردن توی هوای سرد یعنی همایش ... ؟ الان خوبه من این موضوع رو به جای اعتراض سروش به داور ها پرچم کنم و هی تکرار کنیم !!؟
ali.Holmes
کاربر حرفه‌ای
- ارسالها
- 347
- امتیاز
- 561
- نام مرکز سمپاد
- علامه حلي
- شهر
- كرمان
- دانشگاه
- علوم پزشکی کرمان
- رشته دانشگاه
- دندان پزشکی
پاسخ : آشنایی باهم در فکرسوق
نمي خوام از كار بچگانه ي چند نفر حمايت كنم ولي وقتر بچه هاي فرزانگان بلند ميشن جلو ي علامه حلي ها واليبال و وسطي و كلاغ پرو فوتبال و ...... بازي مي كنن چند نفر كه احساس مي كنن بامزه هستن خب چند تا عكس ميگيرن كه بگن فرزانگاني ها اين طورين!
منظورم اينكه تمام تقصير ها مال بچه هايي كه عكس گرفتن نيست(باز هم تاكييد مي كنم كه كارشون خيلي زشت بود!)
نمي خوام از كار بچگانه ي چند نفر حمايت كنم ولي وقتر بچه هاي فرزانگان بلند ميشن جلو ي علامه حلي ها واليبال و وسطي و كلاغ پرو فوتبال و ...... بازي مي كنن چند نفر كه احساس مي كنن بامزه هستن خب چند تا عكس ميگيرن كه بگن فرزانگاني ها اين طورين!
منظورم اينكه تمام تقصير ها مال بچه هايي كه عكس گرفتن نيست(باز هم تاكييد مي كنم كه كارشون خيلي زشت بود!)
marzieTC
کاربر فعال
- ارسالها
- 68
- امتیاز
- 9
پاسخ : آشنایی باهم در فکرسوق
بعدشم نتظار نداشتین که شما بازی کنین بعد اونا مث بوق بشینن شما رو نگا کنن که!
نیومده بودن بشینن یه گوشه اومده بودن اردو!!!!!
ببخشید بچه های فرزانگان نمیدونستن این علامه حلی یا اینقد منحرفن که فک میکنن دارن جلب توجه میکنن!!!!!به نقل از ali.Holmes :
بعدشم نتظار نداشتین که شما بازی کنین بعد اونا مث بوق بشینن شما رو نگا کنن که!
نیومده بودن بشینن یه گوشه اومده بودن اردو!!!!!