خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

یه وخ فکر نمیکنی این عکسا بیشتر به درد تاپیک تصاویر طنز میخوره؟ :-?
:-[
ای بابا ببخشید ندیدم اولشو ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از Po²Яya.L :
یه وخ فکر نمیکنی این عکسا بیشتر به درد تاپیک تصاویر طنز میخوره؟ :-?
احیانا اون جمله ای که اول پستش نوشترو نخوندی؟! :دی
اینو میگم:
به نقل از tezar :
میدونم باید اینو میزاشتم تو عکسای طنز اما خب بیشتر سوتی دادن دیگه!حالا اگه میخواین ببرینش اون جا دیگه ;D

+ ژانر اینایی که وقتی سوتیشونو میفهمن ویرایش میکنن اونم با رنگ قرمز که تو چشم باشه... :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

باو خونـه یِ مـا کلا" چیــزِ خــوردنـی ـی رو میـز اینـا نمـی مـونـه ؛ بعـد پـریـروز ـا مـریـم بچــه واســه تفنــگ آبپـاش ـش یـه لیـوان مایع صـابـون ایـنـا دُرُس کــرده بــود ، گذاشــته بـود رو میــز . از قضـا ایـن لیـوان آب ُ صـابـونِ شدیــدا" شبیـهِ دلسترِ سیـب بود ، بعـد روشم یه کـم کـف ُ ایـنا ؛ خلاصـه حسـابـی چیزِ باحـالی شده بـود . مـا دیدیم ُ رفتیم سـرِ کارمـون ؛ نگـو ایـن بابایِ مـا اومـده کـلّـی حـال کـرده کـه عجـب دلسـترِ خنکـی ُ اینا ، بـا کمـالِ آرامـش یـه 2-3 قُـلـوپِ گُنـده ازیـن کـف صـابـونِ خـورده ُ... :-" وااای! ینـی عـالی بـود ! یهـو همـه اَ اتاق ـامون دویدیم بیـرون کـه ببینیـم چـه خبـره این آقا انقد داد داد می کنه...! :-? ینی مـن کـه دیدم ، فقـط اومـدم کنـار کـه نبینن اَ خنده غـش کردم . =)) آخه نمـی دونین چـه شکلـی شده بـود کــه فـک کـن بـا اون ولع یه چـی ُ بخـوری ، بعـد ببینی مـیع - صـابـون بوده ... بیچـاره تا 2سـاعـت داشـت بالا میــاورد ! اصـن یه وضعـی ... :))حالا بالا آورده بیچـاره کلّی ، تموم شده ، تا شب کـه میومـد حرف بزنـه ، مـی گُـف حـس مـی کنـم از معده ـم داره حباب میـاد تو گلــوم ! :)) به هـر حـال ؛ چـه مــی کنـه ایـن شکـم پرستـی !!! :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا من اعتراف میکنم اولین باری که لغت جِیلبریک (jailbreak) رو دیدم خوندم جیلبَرَک (jilbarak ) :-" X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

امشب خونه مامانیم بودیم با دختر عمه ام(مهدیه) ;D

بعد این بابای مهدیه هی صدا میکرد میگف : بــــــریم (:|

ما هم جدی نمیگرفتیم :>

عمه ام عصبانی شد اومد تو اتاق ما شرو کرد به دادو بیداد کردن ;Dمنم اصا حوصله نداشتم هی تو دلم میگفتم:برو برو بــــرو ;D

بعد دیدم داره میره گفتم برو بیرون آفرین :))

دیدم عمه ام دم در اتاقه منم: :-[

بروم نیاورد گف:اشکال نداره در باز باشه دیده نمیشه (آخه بیرون کسی بود);D

بعد که رف بیرون منو مهدیه ترکیدیم اصا=))
 
پاسخ : سوتی‌ها

من اولین باری که سوار اتوبوس شدم و قرار بود «من کارت» بزنم، داشتم از مدرسه میومدم ... سوار اتوبوس شدم ، «من کارت» رو گرفتم قسمت بالایی دستگاه، نگرفت، دوباره گرفتم، نشد :-" بعد از اونور یه پسره گفت : پایین تر بگیر. پایین تر گرفتم، ارور داد، دوباره زدم، ارور داد :-" بعد پسره گفت: کارتت شارژ نداره، من به حالت :-s :به خدا شارژ داشت !
...
خلاصه موکت شده رفتم نشستم، بعد که پیاده شدم پولشو به راننده دادم :-"
...
بعد که اومدم خونه به بابام گفتم، بابام گفت: کارتت شارژداشته، دستگاهش خراب بوده :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم که پارسال پیشم بود اما الان یه شهر دیگس زنگ زدبعد گفت به خواهرم هما هست باز آجیم: :oجان ؟
باز اون گفت ببخشید مونا هست و آجیم:خانوم اشتباه گرفتی :-?
باز دوستم :آهان ببخشید الناز هست ;D
نیگاه دوست آدم که میره چند تا دوس پیدا میکنه اوضاع اینه.... :((


آجیمو سر صبح از خواب میخواستم بیدار کنم میگم الینا پاشو برو مدرسه باز تکونش دادم برمیگرده بهم میگه برو الناز بلد نیستم :o(نکه من ازش خواستم پاشه بره ساختمان کناری رو تکمیل کنه... [-( )
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از بچه ها خیلی عصبانی بود ... :-L

رفتم پیشش ... میگه برو گمشو ، اعصاب ندارم ، میزنم خوار و خسیس ـت میکنم :-"

منظورش خوار و ذلیل بود ;D

-----------------------------

مامانم میگه دوستت زنگ زده ، گفتم شما ؟

ــ من آقا بهنام هستم :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از پـوریــا :
مامانم میگه دوستت زده ، گفتم شما ؟

ــ من آقا بهنام هستم :))
دوستت چی زده بود حالا؟ ;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

اخبار نوشته بود زلزله ای 5/5 ریشتری در نیشابور ...
محمد تو شُک ُ اینا بود
برگشته میگه :
تُ تُ تُ ...
5 و نیم نفر تو زلزله مردن !!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم ادبیات:پوریا شیشه عینکت شکسته وسطش؟(چند صفحه قبل دلیلشو گفتم...هنوزم حال ندارم برم درستش کنم :-")...چشت داغون میشه ها...
پوریا:استاد به دله! :o
-----------------------
گوشیم تو دستمه همش دارم ناامیدانه جیبامو با اون یکی دستم میگردم شاید پیدا بشه! :o :(
-----------------------
علی گوشی رو گرفته دستش...میگه پوریا این تاچش کدومه!!؟؟ :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی رئیس آموزش و پرورش در یک مصاحبه
- برنامتون برای گرفتن ورودی برای پایه ی راهنمایی چیه؟
- به معدل نگا می کنیم معدل های بیست!! ;D
- ولی تعداد معدل های 20 توی ابتدایی خیلی زیاد تر از ظرفیت هاست
- :-? (بعد از کلی فکر): خوب می تونیم به نمره های ریاضی نگا کنیم

آخه مملکته داریم
وزیر آموزش و پرورشم این قدر خنگ :-w که ندونه کسی که معدلش بیسته حتما نمره ریاضیشم بیسته
و تازه تعدادشون بیشترم بشن
به خدا بچه دوم دبستان هم اینو می فهمه ;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

ميخواستم برم بيرون اول از همه كليدم رو برداشتم گذاشتم تو كيفم
بعد يه پاكت دسمال كاغذي و پول و اينا برداشتم
بعد رفتم كِر ِم زدم صورتم بعد برگشتم سر كيفم
حالا در به در دارم تمام اتاقمو ميگردم دنبال كليدم به عنوان اخرين چيز كه بذارم تو كيفم و برم!!! :-" :-" :-"
آخرشم به حساب اينكه اصلا كليد نيست و نميخوام اومدم برم از خونه بيرون!خواستم گوشيمو بردارم از تو كيف ديدم e !?!?!كليده اونجاست كه :-" :-" :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز یکی از دوستان میخاست بگه : دو تا از فامیلامون با f14 سقوط کردن؛گف:
دوتا از فامیلامون با f14 تصادفکردن.
بعد اومد درستش کنه گف:
ببخشید اشتباه شد دوتا از فامیلامون f14رو کردن.
--
زیاد برف اومده بود بعد راننده سرویسمون یه دفه گف تو این هوا که کور م جلوشو نمیبینه مدرسه ها رو تعطیل نکردن!
--
برنامه داشتیم بعد خانومه اومده بگه دستای قشنگتونو بلند کنین بعد گف: دستای بلندتونو قشنگ کنین!
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا ما جمعه پیش یه گندی زدیم اصن افتضاح ! X_X
آزمون گزینه دو داشتیم. بعد ما بعد از سه ساعت زدن اون همه تست پاسخ نامه رو برداشتیم رفتیم خونه
شب که شد گفتیم ببایم جوابارو چک کنیم، در پلاستیک پاسخ نامه رو باز کردیم دیدیم.....دیدیم برگه پاسخ برگی که باید می دادیم به مراقب اون توئه X_X =)) =))
یعنی اصن مات و مبهوت داشتم نگاش می کردم و به این فکر می کردم که چه طوری اینو آوردم؟ پس چی داده بودم به مراقبه =)) =))
فرداش بردم دادم به ناظمم گفتم من اینو اشتباهی بردم خونه ;D
بدبخت خنده اش گرفته بود. :)) ولی خدا رو شکر تاثیری رو نمره هام نداره امتحانش :-" ;D
 
Back
بالا