خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

يه دف يه عبارتي رو داده بودم به دوستم ميره كلاس زبان بپرسه معنيشو بعد بهم اسمس داد زنگ بزن تا بهت بگم.منم گفتم اين لابد الان
خونس ديه مگه چقدر جالب و هيجان انگيز بوده كه نتونه تا خونه صبر كنه؟ولي واسه اطمينان يه اس دادم خونه اي؟ بعد اين اسه نرفت
منم يه ديقه صبر كردم گفتم خو مسخرس كه حتما بايد خونه باشه.
زنگ زدم خونشون بعد داداشش گوشي رو برداشت . گفتم بخشيد ***(اسم دوستم)هس؟
گفت نه و اينا بعد گفتم نميدونيد كي برميگرده؟ گفت نه بعد در همين حين من حس كردم اين چقدر صداش شبيه دوستمه بعد فكر كردم
دوساعته سركارم گذاشته و خب احتمالا ضايع بوده كه اين الان بايد خونه باشه.
در نتيجه گفتم(بلافاصله بعد از اخرين حرفش):زهرمار... :-s :-s(خوش بختانه نه خيلي بلند)
اون: بله؟! :| :| :-\
- :-ss :-ss اممم..هيچي پس گفتين نيستش ديگه نه؟ خدافظ!!
---------------------------
سر امتحان تورنومنت دارم با جديت تمام برا دوستان يه سوالو توضيح ميدادم گفتم:ببين اين مبدا و مقدصش...
يو هو ديدم تركيدن
---------------------------
امروز سر كلاس زبان دوستان لكچر داشتن بعد يكيشون داشت حرف ميزد (انگليسي)يوهو وسطش گفت كه و ادامه ي حرفش...(مجددا انگليسي)
خودمم اعتراف ميكنم هميشه به جاي because ميگم چون...
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز به دوستم اشتباهی گفتم بیا بریم توی سر کلاس ;D

پشت صحنه ی چند تا فیلم رو نیگاه کردم می خواستم مهارت هر بازیگری رو بسنجم (حالا بیخی چه جوری )ولی آیا باورتون میشه یه بازیگری رو دیدم توی فیلم گفت:من هم مثل مادرم نازا م(پشت صحنه س دیگه راستی می خواست بگه عمه ام نازام) ;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو باغ بابابزرگم داشتيم آب بازي مي كرديم بعد من هنو آماده نبودم دختر عموم روم آب ريخت...منم كفري كه چادرمو خيس كرده بود چون دلم خنك شه يه ظرفو پر آب كردم بعد توش خاك ريختم كه وقتي مي ريزم روش قشنگ گند بخوره به هيكل قيافه اش ولي لا مصب خيلي تند مي دويد!!!يكم دنبالش دويدم كه خسته شدم نشستم و آتش بس دادم بعد خواستم آبو خالي كنم همين جوري كه ژست گرفته بودم و داشتم به دختر عموم خشن نگا مي كردم آبو پاشيدم يه گوشه ولي هرچي صبر كردم ديدم صداي ريختن شدن آب رو زمين نيومد سرمو 90درجه چرخوندم ديدم دايي بابام همين جوري مونده بنده ي خدا! X_Xاول فكر كردن سكته اي چيزي زده بعد كه صداي تركيدن دخترعمومو شنيد يه لبخند عصبي زد كه خدارو شكر فهميدم زنده اس!!!حالا من: ;D :-[،دخترعموم =))،دايي بابام :|
بعد از اون به بعد ديگه آب بازي به كل تو خانواده ممنوع شد ;;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی سایت شریف : 37+27 = 60 :-/
آمار تیم های راه یافته به مرحله نهایی

به تفکیک جنسیت

تعداد تیم های راه یافته به مرحله نهایی: 60 تیم (37 تیم پسرانه + 27 تیم دخترانه)

http://sutstudents.ir/?part=menu&inc=menu&id=108
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا همین الان یه سوتی دیدم:
nzcwyrchq9e0wpfw2mgc.bmp

ای نویسنده این متن!اگه خواستی دیس بده!من ناراحت نمیشم!
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی دیشبِ من در جمع دوستان: ;D
بچه ها بیاین فوتبال بگیریم بریم سالن! :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

فک کن پسره باز ذوباره امروز اومد از معلم ادبیات سوال کننه گفت خسرو و فرهاد =)) =))
باو یه بار سوتیتو تکرار کن دیه :))
یادمون رفته بود خسرو و فرهادا
باز دوباره :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

فلشمون افتاد تو سینک خیس شد

ب داداشمون گفتیم برو اینو بذار تو برنج

رفته بود انداخته بود تو پلوپز وسط برنجای در حال پخت!

مامانمونم نفهمید ... آخرش واسه ته دیگاش برگردوند تو ظرف

داشتم میخورم یهو دیدم ا ... ی چیز قرمز و مشکی اونجاست ... :دی

صداشم در نیاوردیم فیض ببرن!
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتیم ادبیات درس میدادیم بعد من اومدم معنی "چاشت" رو بگم گفتم چاست میشه.....بعد بچه ها گفتن چاست چیه؟ و از اونجایی که من در اون لحظه کلا حال و حوصله نداشتم برا بحث کردن گفتم حالا شما ببخسید(ببخشید)و..... :-"(خب ادم قاطی میکنه دیگه) ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز داشتم تو مدرسه با گوشی صحبت میکردم بعد حس کردم یکی از پشت سر میزنه رو شونم میگه آقایه... آقا با شمام... بعد منم گرم صحبت بدون اینکه برگردم گفتم اههههههـ... سیس... ساکت باو... دارم صحبت میکنما... بعد یه لحظه شک کردم برگشتم دیدم ناظممون پشت سرم واستاده به این حالت... :)
ولی خب دمش گرم چیزی نگفت... ;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

اونروز سرکلاس عربی بحث سرحضرت عیسی و مریم بود
یکی ازبچه ها:خانوم حضرت عیسی پدر نداره؟؟ ;D
معلم:نه این یه معجزست که بدون داشتن همسرصاحب فرزند شده :)
یکی دیگه از بچه ها:خانوم خوب چه اشکال داره؟؟ چرا حتما زن باید ازدواج کنه تا بچه دارشه؟؟ :-? :-?
بچه ها: X_X X_X :-L :-L
معلم: :-L :-Lدیگه من نمیدونم
ما: =)) =)) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

اصا سوتی دارم درجه ی 1 !
کیانمهر گفت ننویسم خودش بنویسه ! منم گفتم چشم ;;) از من نشنیده بگیرید حالا !
میگم مدرسه ی سوتی پروری داریم اینه !
این بشر رفته بود حموم ، آب داغ بود ! بعد ب جای اینکه آب گرم و کمتر کنه فوتش میکرد ک خنک شه ! =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

با دوستم داشتیم تو حیاط مدرسه راه میرفتیم بعد گوشیِ منم دستِ دوستم بود..
بعد کاری پیش اومد مجبور بودیم زود بدوییم بریم..
دوستم هم اومد وا3 راحتیِ کارمون گوشیارو بده دست یکی بعد بریم..
ساویز (معاون) هم نزدیکترین کس به ما بود.. دوستم هم حواسش نبود گوشیارو یهو داد دسِش گفت اینو بگیر تا ما بیایم..! :-L :))
اصن یه وضـــــــی..
ولی خب داد بهمون آخر ِ روز! :)) #:-S
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم اهنگ تیک تاک 8-^ رو تومدرسه میخوندم!

من بووووو سرده کاپشنم کو؟؟

دوستم برگشت گفت بیاکاپشن منو بپوش!!! :))

بعداز توضیحات من متوجه شد این اهنگه!!! ;))

++++++++

یک بنده خدایی داشت از مسافرتشون تعریف میکرد :-"

گفت تو قطار بودیم ترمز دستیرو کشیدن! قطار یک دفعه وایستاد :-s

من:منظورت ترمز اظطراریه دیگه نه؟؟؟ ;))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز بعد آزمون جامع تو دفتر بودیم,داشتیم برگه مونو صحیح می کردیم
بعد من زیستمو بد داده بودم حواسم نبود ناظممون تو دفتره بلند گفتم:"اََََه! زیستمو قشنگ ر.....دم"
بعد ناظمه: اول :o :-?? بعد ;))
من===> :-[ :-[ X_X #:-S
 
پاسخ : سوتی‌ها

به یکی از بچه ها گفتم چرا دیشب جواب ندادی؟
گفت:چرا،من که امشب جوابتو دادم!!!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم فیزیک رو تابلو نوشته بود. نیروی محرکه باتری =12 اهم =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دو روز پیش سر انگلیسی کنفرانس آورده بودیم
بچه ها شلوغ می کردن و معلم هم می گفت اگه بیشتر شلوغ کنید منفی می زارم
سر یه کنفرانس کلیب بازی آورده بودن دیگه سر و صدا خیلی شد
دبیر: اگه حرف بزنین براتون می زارم تا خفه بشین!!!!
دانش آموز: آقا ما دهنمون بازه ایرادی نداره؟؟؟
دبیر:الان برات می زارم تا بفهمی ایرادش از کجاست!!!!!!!!!
ما: :o :o :o :o :-" :-" :-" ;D ;D :)) :)) :)) =)) =)) =))
دانش آموز: 8-^
-
 
پاسخ : سوتی‌ها

يكي از دوستام اون روز ميگفت "پدرام عادله اهنگ جديد خونده يا نه؟"
-"كــــــــــــي؟"
-"بابا عادله ديگه!!!"
-"نكنه منظورت Adele ـــه؟"
-"اره همون كه ميگي :-""
 
Back
بالا