خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها


داییم واسه تولد <:-P 5سالگی داداشم(ساجد) یه توپ ایروبیک آورده بود
من گفتم: دایی منم برم روش نمی ترکه؟
گفت:نه این توپ اصلا نمی ترکه.
خلاصه مهمونا رفتن ما هم داشتیم خونه رو مرتب می کردیم یهو صدایی اومد رفتیم تو اتاق دیدیم توپ ترکیده
من:ساجد؟ :o :o :o
ساجد: خوب خودتون گفتین اصلا نمی ترکه منم مدادم رو تراشیدم تیز که شد توی توپ فرو کردم اونم ترکید
بعد با قیافه حق به جانب گفت:دیدید ترکید :>
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز یکی از بچه ها اومد بگه :اقا بیوگرافیتونو بگین
گفت: اقا بیولوژیتونو بگین!!!!!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم نمره ی بدی گرفته بود و داشت گریه میکرد و به من می گفت:
-یعنی من در این حد خر و احمقو نفهمم؟؟؟؟
منه که اصلا تو باغ نبودم گغتم:
-نه دیگه در اون حد!!!!!
;)) ;)) ;)) ;)) ;)) ;)) 8-|
 
پاسخ : سوتی‌ها

کشور جدید اختراع کردیم ب امید خدا : اینگلستان ;;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

طیبه میخواس بگه لباس ورزشیش سبزه،گف لباس سبزشیش ورزه!
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر کلاس زیست عمومی معلم داشت به من نگاه میکرد!
بعد اینا که این کارا رو میکنن...(درس در مورد بافت بود,چیز بدی هم نگفت ها,سه نقطه یعنی ادامش)
من گفتم:آقا زشته!
چیکار!
یاد ندید این چیزا رو!
یه نگاهی کرد که از خجالت آب شدم! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلمه عصبانی شد گفت:میخواین بقیه درسو برین خودتون بخونین؟ :-w
دوستم فک کرد این منظورش اینه که کاری نداره دیگه خودتون برین بخونین و اینا!برگشت گفت آره ;D
بعد معلممون X-(
دوستم #-o گفت:من با شیما بودم!
:))
 
پاسخ : سوتی‌ها

من خودم یاد ندارم سر کلاس خیلی ضایع شده یاشم اما اینایی که میگم مال دوستامن:
دوستم میخواست بگه آقا دفتر ها رئ در بیاریم شروع کنیم به نوشتن،گفت:آقا درش بیاریم بزاریم روی میز یا نه
یه با دیگه یکی از دوستام رو جو دین و زندگی گرفته بود و به جای آدم پست حقیر برگشت به معلممون گفت آقا یه آدم ش-ق-ی توی این موقعیت باید چی کار کنه؟(معنی شقی و آدم پست و حقیر یکیه)
 
پاسخ : سوتی‌ها

اعتراف میکــُنم پیش دبستــان که بودم میدیدم ملت خرید میکــُنن یه پولی میدن بقیه ـش ُ میگیــرن.. فک میــکردم چیزی میــخری باید یه پولی بدی یه پولی بگیــری..!

بعد یه بار یه قاب عکس خریــدم قیمتــش 500تومن بود، 500تومــنی دادم به فروشنده.. 10دقیــقه منتظر موندم پول بهم بده :|

بعد رفتم به بابام گــُفتم این پول من ُ نمیــده بابام اومد ببیــنه چه خبره فروشنده بهم خندیــد :| سرخورده شــُدم :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

راننده سرویسمون کلا خیلی آدم بی شعوریه بعضی وقتا هم اصلا نمیاد دنبالمون یه روز یکی از دوستام ظهر کلاس داشت با ما نیومد راننده سرویسمون هم دنبالمون نیومد صبح که سوار سرویس شدیم میخواستم بهش بگم که دیروز بازم نیومده با صدای بلند (جلوی خود راننده سرویس)گفتم اه دیروز تو نبودی بازم این مرتیکه ی بی شعور نیومد . اولش نفهمیدم بعد از چشمای گرد شده ی دوستم فهمیدمکه جلوی یک نفر بهش نمیگن بی شعور :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز با آجی کوچیکم داشتیم یه دعوای خیلی خیلی بدی میکردیم بعد من یه حرف بدی زدم بابام میخواس دو تا فُش بده{اوج عصبانیت! :-"} عوضی + بی ادب
یهویی با عصبانیت:
شادی این چه حرفاییه میزنی؟؟؟
بچست تربیت کردم؟؟؟؟
بی عوض! X-(
من: =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز واسه میدون تیر داشتیم حضور و غیاب میشدیم
بعد بحث کشید به بخور بخورای بسیج و اینا
لیست که تموم شد طرف اومد داد زد که:
کسی هست که اسمشو نخورده باشیم :o :o :o
من به دوستم علی
بیا،دیگه اینقدر خوردن و بهشون مزه داده که اسمامونم میخورن =)) =)) =)) =))
علی :-ss :-ss :-ss :-ssپشتتو نیگا
کله گندشون پشتم بود و شنیده بود :-[ :-[ :-[ :-[ :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز ثابت كرديم هر مثلث دلخواهي متساوي الساقين است! ;D

بعد دوباره امروز سر هندسه معلم يه مسئله نوشت پاتخته گف حلش كنين اگه نتونستين سوال امتحانتونه :>
بعد ما همه- 8-| (:|
بعد در كمال تعجب هيشكي نتونست حل كنه! ;D
بعد به يكي از بچه ها گفت بيا بنويس سوال امتحاني و پاكش كن :o
اونم نامردي نكرد نوشت سوال امتحاني بعد همون لحظه پاكش كرد!!
(اخه وقتي ميخواي يه چيزي رو همون موقع پاك كني مرض داري اصلا مينويسيش؟! (:|)
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبیرمون داشت جغرافی میپرسید.

بخش افریقا و اسیا بود! ;))

بعد میخواست بگه خانم فلانی پاشو جواب بده! ;;)

گفت خانم افریقا پاشو جواب بده =)) :))

++++++++

میخواستم بگم اره بابا سرمون گرم شده بود!

بعد با دستم بندٍ قاطی شد!

گفتم اره بابا سرم بند شده بود! #-o

بقیه: :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

خو من اعتراف ميكنم بچه كه بودم ميگفتن طرفو بردن بيمارستان بستري كردن من فكر ميكردم ميگن بستني كردن! ;D
ملس هم فكر ميكردم ميگن مگس ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

ديروز تو همايش اين مجريه ميگفت : بعد از ناهار هم با كارگاه جرم (jorm) يابي در خدمتتون هستيم . با بچه ها كلي بش خنديديم كه اين جرم (jerm) رو اشتباه گفت :)) !
بعد ناهار كه اومديم ديديم واقعا كارگاه جرم (jorm) يابيه و از نيرو انتظامي اومدن صحبت كنن ;D كلي ضايع شديم.
 
پاسخ : سوتی‌ها

یادمه یه بار اول دوم راهنمایی بودم دوستم ازم پرسید: من حدود یه ماه پیش متوجه شدم که mp3 ویروسی شده و از اون موقع دیگه استفاده نکردم,به نظرت الان کار میکنه؟!
من با لحن خیلی جدی(تصورات من از ویروس در زمان نوجوانی ;D ) : وای وای وای!الان که یه ماه ازش استفاده نکردی حتما ویروسا فایلای آهنگ ها تو داغون کردن! :)) هرچه زودتر روشن کن mp3 یت رو تا از این که هست بدتر نشه =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از بچه های مدرسمون یه سویی شرت خریده بود بعد من باهاش شوخی می کردم که رنگ سویی شرتت با شرت من یکیه
یه سری سر زنگ دینی بحث شد که این پسره هر سری سویی شرتش رو می شوره رنگش تیره تر میشه
بعد من می گفتم خیلی روشن تر بود اون می گفت یه کم روشن تر بود
اخر سر من قاطی کردم گفتم رنگ شرت من بود دیگه
از شانس همین موقع کلاس ساکت شد معلمون هم نامردی نکرد گفت برید ببینید شرتش چه رنگیه
منم فقط سرم رو گذاشته بودم رو میز می خندیدم
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا مشد بودیمو اینا ;D

بعد رفتم دسشویی ;Dمیخواستم برم توش در زدم :))درش باز بودا میدونستم کسی نیس :))

باز از اونور زهرا دیده من در زدم اونم در زده :)) :))

اصا تا یک ساعت داشتیم میخندیدیم ;D



تو همایش بودیم بعد آقا این صندلیش اگه بلند میشدی بسته میشد بعد من هی یادم میرف که بسته میشه ;D

یکبار بلند شدمو اینا میخواستم بشینم صندلی بسته شد خوردم زمین ;D :))بعد همینجوری یاسمن میخندیدو اینا دوباره بلند شدم

باز دوباره نزدیک بود بخورم زمین ;D

یک وضعی بود ;D
 
Back
بالا