خاطرات سوتی‌ها

sara J

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
210
امتیاز
1,042
نام مرکز سمپاد
فرز ۳
شهر
پایین مایینا (کرج)
مدال المپیاد
:|
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی های مردم پشت باجه بانکـــها:

1-خانم میخواستم بدونم چقدر توشه!!!
2-الان بخوابونم کی میره توش؟؟؟
3-تا کی بازید؟
... 4-چقدر دیگه بدم تا درست بشه؟؟؟
5-از اینجا بردارید بریزید تو اونجا!!!
6-باید بیشتر بدم؟؟؟
7-سودش و بریز توش!!!
8-دیر شد باید زودتر میریختم!!!
9-وقتی پرشد(فیش) بهت میدم !!!
10-ببندمش راحت شم!!!
 

adyonall

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
15
امتیاز
25
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 2
شهر
مشهد
مدال المپیاد
فیزیک میخونممممممم ؟؟!!!
پاسخ : سوتی‌ها

آها امروز صب جلو رو معلمم بش گفتم اسکل> =)) =))
البته پشتم بهش بوووووود
 

mohamad.ahmadi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
361
امتیاز
6,547
نام مرکز سمپاد
دبیرستان هاشمی نژاد ١
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

چن روز پیش داشتیم پفک میخوردیم
مال من تموم شد بعد خواهرم داشت میخورد هنوز
منم که حســــــــــــــود
خواستم از پفکش یواشکی بردارم(5سالشه)
بهش گفتم:اون الاغه رو نگاه کن که داره مسواک میزنه!
گفت:کدوم؟
گفتم:اونا دیگه,اونجاست...
گفت:پیداش نمیکنم و...
منم رفتم که مثلن بلندش کنم که بیاد تو اتاق و من برم پفکش رو بردارم!
خلاصه اومد تو اتاق و من سریع دویدم تو حال که پفک رو بردارم!
اما هیچی نبود!
گفتم:پفکت کو؟
-خوردم!
منم که :O!
اونم :D!
آخه یه بچه ی 5ساله...!!! :-[
 

Neg@r

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
461
امتیاز
1,609
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
دارو ســازی
پاسخ : سوتی‌ها

منو دو نفر دیگه از بچه ها داشتیم توی نماز خونه " زو " بازی میکردیم بعد من رفتم طرف ملیکا شروع کردم به زو گفتن ... وقتی برگشتم به زمین خودم یکم فکر کردم دیدم اون موقع ملیکا هم داشته زو میگفته !!!! =)) P:>
 

kasandan s

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
340
امتیاز
1,871
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
پردیس فرهنگیان مشهد
رشته دانشگاه
علوم تربیتی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سرکلاس دوستم باجدیت برگشته میگه: امروز برو برام جرقه بگیر دیگه.فک کنم یه بستش کافی باشه(منظورش ترقه بود) :))
 

sana.sh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
432
امتیاز
2,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
شريف
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : سوتی‌ها

توالت فرنگي ما زود زود خراب ميشه، روش مينويسيم كه استفاده نكنين و اينا
امروز خواهرم كه كلاس پنجمه اومده بنويسه كه خرابه و اينا اينو نوشته اين دقيقا عين متنيه كه نوشته:
خراب است لطفا سوار نشويد(طوالت را ميگويم) :D
ديگه منو ميگي رو زمين افتاده بودم از خنده روده بر شده بوديم همه =))
 

kasandan s

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
340
امتیاز
1,871
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
پردیس فرهنگیان مشهد
رشته دانشگاه
علوم تربیتی
پاسخ : سوتی‌ها

پنج شنبه دبیرفیزیک داره سوالای امتحان رومیگه بنویسیم.یکی ازبچه ها میگه:آقای سَبیلی مسئله بگین دیگه سوالای توضیحی بسه.
آقای سبیلی:بله...بله...به سوال های تشریحی هم میرسیم....ما: =)) =)) =))
...
دبیرحسابان داشت حد درس میداد میگه:ما یه نقاط حساسی داریم مثلا خانوم....باید نقاط حساس خالشوپیدا کنه وروشون دست بذاره.
خوشحالیم دبیرداریم :D :)) :D :))
 

AUGUST II_PRINCE OF SAMPA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,126
امتیاز
1,906
نام مرکز سمپاد
ﻫﺎﺷﻤﯽ ﻧﮋﺍﺩ II
شهر
ﻣﺸﻬﺪ
پاسخ : سوتی‌ها

یکی تو کلاسمون هس که همیشه ما با این شوخی میکنیم
این هی به منو یکی دیگه از دوستام شوخی میکنه که زنشیمو اینا،به اون میگه آی سرت هوو آوردم، به من میگه یه بوس میدی
بد ما و دوستمم هی به اون تیکه میندازیم، مثلا من با اون که صحبت میکنم دوستم میاد به من میگه"به اون چیکاد داری به من نگا کن"و...خلاصه کلی از اینطور حرفا
امروز دم در کلاس داشتیم بهش تیکه مینداختیم دوباره که دوستام حواسش نبود داشت بلند میگفت"آره بابا این مثل زنای روس میمونه،با همه هست،دوتا شوهر داره. تا حالا نزدیک۲۰تا شوهر کرده..." بقیشو یکسری حرف بوووق زد.
دفتر معاون پرورشیمون چسبیده به کلاس ما، این همون موقع اومده بیرون داشت میرفت.اون لحظه ی بوق دارش داشت از جلو کلاسمون رد میشد وایساد،دوستم هنوز متوجه نبود داشت میگفت که یهو دیدش
ما هم یاد نداشتیم چطور طبیعیش کنیم،عین مونگولا به معاون لبخند زده بودیم، این دوستمم همونجا افتاده بود تو بغل من داشت میخندید(خیلی ضایع بود)
معاون بیچاره هیچی نگفت رفت اما ما کلی خندیدیم
 

Parinaz.

پری‌ناز
ارسال‌ها
1,932
امتیاز
9,953
نام مرکز سمپاد
فرزانگان قزوین
شهر
قزوین
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
آزاد تهران جنوب
رشته دانشگاه
طراحی لباس
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از سوتیایی که چند وقت یه بار تکرار میشه اینه که به یه معلم بگم مامان :D :-"
 

tezar

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
633
امتیاز
5,345
نام مرکز سمپاد
فرزانگان6 سابق
شهر
تهران
دانشگاه
امـیـرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی بـرق
پاسخ : سوتی‌ها

سر دینی رفتم میز اول نشستم بعد برگشتم به معلممون گفتم:الآن خیلی خوش حالین من اومدم جلو نشستم.آره؟؟! :>
- آره بد جور
- دیدی لو رفتی ناقلا!!!!!!!!!!!!!!!! :P
- ;;)
- :-[ خوب شد نشنید!!!!
 

L.E

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
980
امتیاز
6,736
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 ِ تهران
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

الان رفته بود یه جا نون می فروخت!(نونوایی نه ها!)
بعد بالای یکی از نوناش نوشته بود"نون تُست"
بعد آقا یه آقاهه اومد گفت ببخشید من می خوام ازین نونا تِست کنم!
ینی من بودم که رفتم بیرون از مغازه نخندم جلو این فقط!
 

Flower

سينوهه
ارسال‌ها
90
امتیاز
1,044
نام مرکز سمپاد
فـرزانگـآن
شهر
آمــل
پاسخ : سوتی‌ها

در ورودي ساختمون مدرسمون رو باز كردم نگه داشتم ببينم دوستام ميان بريم تو حياط يا نه بعد ديدم نميان يه قدم اومدم جلو ولش كردم...چشمتون روز بد نبينه يهو همون طوري كه اول من در رو هل داده بودم منو هل داد(در رو ميگم!)من : X_X :D :))
بچه ها: =)) =)) =))
 

mohamad.ahmadi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
361
امتیاز
6,547
نام مرکز سمپاد
دبیرستان هاشمی نژاد ١
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

الان مامانم داشت بچه های یکی رو میگفت:
-یه پسر داشت,پسر کوچیکه بود!
یه پسر دیگه هم داشت که پسر بزرگه بود!
یه دخترم داشت که پسر وسطیه بود!!
منم که اینطوری گوش میکردم: :O!
 

Wulfric

Percival's daddy
ارسال‌ها
227
امتیاز
1,762
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

من خودم هنوز اینو باور نکردم ولی یکی از بچه های کلاسمون قسم می خوره که چنین اتفاقی توی مدرسه پسر خالش افتاده ! :O میگه سوال امتحانیشون بوده ! :O

سوال: تصویر روبرو متعلق به چه کسی است ؟
Etesami.jpg


1- پروین اعتصامی 2- ابوعلی سینا 3- زکریای رازی 4- {نام دبیر مربوطه درس}

باور کنم؟! ~X(
 

Intellectuel

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
313
امتیاز
1,591
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
l
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی دفتر مدیر:
امروز با دوستم نشسته بودم توی نماز خونه که کنار دفتره داشتیم دیالوگای نمایش همایش زیستو می نوشتیم بعد به بار دیدیم یه صدایی میاد اول من گفتم گوش کردم دیدم آهنگه کلاسیکه گفتیم حتما خانم تبرائی میخواد برای پاور پوینتا آهنگ بذاره یکم دیگه نشستیم نه بابا یه آهنگ ریتم دار شد گوش کردیم من گفتم آهنگ شمالیه بابا چیز خاصی نیست یکم دیگه دقیق شدیم دیدیم داره گل پری می خونه . ما همین طوری :Oتروخدا می بینید معلمه پس فردا همایش داره میشینه تو دفتر آهنگ گل پری گوش میده
 

مهرناز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,051
امتیاز
3,242
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
NeYshaBerliN
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز دوستم از پشت هی مداد اتدشو فرو میکرد تو بازوی من هی میگفتم نکن...یه بار دیگه فرو کنی فحش بد میدم بهتا!
بعد مداد اتد رو درآورده میگه فحش بد بده :D منم گفتم:بکن تا بدم :|
امروز دبیر شیمی داشت از بالا کتاب یکی از بچه ها رو نیگا میکرد انگار کتاب جلوش چپه بود...صفحه 81 ام بود فصل 3 محلول ها!بعد میگه خوب بچه ها صفحه ی 18 رو بیارین...
هی ما با خودمون میگیم خدایا صفحه ی 18 کجا درس ما کجا...
بعد فهمیدیم ایشون 81 رو از بالا چپه میخونده 18 :D
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,626
امتیاز
24,460
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

تو خونه ایم...
بعد بحث میره سمت مادر پدرم(مادر بزرگم که ما عزیز 3داش میکنیم)...
پدر:خیلی خوب شده بود تو اون مهمونی عزیز...هین عروس ها شده بود...
خواهر:البته عروس 90 ساله نداریم خدایی...
پدر: :Oتو چرا انقدر بی ادب شدی؟؟ [-(...ضمنا عزیزت 70سالشه...
خواهر(به قصد ماست مالی کردن!):بابا من که چیزی نگفتم...منظورم این بود که معمولا همه قبل 90سالگی عروسی میکنن خب :-[
من پدر مادر و سایر حضار!: =)) =))
 

kasandan s

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
340
امتیاز
1,871
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
پردیس فرهنگیان مشهد
رشته دانشگاه
علوم تربیتی
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب آماده شدیم بریم مهمونی همه آماده باباگیرداده بروازطبقه پایین (اتاق خیاطی مامان)سوزن بیار منم اعصابم بهم ریخت داشتم غرغرمیکردم درو باز کرده که برم بعد نمیدونم چرا یادم رفت پامو برش دارم پام بین دودر موند بعدش من درو بستم...... X-(
حالا توراه پله ها نشستم ضعف کردم صدام درنمیاد بابا میخنده میگه پاشو پاشو برو سوتیتو توسمپادیا ینویس!باباهه ماداریم؟؟؟؟ ~X(
 

.!؟

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
798
امتیاز
5,565
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
کرمان
دانشگاه
علم و صنعت
رشته دانشگاه
معماري
پاسخ : سوتی‌ها

يكي از بچه ها داره يه چيزيو توضيح ميده وسط حرفاش كاملا جدي:
وقتي كه خدا انسان رو افريده ميكرد....
 
بالا