خاطرات سوتی‌ها

spider girl

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
102
امتیاز
665
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
بندرعباس
دانشگاه
هرمزگان
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : سوتی‌ها

اول صبح واسه امتحان عربی تو حیاط مدرسه جمع بودیم یه نفر از بچه ها تازه رسید گفت : وای بچه ها یکی یه نشر آبگرم به من بده ( نشر آبرنگ :-" )
 

sara J

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
210
امتیاز
1,042
نام مرکز سمپاد
فرز ۳
شهر
پایین مایینا (کرج)
مدال المپیاد
:|
پاسخ : سوتی‌ها

مثله اینکه من بچه بودم
بعد اسم امانم مرضیس
بهد آورده بودن نظری بدن
منم 4 5 سالم بود هی میشنیدم مرضی آوردیم
منم 4 بار گفتم ما مرضی داریم خوابیده :D
 

عمو ژپتو

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,710
امتیاز
5,696
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
قبولی در مرحله دوم المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
شهید باهنر کرمان / شریف
رشته دانشگاه
ریاضی :x
پاسخ : سوتی‌ها

آقا فکر کنید یکی از دوستاتون یه هفته پیش بهتون زنگ زده بعدشمارش رو سیو نکردی
بعد از یه هفته کارش داری بعد شمارش رو هم هیچکس نداره چیکار میکنی(چیکار کردم)
تنها چیزی که یادم بود این بودکه شمارش رند بود
حالا افتادم توگوشیم هر شماره رند و ایرانسلی که تو گوشیم بود بهش زنگ میزدم :))
بعد حالا فکرکنید یارو یه بار اشتباه گرفتهبود
من:سلام خوبی فروز
-(نفهمیدم چی گفت)
- بچه برار این کتاب منو بیار
- چی میگی آقا
- مگه تو امیرحسین نیستی
- نه اشتباه گرفتی
-ببخشید اقا
حالا قطع کردم تا نیم ساعت :)) =))
فکر کنید به 4و5 نفر همینجوری زنگ زدم :)) =))
 

zeynab75

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
776
امتیاز
5,337
شهر
قوچان
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : سوتی‌ها

با دوستم کتابخونه بودیم رفتیم بوفه ساندویچ بگیریم
شد 2800
من با کمال اعتماد به نفس 2 تومن گذاشتم رو میز تازه منتظر بودم بقیشو پس بده(!) B-)
دوساعت منو دوستمو یارو داشتیم همدیگرو نیگا میکردیم
تازه فهمیدم چیشده!!! X_X
دوستم که سفره شده بود!!! =))
آبروی منم برد جلو پسره!!
 

fatameh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
399
امتیاز
370
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رفسنجان
مدال المپیاد
یکم واسه زیست
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
پزشکی یا دکترای ژنتیک
پاسخ : سوتی‌ها

یه چیز بگم بخنیدیم :Dمن یه دوستی دارم تو کلاس زبان البته الان دیگه نمیرم اسمش بدری بود و حدود 23ساله مجرد منو این بدری با هم صمیمی بودیم استخر میرفتیم اس ام اس میدادیم اون درمورده خاستگاراش به من میگفت :D :Dبعد که من کلاس نرفتم اونم رفت واسه ارشد بخونه روابطمون یکم کمتر شد تا اینکه از چند وقت پیش میدیدم 1شماره ی دائمی ولی غریبه بهم اس ام اس میده گفتم شما؟گفت من بدریم
گفتم اااااا بدری جون شماره ی جدیته گفت فکر کردم شمارمو داری اقا من شماره ی اینو به اسم بدری ذخیره کردم(من و مامانم گوشی مشترک داریم)سر روز زن کلی از این اس ام اس هاس ضد مرد بهم داد منم چند تا بهش دادم تا دیشب یه اس ام اس بهش دادم که اگه میخواستی بزرگترین تجربه ی زندگیتو بنویسی چی مینوشتی؟؟؟؟؟؟؟نوشت مینوشتم به برف تکیه کن به مرد نه :Dمن گفتم چی شده بدری جون با مردا بد شدی گفت تو راه زاهدانم از رضا دور افتادم میدون گرفتم :Dبابا این مجرد بود من گفتم نمیری بدری نامزد کردی؟؟ :))دیدم 1 دقیقه بعد زنگ زد جواب دادم دیدم یه خانم جا افتادس :O :))گفتم بدری چقدر صدات عوض شده گفت مریم صدای تو هم چقدر عوض شده(اسم مامانم مریم)من شک کردم گفتم خانم فک کنم از اول اشتباهی به هم اس ام اس میدادیم گفت تو داری با گوش مامانت اس ام اس میدی گفتم اره بعد گفتم شما گفت من بدری دوست مامانتم :)) :)) :))این دوست مامانم یه 55سال داره وااااااااااااااااااااااای من مردم از خنده بعد ماجرا رو که تعریف کردم اونم مرد از خنده ولی من خیییلی خجالتم کشیدم هههههههههه :D :D
 

parand

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
697
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره کشوری المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
دانشگاه صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر - نرم افزار
پاسخ : سوتی‌ها

1-رفته بوديم كافي شاپ بعد داشتيم منوشو ميخونديم نوشته بود انواع پز
داشتم فك ميكردم يعني چي منظورشه؟ :-/ پِز؟پَز؟پُز؟ كلا 3 جور ميشه خوندش!
هنوزم نفهميدم چي بود اون كلمه!
2-يه بار اومدم زنگ بزنم به دوستم بعد دير برداشتن و در حيني كه بوق ميزد داشتم فكر ميكردم و اينا و كلا يادم رف به كي زنگ زدم بعد يهو مامانش گوشي رو برداشت كلي هم سر و صدا ميومد اونجا. داشتم فك ميكردم يعني كي ميتونه باشه؟گفتم سرو صدا مياد ديگه پس مطب بابامه!گفتم اونجا مطب بابامه؟بعدش كلي به من خنديدن همه(نگو رو آيفون هم بوده! :|)
3-يه بارم دوستم ومامانش مسافرت بودن و من نميدونستم!زنگ زدم خونشون باباش برداشت.بعد فك كرد من دخترشم!كلي قربون صدقم رفت و گفت خوش ميگذره؟مامان خوبه؟
بعد من كپ كرده بودم داشتم فك ميكردم منظورش چيه؟آخرش كه خودمو معرفي كردم باباش به حالت :-[ بود!
 

h.f

جــــــــــــلاد لـــــاغر :>
ارسال‌ها
863
امتیاز
4,769
نام مرکز سمپاد
F1 TEH
شهر
چه فرقی میکنه کجای دنیام
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید بهشتی
پاسخ : سوتی‌ها

چند وقت پیشا برگشتم ب یکی گفتم : واسه چی اینو گفتی ؟!؟!؟
گفت : من ؟!!
گفتم : نه بابای من !!!
خیلی جدی برگشت گفت : ااااااا بابات از کجا خبر داشت ؟!! :O :O :O
من : :)) :)) :))
 

m.shadi

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
233
امتیاز
6,085
نام مرکز سمپاد
فَرزانگان 2.
شهر
مَشَد؛؛)
رشته دانشگاه
علوم آزمایشگاهی.
پاسخ : سوتی‌ها

داییم اینا اومده بودند خونمون شبم میخواستن بخوابن...
منم خسته رفتم ک تو اتاقم بخوابم چراغو روشن نکردم نشستم رو تختم حس کردم یکی خوابه فک کردم دیدم همه تو حال بودن صلوات فرستادم به متکام نیگا کردمو بعد جیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ :-"داییم =)) من #S-: بقیه :))
 

golnaz

کاربر فعال
ارسال‌ها
56
امتیاز
183
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از SH@MIM :
من و دوستام دو قطار نشسته بودیم بعد یه آقایی هم کوپمون بود زنشم از یه کوپه ی دیگه اومد تو کوپه ی ما.بعد یه گارسونه اومد سفارش بگیره ازشون پرسیدچی میخواید الان مکالمه رو پایین مینویسم.
گارسون:غذا چی میخواید؟
مرده و خانومش:ما دوتا میخوایم
گارسون:چشم. حالا چی میخواید؟
مرد:دوتا میخوایم .ها منظورتون اینه که چی میخوریم؟خب چی دارین؟
گارسون:مرغ و جوجه
مرد پس ما ماهی میخوریم. =))
گارسون :ما فقط مرغ و جوجه داریم :-?? ~X(
مرد خوب ما ماهی میخوریم
اصن گارسونه دیوونه شده بود ما ها هم که در حال انفجار بودیم
البته لازم به ذکره که در آخر گفتن برامون چلو کباب بیارین =))من فقط موندم گارسونه چرا نزدشون :O
 

dokhtar-e-tanha

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
263
امتیاز
4,609
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

امروز صبح زود پا شدم که درس بخونم :-"

بعد داداشم توی حال خواب بود :-"

یهو دیدم از تو کوچه صدای آژیر دزدگیر خونه ی روبرو میاد :-"

خونه هه خالیه :-"

بعد دیدم یهو داداشم با سرعت پاشد ;;)

اومد کنترل تلویزیون رو برداشت :-"

میگم چیکار میکنی ؟ ;;)

میگه حرف نزن میخام دزدگیر رو خاموش کنم L-:

من :O

پنکه رو خاموش کرد حتی :-"

اصن یه وضی :-"
 

SHINE

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
313
امتیاز
878
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

اين سوتي مربوط ميشه به دوستم
بارسال سرکلاس بوديم المبياد يه سوال هندسه ميخواستيم ثابت کنيم
دوستم ديگه هنگ کرده بود آخر زنگ بود
يهو ايده داد که قطر مثلث رو بکشيم!!
همه ما و معلمه :O :O
:)) =))
تنها شانسي که آورديم زنگ خورد و رفتيم
 

m.shadi

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
233
امتیاز
6,085
نام مرکز سمپاد
فَرزانگان 2.
شهر
مَشَد؛؛)
رشته دانشگاه
علوم آزمایشگاهی.
پاسخ : سوتی‌ها

دایی بزرگم خیلی اذیتم میکنه و بم میخنده کلی تیکه بارم میکنه حالا واقعی باشه یا نباشه...
تو ماشین بودیم بم گفت:سیاه و... باید چراغ قوه بزنی بالا سرت ک دیده شی :D
دایی کوچیکم سوار ماشین شد بش گفتم:دایی نیگا کنید بم میگن سیاه و... داییمم ک نمیدونس کی گفته گف:غلط کرده پدرسگ کحات سیاهه؟؟دایی بزرگم :O :| منو دخترداییم =)) :D
دایی کوچیکم:چیه؟ :-s من:اخه برادره گرامی میگه :>
 

mohammadpasan1373

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
754
امتیاز
4,430
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بیرجند
مدال المپیاد
آقا ما نخوندیم ولی تو برو!!!!خداییش ضرر نمیکنی!
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : سوتی‌ها

رفیقم رفته تو بقالی میگه:
آقا این طالبی ها کیلویی چنده؟
یارو میگه پسر جان ما طالبی نداریم
-چرا بابا؛همین دمِ درِ دیگه
-نه پسرم نداریم دیگه.
-پس اینا چیه؟
(دارن با هم میرن دمِ در)
-ایناهاش.اینا چیه؟طالبی نیس؟
-ههههه.اینا ک انبه هس
=))
=))
=))
 

do0riis

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
155
امتیاز
293
پاسخ : سوتی‌ها

وقتی درسا 4 ساله بود:

درخانه ی خاله
دخترخاله در دستشویی
منم دستشوییم گرفته
دخترخالمم میره دستشویی چون وسواسیه یه دور کامل از سرتاپاشو میشوره
حالا من پشت در هی در میزنم :-ss
اون میگه چیه
من میگم بدو سرش زد بیرون :D
پسرخالم:سر چی زد بیرون
و همه :)) =))
من تا سالها فکر میکردم اونا به منظور من میخندن نگو به فکری که اول پسرخالم کرده بود میخندیدن :D
 

فات

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,467
امتیاز
5,381
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
اقتصاد نظری
پاسخ : سوتی‌ها

پگاه به الی میگه کفشاتو میفروشن چارتا هزار.

الهام میخواد جواب دندون شکن بده که کفشای تو ارزون تره.

میگه: کفشای تو رو میدن دونه ای پونصد. :D

اصن الی آخر ریاضیه.
 

*M.M*

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
781
امتیاز
4,463
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : سوتی‌ها

بابای دوستم تازه با اینترنت آشنا شده و اینا :-"

تو گوگل سرچ کرده : دانلود گیاهان دارویی :-" :))

دانلود حتی :-"از راه مجازی 8-> ;;)
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,626
امتیاز
24,460
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

امروز در پارک ملت با دوستان...
آرمان:بچه که بودین میخواستین بزرگ شدین چی کاره بشین؟ :))
پوریا:آتشفشان :> x:
سعید:که فوران کنی؟ :))
بچه ها: =))
پوریا: :-"آتش نشان :-"
-------------
امیرسالار گوشیش داره زنگ میزنه بعد میگرده یه ذره میبینه نیست میگه:یعنی گمش کردم؟ :-s
ما: =)) =))داره زنگ میخوره احمق... =))
-------------
تو کافه سعید کوکتل سفارش داد...
من گفتم مگه اومدیم ساندویچ بخوریم مردک؟؟...
بعد بقیه عین چی بهم خندیدن:(
نگو کوکتل نوشیدنی بوده:-"
 
بالا