خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از بچه های کلاس ما یعنی آخررررررشه
سر کلاس ادبیات داشتیم شعر در سایه سار نخل ولایت رو میخوندیم که رسیدیم به اینجاش"مگر از کدام باده ی مهر،مست بودی که با تازیانه ی هشتاد زخم،بر خود حد زدی".
معلممون واسمون توضیح داد و تموم شد رفتیم بیت بعد که یک دفعه دوستم با یک حالت تعجب زیاد و متفکرانه گفت"اااااا،خانم یعنی حضرت علی تو به خودش تازیانه میزده؟وااااااا"
ما و معلممون زدیم زیر خنده و کلی واسش توضیح دادیم بالاخره بعد از نیم ساعت فهمید که چه سوتی داده و بعدش تازه برگشته میگه"خوب پس شما به چی خندیدین؟" =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یادمه اولای سال بود تصمیم گرفتم با یکی از بچه ها بریم نماز خونه و یه نمازی بخونیم :> [-o<
اولش که دیر رسیدیم رکعت اول تموم شد گفتیم به رکعت دوم برسیم اونم تموم شد تصمیم گرفتیم از خیرش بگذریمو نماز بعدیو با جماعت بخونیم بعد این نمازمونم طول کشیدم به رکعت دوم نماز بعدی رسیدیم =(( ;))
راستش من یاد نداشتم چه طوری از رکعت دوم وصل شم به جماعت دوستم با اعتماد به نفس فراوان گفت من بلدم هر کاری کردم تو هم بکن منم دیگه قبول کردمو وصل شدیم به جماعت وسطای نماز که بودیم احساس کردم الان باید تشهد بخونیم ولی دوستم نخوند منم دیگه نخوندم بعد آخر نماز یادم اومد که اصن ما داریم چی کار میکنییم؟ :-s مگه میشه نماز بدون تشهد بعد که نماز تموم شد تو فکر بودم دیدم دوستم تا چادرشو داد بالا داشت از خنده منفجر میشد در اون لحظه هم میخواستم بکشمش هم خندم بند نمیومد! اینم از تکیه کردن من به دیگران مجبور شدیم نمازو دوباره بخونیم آخرش فهمیدیم آقای جماعتم نمازو 5 رکعت خوندن ;)) ;))!
دستشون درد نکنه ;;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم یه کلیپ بهم نشون داد :-"
بعد توش یه آدم غیرعادی بود :-" زیاد شبیه آدم نبود :-"
بعد گفتم ولی حقیقت داره این آدمه :-" واقعیه :-"
مامانم گفت : نبابا حالا اینقد با کافی شاپ درست میکنن عکس هارو که نمیتونی تشخیص بدی :-"
- کافی شاپ ؟
- آره مگه چیه ؟ :-L
- منظورت فتوشاپه ؟ ^-^
- آره فک کنم :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار این پشتیبان کانون اومده بود بینِ بچه ها سر جلسه آزمون نشسته بود . دقیقاً مثه خوده بچه ها که در حال آزمون دادنن و داشت دفتر برنامه ریزی بچه ها رو میخوند یه دفه یکی از بچه ها اومد تو کلاس بهش گفتم چرا اومدی ، تو که نمیخواستی بیای ؟
برداشت گفت : این پشتیبان پدسگ برداشت صبح منو از خواب بیدار کرد عوضی ! آشغال اگه دستم بهش برسه میدونم چه کارش کنم . وبعدش یه چند تا از اون فحشا خیلی حساس برداشت به پشتیبان گفت ( از اون خونوادگی ها *! و در حالیکه داشت دنباله پاسخ برگش میگشت گفت حالا این احمق پاسخ برگه منو کجا ... ( یه دفه پسره چشمش به پشتیبان افتاد که داشت این جوری نگاش میکرد X-( :-w )
ما هم به این وضع =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

رفتم عروسک فروشی میخاستم زنِ ملوان زبل رو بخرم( ;;) ) گفتم: آقا ببخشید خانومِ ملوان زبل دارید؟ :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

شاهسوتی من ، امروز ، امتحان شیمی ، پاسخ من به یکی از سوالات مرتبط با نفت خام ؛

- نفت خام مایعیست سیاه مایل به تیره ;;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

من : آه، اين بچه همسايه يكزير داره جيغ ميزنه.
پدرم نشنيدن: چي؟
من: ميگم اين بچه همسايه يكريز داره جيغ ميزنه ;D
پدر: خوب ، الان از اين موضوع خوشحالي؟
من: نه هميجوري تازه ناراحتم هستم .... :-L :)) :-"
پدر: [-(
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار داشتم با دوستنم رو پله های مدرسه سرسره بازی میکردم . کنار هم نشسته بودیم و راه کاملا بسته شده بود. ندیدم مشاور و معاونمون داره میاد بالا نزدیک بود بخوریم بهش! :))
ما هم فرار کردیم!
 
پاسخ : سوتی‌ها

ديروز مامانم ميگه ميخوام بعدا بفرستمت اسكيت روي آب ياد بگيري!!!
منظورش همون اسكي روي آب بود! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

چن سال پیش ی معلم داشتم همیشه X-(منم همیشه :-ss :-s آخرای سال بام اینجوری شده بود :) منم <:-P
ی روز بم گف برو سوزن ته گرد بیاد منم ک حسابی شاد شدم رفتم جای کلاس بقلیمون سرمو گذاشتم جای در ببینم کلاس پره یا نه بعدکلی دقت و تمرکز پریدم وسط کلاس معله :oشاگردا =))من ^#^ X_X
خو آخه ب اینام میگن دانش آموز؟؟؟تو حیاط وایستید میفهمیدما سرکلاسیم ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز امتحان كشوري زبان خيلي سخت( ;D) بود بعد رو مخ من تأثير منفي گذاشته بود واسه همين من سوالا رو دادم به مراقب پاسخ نامه رو با خودم بردم بيرون! ;;)داشتم از پله مي رفتم پايين كه يهو متوجه شدم يه تك برگ دستمه در صورتي كه سوالا 2 تا برگ بود! 8-|
يعد به اين شكل :-" رفتم پاسخ نامه رو تحويل دادم!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

یک بار موقع امتحانای مستمرمون بود امتحانمون که تموم میشد معمولا اول دبیرا میرفتن تو دفتر بعد میومدن
زنگ اول ریاضی داشتیم منم کار داشتم گفتم تا این بیاد سره کلاس برم کارمو انجام بدم
اومدم بالا دره کلاس و خیلی قشنگ باز کردم همینجور درحالی که داشتم با یکی از بچه ها صحبت میکردم رفتم نشستم دیدم همه چقدر قشنگ سر جاشون نشستن
سرمو چرخوندم دیدم دبیرمون داره نگام میکنه :)) :))
معلم و بچه ها : :)) :))
من : ;D :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

ما یه دبیر داشتیم بهش میگفتیم پشم الدین (ریششو نیزد تا تو چشاششم ریش داشت) سر امحتان نوبت اول یه کی از بچه ها رو برگه نام دبیرو نوشته بود پشم الدین
 
پاسخ : سوتی‌ها

يه بار امتحان شعر حفظي داشتيم,معلم صدام كرد كه شعر مولانا رو بخونم همون كه اولش اينه:هر نفس آواز عشق مي رسد از چپ و راست
بلند شدم با اعتماد به نفس كامل گفتم:بوي ملك مي رسد هر قدم از چپ و راست!
كل كلاس زدن زير خنده معلم گفت:بشين!بشين روح مولانا رو تو قبر نلرزون!
 
پاسخ : سوتی‌ها

من میگم الان که خدراد هست ماهم یه نگاهی به کتابا بندازیم یه خطی توش بکشیم دیگه حیفه نوـــــــن!


خرداد 8-^
 
پاسخ : سوتی‌ها

خانواده رفتن بودن بیرون تنها بودیم برای اینکه خیر سرم درس بخونم
بعد با دایال آپ(خاکبرسر)رفتم،ینی اومدم سمپادیا بعد مثل اینکه زنگ زدن و کار داشتن
تلفن مشغول بوده..

یک ساعت بعد...

مامان و بابا(هماهنگ):رفتی اینترنت؟
من:نه ... :-"اصلا فقط داشتم درس می خوندم... :-"
-با دوستت چی تلفن صحبت کردی؟
-نه بابا من که اصن باهاشون قهرم
مامان و بابم به شدت تعجب کردن ،دیدم خواهرم داره از خنده غش می کنه =)) =)) =))
ازش پرسیدم چرا می خندی :-?
گفت:آبجی جان زنگ زدیم مشغول بود تلفن 8-مامان و بابا هم به خاطر این تعجب کردن چون تا حالا این همه دروغ یه جا نشنیده بودن،من که میدونم رفتی باز سمپادیا و همینطور در یک ساعت پنجاه و نه دقیقه و پنجاه پایه شو داری با دوستات صحبت میکنی :-L

(یه ذره هام واسه ما زبون درآوردن :-w)
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا امروز داشتیم در مورد یکی از دوستای داداشم صحبت میکردیم
بنده خدا مرده
بعد اول تو کما بود اما شوهرش مرده بودد(تویه تصادف دو تاشون ضربه خورده بودن)
بعد مامانم گفت خوب راحت شد مرد اگه نمی مرد شوهرش مرده خودشم که تو کما بود
ما :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز ظهر با بچه ها رفتیم ساندویچ بخوریم
من رفتم سفارش بدم که دو تا خانم دیگه هم بودن بعد من سفارش دادم
بعد خانمی که داشت سفارشا رو میگرفت گفت نوشابه؟
من گفتم یه خانواده
بعد با کمال بی شرمی گفت با شما نیستم...
من از کجا بدونم خانم ضربدری کار میکنن(یکی در میان سفارش میگیرن)
 
Back
بالا