خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر كلاس فيزيك 1 يه مساله سينماتيك بود كه دوتا ماشين از دو طرف شروع به حركت ميكنن. با فلان سرعت و ...
بعد از چند ثانيه به هم ميرسن؟

يكي از بچه هاي ادعا بلند شده ميگه استاد، از كجا معلوم دوتاشون به هم برسن؟؟
شايد يكيشون برسه اون يكي نرسه :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر کلاس دینی معلم گفت مثلا مار و عقرب و اینجور حشره ها :)) :)) :))....
بعد یه بار اومد بگه دستگاه گردش خون به جای خ گفت ک ;D :)) ;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر زنگ مطالعات رسیده بودیم به قسمت تشکیل گروه ما
معلممون گفت:مثلا سوار اتوبوسید با یکی حرف میزنید مثلا میپرسی چند سالته و .... بعد یه سری وجه اشتراک پیدا میکنید از کلمه ما استفاده میکنید...از چی؟؟
-مااااااااااااا
_تو صف نانوایی میگید شما تو چه محله ای هستید؟........بعد میبینید تو یه محله اید پس از چه کلمه ای استفاده میکنید؟؟....از چی؟؟
-مااااااااااا
-آفرین..حالا شمات بگید من میگم!!...چی؟
-مااااا
....
-مااااا

خلاصه کل کلاس به مااااا .....مااااا کردن افتاده بودیم :)) :)) :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار سر کلاس فیزیک معلمون گفت من عاشق شعرای حافظ و سعدیم و از شعرای سهراب سپهری خوشم نمیاد
بعد یکی از بچه گفت: آره خب درکش سخته! ;D :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم سر کلاس گفت بچه ها مگه من از خودم حرف میزنم که شما اینجوری میکنید همه بچه ها گفتند بله معلمم گفت خب حتما بله
--------------------------------------------------------------------------------
سر کلاس معلم دینی یه چیزی گفت بعد من گفتم نه آقا اینجوری نیست معلم گفت خب منم همینو میگم (تو کلاس ما رسمه اگه یکی از بچه ها یه چیزی رو اشتباه گفت همه بلند سرش
داد بزنن) بعد طبق معمول همه کلاس شروع به داد زدن سر من کرد منم کنترلم رو از دست دادم گفتم******* :-& :-& که خیلی حرف زشتیه ;D معلم به روش نیورد
---------------------------------------------------------------------------------
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتي داغه داغه داغ

امروز سر دومين كلاس نقشه كشي، تمرينا خيلي سخت بود. استاد هنوز نيومده بود.
يكي از بچه هاي كرج بلند شد گفت :
اه. چقدر سخته اين مضخرفات. مرده شور نقشه كشيو استادشو ببرن! :-&

يهو نگاه كرد ديد همه وايسادن!! :o

بيچاره در كلاس رو نگاه كرد ديد استاد وايساده د م در داره نگاش ميكنه :)) 8-}
 
پاسخ : سوتی‌ها

این سوتی نیست ولی خیلی پایه خنده اس
ما یه دبیر شیمی داریم خیلی آدم با حالیه
هفته ی پیش گفته بود که امروز می خواد امتحان بگیره دیروز کلی سعی کردیم تا راضی شد امتحان نگیره

امروز:
- خوب اینا رو بگیرین امتحان بدین
- آقااااای اولایی گفتین شنبه امتحان میگیرییییین!
- خوب اینا رو بگیرین همین جوری حل کنین

- آقای اولایی مشورتی حل کنیم؟
- مشورتی حل کنین

- آقای اولایی کتاب باز کنیم؟
- باز کنید

- آقای اولایی می تونیم از دفترمون کمک بگیریم؟
- بله می تونید

- آقای اولایی سوال داریم!
- بپرسین جواب می دم

آخر امتحان:
- من پامو از در بذارم بیرون دیگه از کسی برگه نمی گیرم
5 دقیقه بعد:
- من رفتم برگه ها رو جمع کنید بیارین

*****

بعد از امتحان:
- من داغون کردم امتحانو!
- منم گند زدم!
- اه منم خراب کردم!


:)) :)) :)) :)) ;D ;D ;D ;D :)) :)) :)) ;D ;D ;D :)) :)) ;D ;D :)) ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر امتحان شيمي پارسال ما چهارتا ( دالتوناي معروف ) سر يه نماد شيميايي مونده بوديم ( pb بود )
دوستم پرسيد چيه ؟ گفتم نميدونم از امير بپرس به منم بگو ، از امير پرسيدن اونم گفت پلوبيوم ;D ما هم هرچهارتامون نوشتيم
بعد دبير اومد گفت چي شده شما چهارتا همچين اشتباهي كردين اونم مثل هم ؟؟؟
خيلي تابلو لو رفتيم

اسم عنصر سرب بود كه دوست گراممون گفت بنويسيم پلوبيوم ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

مخلوط خوراک و پوشاک میشه خوشاک :))
متمم میشه متمتم وخونده می شه متتم :))
استدلال استنتاجی می شه استندال استنتاخی :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس فیزیک معلم آقای فلانی چرا کاغذای دفترو می خوری ؟؟ بچه ها :)) :)) یکی از بچه ها اومد تیکه بپرونه گفت آقا این مال ما رو خورده - معلم: آقای فلانی مثل
اینکه شما مال همه رو خوردید ;D(یکمی صحنه داشت)
---------------------------------------------------------------------------
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز هم دوتا سوتي باحال!

يه كلاس د اريم به اسم "تاريخ امامت" . استادش حوصله تاريخ گفتن نداره، گفته شبهه بگيد جواب بدم ;D (استادش روحانيه! :-& )

من پرسيدم در مورد اينكه از كجا معلوم كه اعتبار اين تاريخايي كه ما داريم درست باشه؟
اونم گفت كه خب هر كسي كه نمياد بنويسه. بالاخره يه ادم درست حسابي مياد توي هر زمينه اي فعاليت ميكنه. وگرنه ادمي در زمينه ي غير تخصصيش كار نميكنه!

منم كه عصباني بودم از اينكه استادمون آخونده، گفتم:
هه. وقتي هر نفهمي از در مياد تو يا ميشه استاد يا ميشه رئيس د انشگاه، اين چه حرفيه كه ميزنيد؟؟؟ :o

يهو دوزاريم افتاد چه سوتي اي دادم. گفتم مثلا توي دانشگاه فلان جا، رهبراي شيطان پرسي استاد و رئيسشن :)) ;D


-------
اين يكي يه خورده مشكل اخلاقي داره.
سر همون كلاس، استاده داشت اشكالات اعراب جاهلي رو ميگفت. گفت ازدواج هاشون چه وضع افتضاحي داشته
يه مدل بوده كه همسرشون رو ميدادن به يه مرد قوي ، كه مثلا بچه شون قوي به دنيا بياد :o #-o

بعد بچه ها نفهميدن، اومد توضيح بده.
گفت مثلا من ميام زنمو ميدم يه اين آقا ( اشاره كرد به يكي از بچه ها) ، بهش ميگم يه بچه قوي بم بده!! :-\

همه خنديدن،‌اما يارو نفهميد چرا خنديديم. آخرش گفت نگران نباشيد، قرار داد مينوشتن :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم ریاضی ما مرده خیلیم قاطیه!!
برای یه سوال برگشت گفت خب کی مطمئنه از راه حل یکی از بچه ها پاشد رفت پای تخته!
راهشو نوشت گفت خب اینه راهم بعد معلمه گفت از کجا معلوم درسته؟؟؟
طرف گفت:وا!درست نیست که غلطه!همین طوری حدس زدم!
بدبخت معلمه انقدر می خندید نمی تونست درس رو توضیح بده ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

يكي از معاونا به نماينده ي كلاس:
مواظب باش بچه ها با شلوار نرن بيرون ;D ;D :)) :))
( منظورش شلوار ورزشي بود يه چي ديگه گفته! ;D)
 
پاسخ : سوتی‌ها

كلاس ما كنار دفتر معاونت پايه هست :( (البته ما به حد كافي شيطوني ميكنيم كه خودمون جونمون در مياد >))

اين معاون سه بار تا حالا كلشو انداخته اومده تو ملاس ما دو متر اومده همه هم ساكت بعد يه هو ميبينه تو كلاس ماست...ما هم تا جون داشتيم بهش ميخنديديم ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

تقریبا سوتیه :
هفته ی پیش امتحان تستی گرفت از دروس پایه
فکر میکردم خوب بلدم ولی 0 % زدم ... خیلیارو هم جواب داده بودم مثلا : 4 تا درست 12 تا غلط :)) :)) :)) :))


(اسامی غیر واقعی:)

با دوستامون داشتیم صحبت میکردیم من داشتم با گوشیم ور میرفتمو گوش میکردم یکم حواسم پرت بود

دوستام گفتن : آره علی و ملیحه ک بهم زدن اصلا دوست نشدن اونجوری البته ...فرهادینا چی ؟؟ ... بعد اونیکی گفت : اتفاقا فرهاد و مرجان همو خیلی دوست دارن ...
من : چی شد ؟؟ علی و فرهاد همو دوست دارن ؟؟ :-" :-" 8-}
 
پاسخ : سوتی‌ها

معمولا تو کلاس همه هوای هم رو دارن ( البته بعضی موارد هم هست که برعکس میشه )

هر از گاهی اگه کسی یادش میرفت ماشین حسابش که احیانا سیم کارت هم میخوره و دوربین و هزارتا امکانات دیگه هم داره رو سایلنت کنه و سر کلاس زنگ میخورد همه شروع می کردن به سرفه زدن تا طرف لو نره و سایلنتش کنه

یه روز هم صدای یکی از همین ماشین حسابا در اومد همه هم طبق معمول شروع کردن به سرفه کردن بعد فهمیدیم که گوشی معلممون بوده
 
پاسخ : سوتی‌ها

این مربوط میشه به سوتی های معلم ما معلم جغرافیا:
سر کلاس بود من ردیف یکی مونده به آخر میشینم پشت منم دو نفر دیگه نشسته بودن به اسم ارش و صادق
یه بار سر کلاس صادق داشت حرف میزد یهو معلم برگشت به ارش(بغل دستیش) گفت شما چرا میخند؟(میخندی نه میخند!!!!)
بعدش سر همون زنگ بود دو نفر دیگه داشتن میخندیدن برگشت بهشون گفت بچه صحبت نخند!!!!
هفته پیش هم داشت درس میداد داشت راجع به دما صحبت میکرد یهو از دهنش در رفت داما!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار از معلم جغرافیا پرسیدیم جزایر لانگرهاوس کجاست؟فرمودن:دقیق نمیدونم ولی احتمالا باید دور و بر قارۀ آمریکاباشه!!! :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

هههه امروز معلم فيزيكمون گفت ول كن جدي نگير من گفتم::: هيچوقت حرفاتونو جدي نميگيرم ادم با جنبه ايه ولي
 
پاسخ : سوتی‌ها

قربونش برم معلمای ما ذاتا سوتی ان!
یه شمیی داریم
به آلمینیوم گفت آلمانیوم
این یارو چادویک رو هم میگه chadovik :))

الفباش هم اینه
الف،ب،پ،ت،ث،ج،چ،ح،خ،د،ذ،ر،ز،ج، ... ،ع،غ،ف،ققققق ، ...
 
Back
بالا