یه بار تو مدرسه مون یه جشنی بود،سر کلاس شیرینی آوردن.توی یه دیس چینی (نمیدونم شما هم دارید یا نه.از این دیس هایی که روش نوشته "سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان").دبیر مرد داشتیم.شیرینیا رو که پخش کردن،ظرفشو گذاشن روی طاقچه کنار صندلی معلم.چند دقیقه بعد ما داشتیم مسئله حل میکردیم،کلاس هم ساکت بود.بعد دبیر برای اینکه حوصله ش سر نره، یه سر دیس رو گرفته بود هی میزد به طاقچه تق تق صدا میداد.یه ریتم خاصی هم داشت.من فکر کردم بچه ها دارن این کارو میکنن گفتم :به هم علامت میدین؟ یهو کلاس رفت رو هوا.فهمیدم کار دبیر بوده :-[.
بعدش هم دبیرمون (دبیر فیزیک بود) گفت میخوام ببینم از چه ارتفاعی بندازم میشکنه.ما هم گفتیم ظرفای سمپاد از هیچ ارتفاعی نمیشکنن .
چند روز پیش سر یه کلاسی اینقدر کلاس شلوغ بود(به دلیل دسته جمعی صحبت کردن با معلم) که یکی از بچه های ردیف آخر بلند صدای بز درآورد یعنی:بعععععع.... یه دفعه کل کلاس ساکت شد و بچه های نامرد سرشونو به طرف اون بنده خدا چرخوندن و آقای معلم هم مات و مبهوت به یه نقطه خیره شده بود (یه خرده هم لجش دراومده بود ).البته بعد از 30 ثانیه(کم نیستا) کلاس به حالت عادی برگشت.(یعنی همون سر و صدا!)
معلم دینی : بچه ها شیطان با گول زدن انسان در آن دنیا شما را رها میکند من: آقا به شیطان بگو تو بخواب پولتو بگیر
----------------------------------------------------------------
معلم دینی اومد سر کلاس بعد از 10 دقیقه 2-3 تا از بچه ها اومدن بعد معلم گفت من نباید شما رو راه بدم ولی بیاید بشینید کلاس هم طبق معمول شروع به سرزنش
دوستانی که دیر اومده بودند کرد ( یعنی هر کدوم از بچه ها یه صدایی در می اوردند ) بعد معلم عصبانی شد حدود 10 دقیقه همینجوری نگاه میکرد بعد از 10 دقیقه سکوت مطلق
یکی از بچه ها گفت: آقا بگذریم بریم سر اصل مطلب و کلاس دوباره پکید
امروز سر عربی معلم داشت پای تخته تو جدول فعل مینوشت بعد یکیش بود " گمُلَ "(gamola) بعد ما 3 ساعت داشتیم فکر میکردیم اون یعنی چی بعد من پرسیدم خانم گملَ یعنی چی بعد فهمیدیم اون اَ بوده نه سرکش ِ گ!! بعد در یک لحظه بود که من کشف کردم مگه ما تو عربی گ داریم که ما (کل کلاس!) داشتیم رو معنیش فکر میکردیم؟!
زنگ آخر بود همه هنگیده بودن!سوتی دست جمعی بود!
امروز سر کلاس عربی که معلممون مرده اومد واسه یه چیزی مثال بزنه گفت من معلم های زن را دوس دارم اون دفعه هم همین زیپ شلوارش باز مونده بود .ما مردیم از خنده سر کلاس
معلم فیزیک امسالمون
معلم بسیار خوبیه فقط یه مقدار همچین اساسی حال گیری می کنه و فش و ... بالاخره
چند نفر از بچه ها امتحان قبلی رو زیر 60 زده بودن،کلی توپید بهشون
بعد وسط درس یهو رفت سمت دونفر از اونا که کنار هم میشینن و گفت : جالا فهمیدم چی شد!
سریع بیاید بیرون
اونا هم گفتن : مگه چی شده
معلم : گفتم گمشو بیا بیرون
یعد تا پای تخته بردشون بعد یهو سرد شد گفت : نه راستی،اونا کلاس 402 بودن،هیچی دیگه برید بشینین
امروز یکی زیر دبیر زبانمون ادامس گذاشت (بنده خدا عملیه) اومد کلاس نشست بعد از چند دقیقبه اومد بلند بشه صندلی هم باهاش اومد بالا کلاس رفت رو هوا بعد صندلی رو از خودش جدا کرد
و در حالی که ادامس را از پشت مبارک جدا میکرد گفت کدوم ... ای اینو اینجا گذاشته؟ (فحش بالای 18 سال داد نمیتونم بگم )
امروز من داشتم قرآن میخوندم بعدش اولش گفتم من میرم بخونم هول میشم و از این شر ورا بعدش تا یه جاهاییشو خوندم (بچه ها هم کلی مسخرم کردم که شبی لالایی میخونم ) منتها داشتم روون میخوندم همون موقع وسط آیه دبیرمون گفت صب کن بسه بعد منم سوتی دادم گفتم آقا صب کنین این بیت رو تموم کنم
پارسالم اوایل سال که با بچه ها آشنا نبودیم من و تنها باز مانده از دبستانمون توی این مدرسه کنار هم بودیم یه روز زنگ ادبیات این کرمش گرفته بود هی بند کیفمو میکشید کیفم میافتاد آخرش قاطی کردم بلند شدم ایستادم گفتم نکن دیگه مردیکه ک××ی کثافت آشغال (خیلی هم بلند گفتم) یهو کل کلاس ساکت شد!!! معلممون مونده بود چیبگه
پارسالم یه بار زنگ کامپیوتر همون دوستم یعنی پرهام با یکی دیگه از ریفیقا یعنی آرشام دعواش شد سر کلاس یهو بلند شد ایستاد آرشام هم ایستاد پرهام محکم خابوند تو گوشش اصلا یه صدایی بود همه کف کردن!!!
آخرش کلی خندیدیم!
یه بار داشتیم با بچه ها می حرفیدیم یکی از معلمامون کوتاه بود دوستم برگشت گفت بیاین ازش بپرسیم بزرگ شد می خواد چیکاره بشه یهو جلومون سبز شد!رفتن معذرت خواهی در رو براش باز کنن داره میره با ماشین بیرون نرفت!می خواست یه جا دیگه پارک کنه خلاصه اون روز در مورد هر کی حرف زدیم جلومون سبز شد!1 ???
معلم از لهجه ي غليظ (gheliz) اصفهاني برخوردار بودن...پس مكالمه رو با لهجه بخونيد
معلم رياضي:....با رياضيات از اينجا ميتونيم در مورد خورشيد اطلاعات به دست بياريم قانون پر كاربرد E=1/2*m*c*c (اي مساوي با يه دوم ام سي دو )
من:ااااه؟ اقا اجازه؟
معلم نه واسا بعد بووگو....
چند دقيقه بعد كه همه ي دستا بالارفته بود ازبابت اين شاهكار، گفت بذارين اين كه(اشاره به من)از اول دارد(dared) پر پر ميزند(mizened) بوگد(booged/beged)
من: اقا مطمئنيد ديگه اين فرمول رو با فرمول ديگه اي اشتباه نگرفتين؟مثلا با يك دوم ام وي 2 (1/2M*V*v البته اونموقع هم با كنايه و لحن سركاري گفتماا )
معلم (بعد از كمي تفكر): والا زموني ما (zemooni ma يعني زمان ما ) كه اين بود....اثباتم داشت حالا بعدي زنگ بيا برات بوگم...خب ديگه وقت نداريم....بريم سراغ درس
يه روز ســر يه كلاسي بوديــم خــانوم گــفت خــاطره بگيــن ، من خــواستم بگم رفــتم مغازه فروشنده پيرمرد بود و... گفتم: خــانوم رفتيــم يه مغازه اي پيــرمرد فروشي بود .... ؟!!!
يارو معلمه گفت: فردا امتحان دارين...
صداي نارضايتي....
معلمه: كله گروهمون تعيينش كردن نميشه جا به جاش كنم!
من : همتون جو خوردين باهم....
يه دفعه اي ديدم همه جا ساكته همه دارن منو نيگا ميكنن.... ....
يه ضايع بازاري بود...حالا خوبه معلمه نميدونس جو يعني چي....
اینی که میخوام بگم سوتی نیست اما خیلی جالبه
امروز معلم زبان فارسیمون دکتر خدایار از همه پرسش داشت سوال پنجم همه یکی بود ولی جوابا مختلف سوالم این بود که باید یه آواز بخونی!!