خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

با فاطمه داشتیم سر ِ where have you been ِ ریحانا (?) بحث میکردیم..
بعد هی من گفتم چقد دوس دارم و از این حرفا ..

بعد از ی دیقه فاطمه خوند:
I've been everywhere, manLooking for someone...
بعد من اصن با ی حالتی گفتم:
فاطمه فاطمه اینو ک خوندی من خیلی خوشم میاد اسمشو زود بگو میخوام دانلود کنم :-گیج و از این حرفا :-"
فاطمه؟ :o :)) :o :))
لیلا جان خوبی؟
تازه فهمیدم اینکه خوند ی تیکه از همون where have you been بود 8-| :-" :))
سوتیه دیگه نه؟ :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی خودم نیست البته

صدای من خیلی شبیه داداشمه و هرکی زنگ میزنه قاطی میکنه


دوستش زنگ زده بود خونمون من برداشتم
یهو شروع کرد:
- ســَـلام چطططوری؟خوش میگذره؟
و از این صوبتا

- صبر کنید الان صداش میکنم :)

هیچی دیگه تف شد بیچاره ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستام داشتن در باره شیطان پرستی و این حرف میزدن
....
،،،
آره ، خوده مرلین منسون هم یه بار گفته .....
.....
....
من : مرلین منسون کیه؟ :-??
دوستام:سر دسته شیطان پرستا دیگه :|
من :آهان :)) همون که حرکت معروفش این بود که رو کانال باد با دامن وای میساد وادامه داستان؟ :-"
دوستام : نه احمق ، اون مرلین مونرو‌ئه :-L
من: (این تیکه رو حدسی گفتم که خیلی هم ضایه نباشم دیگه ) خب ، یادم اومد ، ای بابا ، مرلین منسون همون دخترس که خیلی آرایش میکنه دیگه؟
دوستام : خیلی خری تو ، الاغ مرلین منسون پسره :| مرلین مونرو دختره :-L
من : X_X ای خدا X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز داشتم دینی میخوندم:پیامبر اکرم...
خواهرم با صدای بلند گفت: ثنا پیامبر اکرم ،زن بوده؟؟؟؟؟
 
پاسخ : سوتی‌ها

خواستم با يكي از معاونا شوخي كنم

رفتم ميكروفونشو روشن كردم >)
:)) :))
طفلك همون موقع گوشيش زنگ خورد ;D ;D :)) :))
;D ;D ;D :)) :)) :))
يني هرچي گفت از بلندگوها به صورت زنده پخش ميشد ;D ;D ;D :)) :)) :)) ;D ;D ;D ;
 
پاسخ : سوتی‌ها

ی اصطلاح هست بین پسرا ک وقتی میخوایم بگیم"بیخیال باو...خونتو کثیف نکن"میگیم"حالا تو عصبانی نشو شیرت خشک میشه" :))
یکی از روزهای معمولی من اینو مثل همیشه ب یکی از دوستام گفتم تو نت...
دیدم طرف ج نداد...
یادم اومد دختر بود :-" :-" =))ب خودش گرفت :-" :-"
خلاصه طرف سرسنگین شد بام :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

مامان بزرگم مریض بود ب شدت!! بعد همه جو ناراحت و بی اعصاب و اینا.. خالم از اون سر دنیا زنگیده مامانم داشت بهش دلداری میداد!! ;)) بعد گفت:خیلی بیمارستان خوبی بردیمش..خیلی دکتراش عالین..این همون بیمارستانیه ک بابارو بردیم عمل کرد بعد ب سلامتی............(بعد یهو مکث کرد یادش اومد بابابزرگم تو همون بیمارستان فوت کرده بود!!! :-") گفت:خب...اگرچه اون از زیر عمل بیرون نیومد ولی بیمارستان خوبی بود!!!! :))
خالم: :(( :(( :(( :((
من : :)) :)) :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از دوستام میخواست انسانی بخونه امسال از مدرسمون رفت اسمش کوثره، خب؟

ظهر داشتیم برمی گشتیم از مدرسه که یه سرویس دیگه از کنارمون رد شد یهو یکی از هم سرویسیا گفت اِ بچه ها کوثر کوثر
مام برگشتیم شروع کردیم دست تکون دادن
اونام شروع کردن دست تکون دادنو سرویسشون سرعتو کم کرد تا بیاد نزدیک ما
وقتی نزدیک شد دیدیم هیچ آشنایی توش نیست ;D
به این حالت :-" رومونو برگردوندیم ;D
بعدجالب اینه که جلو افتادیم برگشتیم دیدیم اونا هنوز دست تکون میدن :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

صبح داشتیم میرفتیم سر کلاس.
بعد طبق معمول مقنعه ام عقب بود ... ناظم گرام هم سر راهمون بود ...
اومدم خیلی بی تفاوت زودی از کنارش رد شم (اصلا هم به روم نیاوردم سلام کنم و اینا)... یهو دیدم داره میگه: پریسا مقنعت خیلی عقبه!
من: :-[ (خب من که اینجوری نمیرم سر کلاس!)
(من اصولا معروفم به اینکه با وجود عقب بودن مقنعم، بهم گیر نمیدن! اینبار گیر افتادم دیگه)
 
پاسخ : سوتی‌ها

من سر کلاس فیزیک : خانم قرار بود این جلسه دینماتیک کار کنیم

بچه ها : =))

معلم : :) :-[ بعد چند لحظه =))

من : :-?? دینماتیک دیگه :-w

من : منظورم دینامیک بود :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

مکالمه(مناظره:)) ) دوستان:
-... فلانی گوساله
-گوساله حیوان مفیدی است :> شیر میدهد
پخش شدیم کف زمین = ))
حالا خودش یکی دو دقه طول کشید تا بفهمه به چی میخندیم:د
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم زبانمون روز اول کلاس اومد درباره یکی از سوتی های دوران دانشجوییش حرف زد و ما خندیدیم.حالا دیروز هم اومد و تا نشست شروع کرد به تعریف همون خاطره روز اولی حالا ما هم داریم به فراموش کار بودن اون می خندیم اونم فکر کرد که به خاطره اش می خندیم با یه انرژی مضاعف شروع کرد بقیه ماجرا رو گفتن دیگه کل کلاس سرشون رو میز بود و رفته بودن رو ویبره
 
پاسخ : سوتی‌ها

× یه چیزی بین من و یکی از دوستان هست اینکه کف دستمون کارایی رو که باید در طول روز انجام بدیم مینویسیم که یادمون نره :-"
امروز دوستم کف دستش نوشته بود دندانپزشکی که یادش نره عصر واسه دندوناش بره دکتر :-"
بعد یکی از بچه ها کف دستشو خونده میگه تو میخای بری رشته دندانپزشکی،دوست ِ بغل دستت چه رشته ای میخاد بره ؟ ;;)
ما : :))


:)) :)) مثلا فک کن کف دستت بنویسی که مثلا به جای دندانپزشکی اشتباهی داروسازی نری مثلن :)) :))


× مینا میره سه کیلو پیوز میخره ... :-"


:)) همون پیاز خودمون 8-^ :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز به دوستم گفتم: یه حالی به فکر خودت بکن :P

البته میخواستم بگم یه فکری به حال خودت بکن... ;D

----
یه بار دیگه هم از دست دوستم عصبانی شدم X-(
میخواستم بگم مگه از رو جسدم رد شی و یا به روحت

گفتم به جسدم اگه بزارم.... X-( :-? :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

رفته بودم مراسن ختم

يكي دعا مي كرد : خدايا به ما فرزندان صالح عطا كن

تمام پيرمرداي 60-70 ساله : آميييين.... ;D ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتیم با بچه ها حرف میزدیم :-"
یکی هم داشت در مورد انشای دوستش حرف میزد . اومد بگه اِنشا ـش گفت اَن شاش :-"
ینی ما داشتیم آسفالتُ گاز میزدیم :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

بعد از ظهر کانون کلاس داشتیم
اومدم برم طبقه پایین آب بخورم
یه سری پسر تو راهرو نشسته بودن
اومدن یه چیزی بگن
ژانر پسر سگ کن درو کوبیدم تو صورت یکیشونو از پله ها رفتم پایین ;D
که یهو دیدم در طبقه پایین قفله ;D

بیچاره ها میخواستن اینو بگن :-s

یه چند دقیقه وایسادم دم در طبقه پایین یکم قضیه فراموش شه و سریع فرار کردم ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از دوستان داشت از کمالاتش در زمینه ی کامیپوتر میگفت
دوست:من پس 11 و 12 رو تموم کردم
ما: :| :))آفرین...یعنی مثلا تونستی با دروازه بان گل بزنی؟! :-"
---------
دو تا از دوستان را دعوایی بود!...
هی ب هم تیکه مینداختن...
ی دفعه این ب اون یکی گفت"بچتو ب دنیا میارما" :>
=)) =))
بیچاره احتمالا منظورش این بود ک"بچه ات رو کمک میکنم ب دنیا بیادا!"...ک اینجوری گفتش :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

همین الان داشتم با یه معلم چت میکردم ،گفت تولدت مبارک
من گفتم :تولدم الان نیس آذریم و آریا کلا آدمای بی خاصیتین!!!
جواب ایشون: :-? عزیزترین فرد من آذری ِ!
من: :-" :-"نه نه اشتب شد
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلممون سوباسـا و کــاکـِـرو رو قـاطی کرد ، گفت "ســوبـارو" ;D
 
Back
بالا