خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

صبح ي دفعه از خواب بيدار شديم با هم اتاقيام ديديم ديرمون شده
دوستم سري رفت آب رو ب جوش بياره واسه چاي
بعد بهم گفت: چاي کيسه اي داري؟
گفتم اره تو کمد مه!
هرچي گشت پيدا نکرد.بعد بهم ميگه پاشو خودت بده
پا شدم بهش قند دادم
B-)
 
پاسخ : سوتی‌ها

دلم برای سوتی ها تنگ شده بود :-"

امروز میخواستیم امتحان زبان رو بگیم بزارن برای یک روز دیگه بعد دبیرمون گفت باید اون کلاس دیگه هم موافق باشن ، منم رفتم پایین از کلاس دیگه بپرسم ( تو کتاب خونه الکترونیک بودن )
بعد من وارد شدم دیدم همه مشغول حرف زدن ان دو نفر هم کنار تخته هوشمند وایستادن دارن یک کاری میکنن (ظاهرا درست نبوده )
منم در حالی که داشتم با یکی از بچه ها حرف میزدم و میخندیدم رفتم جلوی تخته وایستادم :
من : ـــه دبیرم که ندارین ;D
بعد یک دفعه دبیر زیستمون روشو برگردوند کلاس رفت رو هوا =))

من : X_X ــه خانوم شما اینجا بودین ؟! ببخشید ندیدمتون :-"
- منو با این هیکل ندیدی ؟ :-L
- چرا ولی رنگ مانتو تون رنگ فرم ما ـــه فک کردم از بچه ها این :-"
- مگه من بار اولم ــه این رنگ مانتو میپوشم ؟ :-L
- نه آخه پشتتونم به کلاس بود ندیدم :-" خیلی ببخشید دیگه ;D
- :-L
کلاس در طول این مکالمه : :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز ما تو کتابخونه ی الکترونیک رفته بودیم تو سایت lyrics شروع کردیم با تمام حسمون آهنگ we are never ever getting back together تیلور سوئیفتو میخوندیم که متوجه شدیم بعضی از بچه ها دارن بد نگامون میکنن با یک چرخش 180 درجه معلم پرورشی عزیزمون رو دیدیم
معلم: X-(
ما: ;D
و پس از آن فرار :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

برامون قرص آهن آوردن سرکلاس و آب هم آوردن که همونجا بخوریم ؛ بعد ردیف مارو اول آب آوردن بعد قرص رو دادن این نفر پشت سری من آب رو خورده بعد که قرص رو دادن میگه : ئه؟ مگه باید قرص هم میخوردیم؟ :-?
ما : نه پس! همینجوری دوست داشتن واسه ـت سرکلاس آب آوردن گفتن تشنه نمونی :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

داریم از پله ها میریم پایین که یهو معلممونو میبینم، میرم جلو ;D
من: سلام آقا، چرا مشکی پوشیدین؟ کسی فوت کرده؟ :-?
معلم: تو چرا قهوه ای پوشیدی؟ کی بهت ری*ه ؟
من: :|
بچه ها: =)) =))
معلم: :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو مهمونی (مال خیلی وقت پیشه ... قبل از سلطنت شکلات خان)...
داشتم به آینه ی زیر میز t.v نگاه میکردم ... از قضا پسر عموم هم یه شلوار 6 جیب اینا پوشیده بود و از قضا یکی از این جیب ها زیپش باز بود ...
من: :-? زیپت بازه ...
یهو دیدم همه دارن زیپ شلوارشون رو نگاه میکنن ...
من: B-) منظورم زیپِ جیبِ کناریهِ شلوارِ فلانی بود ;D
اونا: :-w ~X( (البته فلانی یه چیزی هم گفتا ولی از اونجا ک مال قبل از عهد شکلات خانه یادم نمیاد!)
 
پاسخ : سوتی‌ها

دعوتنامه جلسه اولیا مربیان دادن، تو لیست برنامه هایی که قراره اجرا بشه نوشته بود "کلام الله جدید"

-------------------------------
سر کلاس تدبر بحث ولایت فقیه و اینا بود، بعد معلممون گفت مثلا الان ولی فقیه ما آقای خامنه ای هستن
دوستم: پس امام خمینی کی ان؟
معلم: رهبرمون بودن دیگه. که الان مزارشون تهرانه
دوستم: إ؟ یعنی هموشونن که فوت شدن؟
معلم: مگه نمیشناسیشون؟
دوستم : چرا! -بعد به عکس رو دیوار که دونفری بودن اشاره کرد- ایشون امام خمینی ان ایشونم آقای خامنه ای
برعکس گفت!
حالا کلی بحث کردیم که توجیه شد کدوم عکس کدومه!

----------------
دوباره سر کلاس تدبر
دوستم: خانوم امام زمان مَرده؟
دوباره دوستم: مگه امام زمان همون حضرت مهدیــَـن؟ :o
 
پاسخ : سوتی‌ها

صبح یکی از بچه های خوابگاهو صدا زدیم، میگیم پاشو نماز میگه من رزرو ندارم! بس که همیشه درحال رزرو غذاست بچه!


یکی از رفقا داشت خیلی با حس حافظ میخوند، نوشته بود: اکنون که در میکده بستست به رویم ... خوند :اکنون که در میکده بستست برویم (beravim)
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلممون داشت تدریس میکرد به جمله رو اشتباه نوشته بود بنده ی خدا... ;D
برگشتم بهش بگم :خانوم استباه نوشتین... گفتم:خانوم غلط کردین :-"
خواستم مثلا ابروشو درست کنم زدم چششم کور کردم :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

چندین هزارنفر توحرم امام رضا همه توصف های مرتب واس شروع نماز
منو دوسم سرمسئله ای حرف میزدیم غرق بودیم
آقائه گف قدقامت الصلاة
من ب دوسم پاشوبقیه حرفامون بعدنمازپاشدیم قامت بستیم ونیت کردیم
ومنتظرموندیم
مکبر:الله اکبر ،مادوتارفتیم رکوع
مکبر:تکبیرةالاحرام
فقط منو دوسم درحال رکوع بودیم باآرنج زدم بهش فرزانه هنوز نمازشرو نشده
اونم فوری راست ایستاد وباصدای آهسته:ب روخودت نیار
بعددوباره شرو کرد
عاقا خنده من مگه قط میشد
پاک آبرومون رفت
 
پاسخ : سوتی‌ها

4-5 نفري رفتيم پارك :)

ديديم يكي رو صندلي نشسته . گفتم اه ، اين چقد شبيه بهنامه ;D

يكي از دوستان كه تو شوخياي جانوري استاد بود گفت بريم از پشت بزنيم پس گردنش >)

يواش و آهسته رفتيم از پشت : [size=18pt]شپلق
خوابوند پس گردنش :))

اون طفلك روشو برگردوند. پا شد واستاد . تا 20 ثانيه هاج و واج مارو نگاه مي كرد .. :o :o
گفتيم ببخشيد اشتباه گرفتيم :o 8-} :-\

==================================
من فقط موندم اون با اين همه شباهت چجوري بهنام نبود :-\[/size]
 
پاسخ : سوتی‌ها

من توی مدرسه به یکی از بچه ها:
دستکش دستت نکنی ، پــات یخ میزنه ها!هوا سـرده...! :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

اسم مدرسمونو یادم رفت :) (اون اسمی رو که سر درش نوشته!!ینی ادامه ی فرزانگان یه چیز دیگه هم داره :)) اونا اونو نوشتن نه فرزانگانو !! ولی تو فرم و اینای مدرسه فرزانگانو هم نوشته! )وقتی داشتم مینوشتم فهمیدم یادم رفته :| ;D =)) هنوزم یادم نیومداااااااااا !! :))

خعلی ضایع هست که یادت بره بعد دوسال دانش آموز این مدرسه بودن =)) خو سر درش که ننوشته فرزانگان :) ;D :-" بچه های آمل میدونن ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه چند روز پیش جلوی بوفه صف کشیده بودیم و خانوم فروشنده داخل و منم نفر اول و همه منتظر رسیدن بربری های داغ !

بعد اون خانوم گفت آوا ببین بربری ها رو نیاورد ؟

من : کی خانوم ؟ همون پسره ی دیلاق !؟ :-[

خانوم : آره منظورم همونه . برادر خانوم ... هست دیگه !( خانوم ... قبلا مدرسمونو نظافت میکرد !!!)

حالا من پولو دادم دوستم و الفرار ! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

همش ب کشتی"فرنگی"میگم کشتی"فرهنگی"...
=))
بس ک فرهنگیم دلم ب چیز دیگه ای نمیره :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

داداشم کلاس سومه.
امروز رفته بود مدرسه مامان سر کلاس دوم راهنمایی ها نشسته بود.
یه دانش آموز : من خیلی از پسرا بدم میاد [-(
داداشم : اگه راست میگی وقتی بزرگ میشی شوهر نکن B-) 8-}
دانش آموز : :-[
بقیه بچه ها: :o :)) :o :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز با دوستان داشتیم میومدیم خونه ...
در راه:
دوستم: بچه ها میشه بسه لطفا؟؟؟؟ مثلا ماه رمضونه هااااااااا !!!!!!!!!!
ماها: چیه؟؟؟؟ :-\ :)) =D>
 
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم معاون مدرسه َس
بعد اینا یه روز زنگ تفریح با معلماُ اینا داشتن بحث سیاسی میکردن ( :-") بلندگوَم دست مامانم بوده و حواسشون نبوده روشنه و
کل حرفاشون تو مدرسه پخش میشه! ;D :-"
حالا بیاُ جمش کُن! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر زنگ فیزیک:
بچه ها جواب میشه 24 درجه زیر سانتیگراد :))

سوتی جمعی از دوستان:
اوا باز این زنبور خره پیداش شد! =))
 
Back
بالا