خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

مطمئن نیستم اسمش سوتی هس یا نع.....

یه هفته پیش از مدیریت برام هشدار اومد ک برم مشخصاتمو درس کنم منم هرچی رو ک لازم بود از قبل پر کرده بودم با اعتماد ب نفس کامل ب مدیریت پیام دادم ک اشتباه شده و من مشخصاتم کامله

الان بعد یه هفته ک داشتم پروفایلمو بررسی میکردم دیدم سال فارغ التحصلیمو ب جای 1394نوشتم 1994
آبروم رفت ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه روز بابام صدام زد گفت بیا ... (یادم نمیاد چی بود) بخور . آقا منم که گرسنه و اینا شروع کردم به خوردن و خلاصه در صدد بودم که ته شو به خاک برسونم . از اول تا آخر بابام همینطوری دست ِ زیر ِ چونه به من نگاه می کرد ! منم که ظرف جلوم بود و رو غذا تمرکز داشتم !
برگشتم گفتم : بابا میدونی اینطوری نگاه می کنی از گلوم پایین نمیره ؟! خوب بیا این لقمه مال ِ تو ;D
پدر گرام : عزیزم میدونی این و واسه خودم درست کرده بودم تعارف زدم بیای از کنارش بخوری !؟ ;D :-" حالا نوش ِ جانت البته ;D :-w
 
پاسخ : سوتی‌ها

رفیقم پدریزرگش فوت کرده، فندک مشکی خریده :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو خوابگاه با بچه های هم اتاقی خداحافظی کردم که برم ترمیینال که بیام شهرمون بعد گوشیم رو تو اتاق گذاشتم ، فراموش کردم ببرم ! بعد 2 تا هم اتاقیم دیدنش یکی موبایل رو برداشته بود سریع میدوید که به من برسه گوشیم رو بهم بده اون یکی دیگه با گوشیش زنگ زده به گوشی من که بگه علی صبر کن داریم موبایلت رو برات میاریم !!!! ((: :((:
 
پاسخ : سوتی‌ها

نوه خالم کلاس اوله ؛ چند تا برگه که روش حروف الفبا نوشته آورده میگه بیا با هم رنگ کنیم
میگم همه ی اینا رو بهتون یاد دادن؟ آفرین آفرین ;D
میگه نه همشو!
بعد حرف "ش" رو نشون داده میگه: مثلا "س" رو بهمون یاد دادن ولی هنوز نقطه هاشو بلد نیستم
:)) تا دو ساعت بهش میخندیدیم بچه مونده بود چکار کنه آخرش خودشم الکی شروع کرد خندیدن ;D

---------------------------

تو جاده بودیم؛ وسط راه نگه داشتیم یکم هوا بخوریم، هوا هم بشدت سرد و طوفانی!
دوباره که سوار شدیم، متوجه شدیم یکی از درا بازه
بابا مبگه در سمت توئه. میگم نه سمت خودته پدر جان! خلاصه باز کردم بستم رفع نشد ;D
به مامان میگه در سمت توئه مامان میگه نه سمت خودته! خلاصه باز کرد بست بازم رفع نشد ;D
عموم باهامون بود بابا بهش میگه در سمت تو بازه. عمو میگه نه در سمت خودته! خلاصه باز کرد بست رفع نشد ;D
فقط موند در سمت بابا. میگه فک کنم سیم کشیاش قاطی کرده! خلاصه کاپوتو زده بالا تو هوای یه عالمه درجه زیر سانتیگراد - ;D - رفت بیرون یک دست کاری کرد ماشینو هی چراغ روشن خاموش شد کمی هم هشدار داد بعد بابا اومد نشست تو ماشین و مشکل رفع شد ;D
گفت دیدین مشکل از این در نبود؟
و ما هم تایید ;D

خب پدر من نیاز به کاپوت باز کردن و خجالت و این چیزا نبود! همه خودی بودیم که! یه بار در سمت خودتو امتحان میکردی حل میشد :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

نمیدونم اینیکه میگم سوتیه یا نه به هر حال میگم بخندید دیگه دلخوش باشید...
صب سر کلاس المپیاد دبیرمون(یه اقا پسر 19 ساله) فرمول به دست آوردن مقدار پلاسما در خون رو قاطی کرده بود آخرشم ج پیدا کرد بعد گفت اه بابا قاطی کردم بیخیال شید... یکی از بچه ها برگشت یه سوال درمورد همون فرمول پرسید تا این پسره خواست دهن وا کنه ج بده دوستم پرید گفت: ای بابا نمیبینی میگه قاط زدم ولش کن دیگه!! دبیرمون قرمز شد در حد لالیگا!!!
دبیر: :-[ X-(
دوستم: ;D
من: =)) :))
بقیه: :)) :)) :)) :)) :)) =)) =)) =))
حالا بعد کلاسم زنگ زدم به مامی که تو میای دنبالم یا خودم برگردم... گوشی دستم جلو آموزشگاه وایسادم دارم داد میزنم : ای بابا مامان تکلیف منو مشخص کن خودم بیام یا میای حالا مامانم میگه خودت بیا راستی کلاس چطور بود منم برگشتم میگم مثله همیشه این پسره نی قلیون اومد دیگه قرار بود چه طور باشه؟؟؟؟!!! :))
یهو دیدم صدای در آموزشگاه اومد سرمو چرخوندم دیدم به به استاد با دو تا چشم اندازه ی پرتقال با تعجب داره به من نگا میکنه!! ;D
خدا به خیر کنه جلسه ی بعدو... :-ss
فک کنم ورقه مو از وسط تو صورتم پاره کنه ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

يه روز يكي بهم پ.خ كرد تبريك ميگم چه زود كاربر بيش فعال شدي! =)) بعد فهميدم منظورش نيمه فعال بوده =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

زنگ ریاضی بود ....دبیرداشت بادقت درس میداد که دیدیم یکی از بچه ها داره میخنده .....دبیرمون گفت اگه خنده داره بگو ماهم بخندیم ...گفت خانوم میشه دستتونو از رو کمرتون بردارین اخه از پشت شکل آفتابه شدین!!!....(حالت : یه دست رو کمر ودست دیگه درحال نوشتن روتخته) :)
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم ریاضیمون فامیل یکی از بچه هارو پرسید بعد فک کرد میگه اسمم امنه اس تا اخر کلاس همش امنه امنه میکرد مام آی بهش میخندیدیم یاد اهنگ معروف امنه امنه.....هم افتاده بودیم ;D :))اخر کلاس به معلممون گفتیم که اسمش امنه نیست حالا
معلممون :| ;D :-L
ما :)) :)) :)) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها


یکی از بچه ها:
آغای فلان میشه تخترو یه لحظه خیلی بدین بالا؟؟ :-/

.......

تو یه مراسم دانش آموزی یکی رفته بود بحرفه:

السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح اللتی...و علی الارواح التی....السلام علیک یا ابا عبدالله ;D...با سلام خدمته شما دوستانه خوبم :-"

.......

کخ ریزیمون گرفته بود وسط کلاس اجازه گرفتیم رفتیم تو سالن برقه کلاسو قطعیدیم بد اومدیم تو کلاس میبینیم این دبیره داره با کنترل ور میره :ای بابا اینکه درست بود که چرا یهو خاموش شد...تِف :-<
...درس شو دیگه عه(کله دکمه های دیتارو فشار داد فک کنم ;)) )

بد دیدیم داره گندش در میاد: ببخشید میشه یه بار دیگه برم بیرون؟؟؟ ;D :-" :-" :-" ;;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

روز معلم بود
يه هديه گرفته بودم براي يكي از دبيرا و قبل از ورودش گذاشته بودم رو ميزش
وقتي دبير وارد شد فهميدم اين اون دبير نيست و اين زنگ با يه دبير ديگه داريم :o ~X(
رفتم هديه رو ازش گرفتم و گفتم ببخشيد . اشتباه شده . اين مال يه دبير ديگه ست .دركمال خونسردي.....
:-" ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

123456789.png

عکس و موضوع چه ربطی به هم دارن؟! :-?

منبع!
 
پاسخ : سوتی‌ها

سرکلاس اناتومی یکی از بچه ها داشت حرف میزد.استاد گف اقا ساکت
پسره هم گف استاد من ساکت باشم؟؟؟
استاد :نه پ .من.عمه من
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر حسابان : بچه ها در این عبارت (|a|)بجای a هر uای میتوان گذاشت... ;D

اصن من تو کف جمله بندیَم هنور!! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

من : چه دانشگاهی میخوای بری؟ :-?
دوستم: دانشگاه تهران ;;)
من: چه رشته ای بخونی؟ :-?
دوستم: برق شریف B-)
من: :|
بقیه دوستام: =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر امتحان دین و زندگی سوال این بود : حدیث جابر را بنویسید . (سوما میدونن، حدیثی هست که نام همه ی امام ها رو به ترتیب با نام پدرشون نوشته و باید حفظ بشیم)
یکی از بچه ها بعد کلی زحمت و حساب کتاب : خانوم چرا تعداد امام ها 13 تا شد؟ :-?
من : اشکالی نداره دوستم، دوباره بشمار درست میشه :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی به من ایمیل زده از همین سایت از تو پروفایلم بر داشته میگه شما دروس دانشگاهی تدریس میکنی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یکی نیست بگه ی ذره فکر کن من 16 سالمه .چطوری
 
پاسخ : سوتی‌ها

من تو پست تا حالا دقت كردين..... تاحالا دقت كردين سمپاديا يه جاي درست و درمون براsign in نداره؟
پري ناز:تا حالا به کلمه ی "ورود" تو اون قسمت سبزرنگ دقت کردین؟ ;D
من: ;;) :-[ ;D :)) =))
 
Back
بالا