خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

شب امتحان ریاضی دوم دبیرستان
میخواستم sms بفرستم به یکی از بچه ها که بپرسم از کجاست امتحان
سر یه قضیه ای اون دوستمو ببعی صدا می کردیم ;D
sms ا م این بود: چطوری ببعی؟ امتحان فردا از کجاست
بعد تو ناخود آگاه ذهنم داشتم به دبیرمون فک میکردم
sms که دلیور شد فهمیدم اشتباهی فرستادم واسه دبیرمون :| ~X( :-ss
 
پاسخ : سوتی‌ها

زنگ تفریح خورد منم یهو هول کردم گفتم :
ینی چی آخه؟ ما ک هنوز حتی دستشویی و آب هم نخوردیم هنوز...! :-"
دوستان: ;D ; :|D
من: :-" X_X
ینی چه میکنه این حذف فعل به قرینه ی معنوی...!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس فیزیک:
معلم: بچه ها دقت کنید این آلفا ـــه ها!!!تتا نیس!
ما: خوب معلومه که آلفا ، تتا نیس! ;D
معلم: و حواستون باشه که این تتا، اون تتا نیستا!اون تتا اونیکی تتاــس!
ما: :-/ ;D =)) (این یارو حالش بده مثکه!)

×در ادامه ی کلاس ، معلم قیزیکمون از یکی از بچه ها میپرسه:
-جواب، این نموداره میشه یا اون نمودار؟!
-اون فرد: اون میشه!
-معلم: افرین!
-ما:اون همون اونه نه؟پس اینم لابد اونیکی ،پس چرا جواب این یکی شد؟!
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم پا شده رفته اداره باباش نشسته پشت میزه باباش
باباشم بهش گفته که یه آقاهه اومد تو دفتر تو پاشو برو بیرون یه آقا اومده این رفته نشسته بیرون بعد این آ}قاهه اومده بیرون گفته نیست ؟ گفته نه رفت بیرون بر می گردن
بعد یکی دیگه اومده خواسته دست گیره درو بگیه دوستم گفته نیستن و...
عد دو نفر دیگه هم اومدن و رفتن و بازم مون اتفاق قبلی
نفر چهارم که میاد درو باز کنه دوستم ب می گرده می گه نیستن هنوزم نمیان
مرده تعجب می کنه و با یه لحن مظلومانه می گه : آخه من خودم تو این اتاق کار می کنم !!! ;D
دوستم آّب (کلمات مودب ) میشه میره زمین =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

به دوستم زنگ زده بودم نگو مامانشه من مجال ندادم بگه بله شروع کردم دیوونه بازی واین حرفا بعد ده دقیقه اینا که فرهنگ لغتم ته کشید مامانش گفت عزیزم ایسان خونه نیست!منم گفتم خدا الان چی بگم هول شدم گفتم وا ببخشید اشتباه زنگ زدم!!!!!!!!حالا :-[که هیچ رنگم مثل کفشای این یارو شده بود =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم ریاضیمون تعریف میکرد که رفته بودم مشهد...فضای دعا و معنویات ;;)
بعد اقا خسته بوده میره میشینه رو یه ویلچر اونجا بوده ;D
بلند میشه بره... :>
میگه ملت شروع کردن:الله اکبر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ;D
معلم ما: :o :-\ 8-} :o :o :o :o :o :o :o :o :o :o :o :
میگه دیگه من بدو....جمعیت بدو.... ;D =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

داداشم 7 سالشه، واسم گردنبند درست کرده، وقتی تکون میخوره صدا میده،

منم اول کلی ذوق مرگ شدم ازین همه احساساتو هنری ک ب خرج داده،

بعد یهو برداش گف خاهرجون مثه این بزغاله ها ک تو گردنشون زنگوله دارن ،،صدا میده هاااا... ;;)

من: :| =P~

داداشم: :>

بزغاله با زنگولش: :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

خواهرم اومده تو اتاقم میگه شماره اتاقت چنده؟ (اتاقم یه خط جدا داره)
شماره رو گفتم بهش
میگه خوب میخوام حرف بزنم، صدا آهنگت بلنده چی کار کنم؟ 8-|
بعد من همین جور مشغول کار بودم دیدم این داره تلفنمو میکنه میبره
میگم: کجا میبری؟
میگه: میخوام ببرم اتاقم حرف بزنم
میگم: پس چرا شماره اتاق منو پرسیدی؟ ^-^
میگه: مگه تلفن رو بزنی یه جا دیگه شماره عوض نمیشه..؟ نمیشه؟ :-"
مگه سیم کارته؟ :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار تو یه جمعی بودم بابام زنگ زد گفت :
یه سوالی ازت می پرسم اونجا تابلو نکن ! فقط با اره یا نه جواب منو بده! باشه ؟
گفتم : باشه
گفت:کجایی؟ با کی ای؟ کی میای خونه؟ چرا تا این موقع شب بیرونی؟کیا اونجا کنارتن؟زود جواب منو بده!! ؟!
من :!!!
بابام :؟؟؟
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از معلم ها (مرد بود)می خواست یه جک بگه، گفت:
یه عکاسه بادوربین کانون(!)ما: :)) اون: :-?برای اولین بار تونست بسته بودن دهن یه خانوم رو عکس بگیره.
خودش: :))
ما: (:| :|
خودش: :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

استاد سوتی ام تو امتحان هندسه .....

یه بار نوشتم این دو خطبا هم نسبت دارن!!! ;D

یه بارم که یه امتحان هندسه ( که با معلمش کُری داشتم) نمره بالا شدم ... ولی اسممو اشتباه نوشتم :-" :-"

معلمه هم نه گذاشت نه برداشت گفت : بعضیا هستن نمره خوب می گیرن ولی اسمشونو بلد نیسن بنویسن..

کلاس: :o :o :o :o :o :o :o :o
من: :-" :-" :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم یه مطلبیو واسه دوستم از تو جزوه ی شیمی میخوندم گفتم:سردی و گرمی...دوستم گفت منظورت سرما و گرماست؟ :-?گفتم همون حالا چه فرقی داره ;D :-" سردی و گردی...دوستم:چی؟!! :o من: ;D منظورم سرمی و گرمی بود!!! دوستم: :o :-L X-( من: :-ss #-o :-"
شبش رفتیم بالا پشت بوم گفتم:بیا ازم عکس بگیرم! دوستم:هااا؟؟؟!! :o یعنی بیا ازت عکس بگیری! ;D دوستم:تو امروز یه چیزیت شده هاااا X_X ~X( من: ^#^ :-??
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو اردوی یزد، برده بودنمون سالن، بعد داشتیم با یکی از معلما بحث میکردیم در مورد امیرالمومنین!
بعد بحث تموم شد(زنگ تفریحمون بود چون بعدش ادامه دادیمش) معلممون خواست به یکی از معلمای دیگه بگه مثلا شوت کن، گفت امیرالمومنین شوت کن شوت کن شوت...!(بنده خدا میخواست بگه امیرعلی شوت کن!!!)
 
پاسخ : سوتی‌ها

سرکلاس ریاضی بودیم با دبیر مرد.دبیرمون هم نسبتا جوون و خوش تیپ!سوم راهنمایی بودیم.
دوم هاهم با ما بودن تا دبیرشون بیاد.
مسئول آموزشگاه اومد تو کلاس گفـت:دوم ها بیاین آقاتون اومده!
حالا نخند کی بخند ماهم شروع کردیم:آقای ما چقد خوشگله!چقد خوشتیپه!.... ;D

همون دبیر یه بار پشت شلوارش یه جای ناجوری هم رد ماژیک قرمز بود!!!(عفت کلام داشته باش!)
 
پاسخ : سوتی‌ها

راننده سرویس: بچه های پیروزی بیان سوار من شن!!! :|

بچه های پیروزی: :o :)) آقا زیادیم همه رو شما جا نمیشیم :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

;Dدیروز دادشم ره رابام می گه می شه صدای تلویزین رو زیاد کنی؟!بابام می گه پاهام درد می گیره بی خیال
 
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم به بابام :تو کی میخوای گردو بخری پس؟
بابام :میخرم حالا.
مامانم:من که میدونم روز سیم فروردین شب عیدی میخری X-(
بابام: =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
-----------------------------------------------------------
عکس یه پسره تو کتابمون بود خانممون گفت شبیه معتاداست
من فکر کردم میگه:attractive(اخه اب دماغش اویزون بود.
من =)) =)) =))
بچه ها چی گفت؟؟؟؟؟
من:میگه جذابه =)) =)) =))
دوستم: :oمیگه معتاده
همه: =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
:-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر همین کلاس زبانی که تو پست بالایی بهش اشاره شد سوتی زیاد داده شد امروز! :دی
مثلا معلمه میگه: burn هم به معنی سوزاندنه هم سوزوندن!
من:فرق سوزاندن و سوزوندن چیه؟! :دی
معلمه: یکیش متعدیه یکیش لازم :P
من: احتمالا اون سوختن و سوزاندن نیس؟! :-"
معلم: آها بله :-"
 
Back
بالا