خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

امروز خدا بود :)))))

سر زنگ ادبیات ، یکی از بچه هامون داشت شعر میخوند که به این بیت رسید :

آن کسی را که در این ملک ، سلیمان کردیم ملت امروز یقین کرد که او اهرمن است

بعد تو کتاب " ، " نذاشته بود جلوی ملک :)) اینجوری خوند :

آن کسی را که در این ملک ِ سلیمان کردیم ملت امروز یقین کرد که او اهرمن است

جالب اینجاس قشنگم معنی میده :))))) ایهام داشت :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

تلفظ سدیمم (Na) روهم فهمیدیم!!دبیر فیزیکمون میگ:سِدیم(sedyom) :))

کلا تلفظای مارو آباد کرده ;D

کنکورو میگه:کونکور! :))

تئوری رو میگ:تَئوری(to'ori) :))

لوله رو باتشدید میخونه: لولّه یا میگ میلّه! :))

چنین دبیرایی داریم ما!
 
پاسخ : سوتی‌ها

با بچها مدرسه رفته بودیم اردو.یکی از بچها سرما خورده بود شب زودتر از همه خوابید بعد تو خواب هزیون میگفت.میگفت: (‌( مامان! نوشابه ، نوشابه! مامان‌))
دقیقا مث طوری که بخواد دو نفرو باهم اشنا کنه.(داشت مامانش رو به نوشابه معرفی میکرد) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم رفته بود خونه دوستش بعد دختره یه داداش کوچولو داشته که دوست من فکر میکرده داییه اون دخترس....
بعد دختره به دوست ما میگه میخوام یه چیزی بهت بگم و میدونم جنبشو داریو ازین حرفا دوسته ما هم میگه بگو...
دختره میگه دایی کوچیکم خیلی از تو خوشش میاد دوستمم ک فک میکنه که همون بچه کوچولو هست حسابی قربون صدقش میره در حد تیم ملی ابراز احساسات میکنه
دختره هم میگه من نمیدونستم چنین احساسی نسبت به دایی داشتی داییمم داره میاد تا بهش بگم دوستم بر میگرده لپ دایی رو(که فکر میکرده همون بچه کوچیکس)بگیره یهو میبینه یه پسر حدود 25 ساله نکته جالب اینجاس که دختره تمام حرفا رو هم به داییش گفت.....

---------------------------------------------------------------------------------------------

جشنواره مجسمه های شنی بوده همون دوست مهربان که ذکر خیرشونو کردم رفته بود دنبال دختر داییش و داییش که خیلی وقته ندیده بودشون زن داییشم گفته بود داییت لباس کالباسی تنش کرده
اونم یه آقایی با این مشخصات میبینه یهو می پره چشاشو از پشت میگره که یهو داییش جلو چشش ظاهر میشه نگو کسی که چششو گرفته همون دایی دوستش بوده
هیچی دیگه دوست ماهم یه چاه میکنه میره توش خودشو زیر گل میکنه......

--------------------------------------------------------------------------------------------------

به داداشم میگم فضولی نکن
میگه من همینطوری زاییده شدم و میزایم......
داداشه ما داریم آخه..
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از ♥KIANA♥ :
آقا واسه روز نيكوكاري معلم پرورشيمون داش توضيح مي داد كه آره نيكوكاري خيلي خوبه و خيلي ثوابه داره و از اين حرفا بعد كه فوايد نيكوكاريو كامل برشمرد گفت: خب بچه ها فردا روز نيكوكاريه

مي تونين فردا كمك هاي مالي ، غير مالي و حتي كمك هاي جنسي تونو بياريد تحويل بديد

:)) :)) =))
باور مي كنين سالن رفت رو هوا به حدي كه خودشم خندش گرفت
فك كنم تا حالا سوتي به اين بزرگي نداده بود =))
این کمک های جنسی خیلی پرکاربرده،،منم اولین بار یه اطلاعیه دیدم برای یه انجمن خیریه، نوشته بود : نحوه دریافت کمک های جنسی: با شماره تلفن انجمن تماس بگیرید ،انجمن فردی رو برای دریافت، درب منزل میفرسته..یا نمیدونم نوشته بود خودتون به طور مستقیمم میتونید ببرید درب منزل کسایی که ما میگیم
 
پاسخ : سوتی‌ها


" داروخانه ی دراگ استور."

من دیگه حرفی ندارم. :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم بهم گفت درو فریزرو باز کن . رفتم در گاراجو باز کردم !! =)) =)) =)) خعلی ضایع بود!
 
پاسخ : سوتی‌ها

داداش کوچیک عزیزم نشست با من فرصت برابر دید ،
این آقاهه هم داشت راجع به نقاط بحرانی حرف میزد !
الان داشتم مشتق میخوندم ، اومده بالا سرم وایساده میگه :
یادت نره بحران کاندیدای سیبیلیسموم شدنه !
من : :o :)) سیبیلیسموم چیه ؟ اکسترمم ! =))
تن و بدن اونی که اسم اکسترمم رو انتخاب کرده رو تو گور لرزوند با این حرف زدنش ! :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از معصومه :
این کمک های جنسی خیلی پرکاربرده،،منم اولین بار یه اطلاعیه دیدم برای یه انجمن خیریه، نوشته بود : نحوه دریافت کمک های جنسی: با شماره تلفن انجمن تماس بگیرید ،انجمن فردی رو برای دریافت، درب منزل میفرسته..یا نمیدونم نوشته بود خودتون به طور مستقیمم میتونید ببرید درب منزل کسایی که ما میگیم
اعتراف میکنم تا مدت مدیدی فکر میکردم این سوتیه واقعا و همیشه تعجب میکردم که چرا همه جا این سوتی رو میدن؟!! :| :-"
تا بعدا کشف شد منظور از کمک های جنسی ، وسایل مثل پتو و لباس و غذا و... هست :-"

امروز سر ریاضی دبیر(مرد) داره در مورد دامنه یه تابع صحبت میکنه:
-من وقتی اینو میبینم(تابع مذکور!!) اول دامن مو در میارم !
کلاس- ;D ;D :)) :))
بعد تموم شدن خنده ها
دبیر- بله داشتم میگفتم من اینو میبینم دامن ش رو در میارم..
کلاس- =)) =)) =))
خداییش سوتی مردا بدتره همیشه :))

** تازه من میخواستم بش بگم به جا دامنه بگه D ;D که به عمق فاجعه پی بردم و ساکت شدم :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

ماه محرم امسال بابام بهم یه مسعولیت مهم داد که برم شکر هارو بریزم تو دیگ شربتی.منم با غرور وصف نشدنی به انباری رفتم و سطل شکری رو برداشتمو توی دیگ ریختم و با چوب دستیم محکم حل زدم.اول یکم شک کردم که چرا اینا حل نمیشه اما وقتی شکم به یقین تبدیل شد که بابام سراغ آردارو برای حلوا ازم گرفت...
هیچی دیگه تا شب خونه نیومدم و عزاداریم بدون پذیرایی انجام شد.به نظرتون بهم امیدی هست؟ :-h :-h :-h
 
پاسخ : سوتی‌ها

چند وقت پیش از طرف مدرسه رفته بودیم پین بال..بعد اونجا یکی از مشاورهامون هم بود بعد این بنده خدا خم شده بود داشت وسالیش رو جمع میکرد و سه تا کاپشن انداخته بود رو دوش که یکی از این کاپشن ها ،کاپشن دوست ما بود که در همین لحظه یکی از بچه ها گفت اهههههههههههههه بچه ها فلانی....بریم اذیتش کنیم و از اونجایی که من تو این کار ها بسیار پایه تشریف دارم رفتم و یه زنبوری نصار/نسار این بدبخت کردم و بعدش ایشون برگشت و به صورت X-( X-( X-( X-( X-( X-( :-L :-L ~X( ~X( ~X( به بنده زل زد و من هم بصورت X_X X_X X_X X_X X_X ^#^ ^#^ ^#^ :-" :-" :-" :(( :(( :(( :(( ;D ;D ;D در اومدم و دوستان گرام هم همگی به صورت =)) =)) =)) =)) :)) :)) >:D< >:D< >:D< در اومدن و از اون موقع به بعد من هر موقع ایشون رو میبینم کلا راهمو کج میکنم و از یه طرف دیگه میرم...........
;D ;D ;D ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

نکته : هیچکدوم ازین سوتی هارو من ندادم اوضام تو سوتی دادن اینقد خراب نیست

**یکی از دوستان واسه مزاحم تلفنیش می خواست بنویسه گیر نده حواسش نبود زبون گوشی عربیه به جای گ نوشته بو ک X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

--------------------------------------------------------------------------------
اینم سوتی دوست ما:
داشتیم تو خیابون راه می رفتیم که چندتا پسر هی بهمون متلک می گفتن یه دفعه ای یکی از اونا گفت واااای اونی که کفشاش صورتیه از همه خوشگلتره!!!! ( سرکاری بود ) یهو من خاک برسر سرمو انداختم پایین که ببینم کفشام چه رنگیه که پسرا همشون زدن زیر خنده و گفتن اِ اِ اِ ، نگاه کرد!!! هیچی دیگه اینقده ضایع شدیم که نگو!!!!!!!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از سمپادك :
اعتراف میکنم تا مدت مدیدی فکر میکردم این سوتیه واقعا و همیشه تعجب میکردم که چرا همه جا این سوتی رو میدن؟!! :| :-"
تا بعدا کشف شد منظور از کمک های جنسی ، وسایل مثل پتو و لباس و غذا و... هست :-"

امروز سر ریاضی دبیر(مرد) داره در مورد دامنه یه تابع صحبت میکنه:
-من وقتی اینو میبینم(تابع مذکور!!) اول دامن مو در میارم !
کلاس- ;D ;D :)) :))
بعد تموم شدن خنده ها
دبیر- بله داشتم میگفتم من اینو میبینم دامن ش رو در میارم..
کلاس- =)) =)) =))
خداییش سوتی مردا بدتره همیشه :))

** تازه من میخواستم بش بگم به جا دامنه بگه D ;D که به عمق فاجعه پی بردم و ساکت شدم :-"
من تا همين الانم نميدونستم كمك هاي جنسي كمك هاي جنسي نيست...(چه جمله اي شد!مثه جمله معروف امام راحل شد ;D)
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم با اتوبوس می رفتم مدرسه ، یه خانمی کنارم نشسته بود ، ازم پرسید کدوم مدرسه میری ؟ منم گفتم فرزانگان ... مث اینکه از کادر آموزشی مدرسه ی ما کسی رو می شناخت ، گفت : خانم ِ روحانی دارین اونجا ؟؟؟
من : نه شوفاژ داریم !!!!
قیافه اون خانم در همون لحظه : :|
یه لحظه بعدتر : ;)) دخترم نگفتی خانم ِ روحانی دارین یا نه ؟؟؟
من : ببخشید من فکر کردم میگین "بخاری " دارین یا نه =))
=)) =)) =))

نمی دونم چطور "خانم روحانی" رو "بخاری" شنیدم :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

يكي از مسئولين بسيار عزيز ما پشت ميكروفون و در حالي كه صداش تا ده تا كوچه اونورترم ميرفت:
لطفا از مدرسه بيران نرويد
دِبٓليو
بچه ها پولها رو جمع كرديم،لطفا كمكهاي جنسيتونو تو دفتر بدين :|


معلممون هم ماژيك از دستش افتاد زمين،خم شد از رو زمين برش داشت،جاش تخت پاك كن رو گذاشت
همين معلممون:جايگاه يعني جايِ گااه
 
پاسخ : سوتی‌ها

یــه بارم سر کلاس زبان ( سال دوم راهنمایی) دبیرمون داشت پای تخته می نوشت ، همین جوری توی طول سکو حرکت می کرد ( هِی که می نوشت می رفت اونورتر تا بازم بنویسه ! ) سطل آشغال کلاسم دقیقا گوشه ی کلاس - همون قسمتی که سکو نداشت - قرار گرفته بود ... هیچی دیگه معلم ــه اومد اومد ... یهو زیر پاش خالی شد و یه پاش رفت تو سطل آشغال : ) البته این بیشتر خاطره بود تا سوتی !
-----------
معاون پرورشیمونم داشت اول صبحی مث ِ همیشه سر صف برامون آرزوی موفقیت می کرد! گفت : امیدوارم هفته ی خوبی رو پشت ِ رو داشته باشید =))
---------------------------
سوم راهنمایی - مدیر در حال صحبت کردن سر کلاس ما بود ، می خواست بگه مدرسه های خصوصی ، گفت مدرسه های خروسی حالا تصور کنید چقدر خویشتن داری لازمه تا آدم تو همچین شرایطی از خنده متلاشی نشه ! دقیقا همه خودشونُ کنترل کردن و لباشونُ به هم فشار می دادن تا نزنن زیرخنده ، یهو من پِقّی زدم زیر خنده و کل کلاس بعدش رفت رو هوا 8-^
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم سرِ کلاس ادبیات : بچه ها مغزم تموم شده کسی مغز داره؟ :-"
دبیرِ ادبیات: اون که خیلی وقت بود تموم شده بود :))
منظور دوستم از مغزِ " نوکِ اِتود بودش " :)) باید یه دونه از این بالا بالاهـآ براش بخریم یاد بگیره حرف بزنه بچم :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

چند وقت پیش ساعت چهار و اینا بود که دوست خواهرم اومد خونمون تا جزوشو از خواهرم بگیره.همه خواب بودنو من رفتم درو واز کردم.دختره گفت:ببخشید خواهرتون هستن؟منم که هول شده بودم سریع گفتم:خوابه،یه لحظه گوشی الان صداش میزنم. اونم که ازمن هول تر شده بود سریع گفت:نه پس بعدا زنگ میزنم.نمیدونم داشت مسخرم میکرد یا خودش از من گیج تر بود.
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر زنگ عربی یکی از دوستان [:-"] میخواس در مورد کلمه بشر سوال بپرسه ریشه و ایناش چیه.
بعد پرسید: خانم بشر چی جوری به وجود میاد؟
دبیر: چرا سوالای زیستی می پرسی؟
:))
 
Back
بالا