خاطرات سوتی‌ها

کاواک

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
9,375
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
95
پاسخ : سوتی‌ها

من:امیر!یه کم برو اونورتر من ردشم :-w
پسر خاله ام(امیر):چشم !شما رو تخم من جاداری :>
من:چی؟؟؟ :O :-"
امیر:تخم دیگه...نه نه تخم روی چشم...نه ببخشید روی تخم چشم :D ;;)
من: :-"
+لازم به ذکر است امیر هم سمپادیست :-"
 

-zarA-

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
833
امتیاز
6,256
نام مرکز سمپاد
هـنرستانمـوטּ
شهر
اصفهــاטּ
دانشگاه
هنر اصفهــاטּ
رشته دانشگاه
طراحی صنعتـی
پاسخ : سوتی‌ها

عاقا ما رفتیم میدون امام با دوستای محترمه
بعد خیلی شیک و مجلسی داشتیم قدم میزدیم منم تو هپروت
بعد دیدم دوستام دارن با یه خانم و اقای خارجی حرف میزنن
منم جوگیییییر
شروع کردم حرف زدن ک هلو و اینا
بعد دوستم زد زیر خنده
گفتم چی شد
گف خانمه مارو ک دید سلام کرد و گفت فارسی بلده
من~> :-[
 

shaylin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
150
امتیاز
1,323
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
khorasan
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار یکی از این راهنماییا تعریف میکرد معلم دینیشون سر کلاس داشته میگفته ما نسل سوخته ییمو به ما ظلم شده ...#S-: ... دختره میگه نه اجازه مانسل سوخته ایم که باید غرغرای نسل شما رو تحمل کنیم =)) ...میگفت یعنی معلمه موند چی بگه ~X( ...بقیشو خودتون تصور کنید...یه بار دیگه ام دختره به یکی از معلمای مردشون میخاسته بگه اجازه شماره بگید (برا سوال حل کردن از رو دفتر نمره)گفته اجازه میشه شماره بدید... :)) یعنی شاده این دختر ..
 

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,106
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : سوتی‌ها

X_X فک کنم امروز تو امتحان نوشتم مهدی (ص) :-"
 

Moshk

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,141
امتیاز
2,882
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 1
شهر
ساری
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سوتی‌ها

منو دوستم تو پارک بودیم یهو یه دختره ... از افق سمت راست داشت میومد سمت ما :-"
دوستم:هی اونو نیگاه کن 8->
من:زشته پسر این کارا چیه
-نمیگم مخشو بزن که فقط نگاه کن :-"
-نه
....
یهو دیدم سرشو آورده پایین تا دختره رد شد(نامرد بوی دختره هم آدمو... هیچی از بحث منحرف نشیم بهتره)
من: چرا اینجوری شدی :-?
اون: نزدیک تر شد دیدم خواهرمه X_X

نامردا این آرایش چه با دخترا می کنه که برادر خواهرو باید از فاصله نزدیک تشخیص بده
 

big_bang

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,105
امتیاز
5,518
نام مرکز سمپاد
فرزانگـا(') امیــ(')
شهر
نجف آباد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
اقتصاد
پاسخ : سوتی‌ها

دو ماه پیش تقریبا ؛ سر کلاس بودیم داشتیم امتحان ریاضی مستمر می‌دادیم ؛ آقا منم غرق حل کردن سوالا بودم، یهو دیدم یه چیز سیاه اومد خورد به کفشم ؛ پریدم بالا و یه جیغ بنفش کشیدم :-" دبیرمون گفت : چی شد ؟ گفتم : خانوم ؛ سوســــــــــک !!!!
یهو همه از جمله همون دبیرمون زدن زیر خنده. اون موجود سیاه پاکن یکی از بچه ها بود. :| تا اخر امتحان سرمو از برگم بالا نیوردم از خجالت :-"
 

کاواک

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
9,375
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
95
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار از فشار دستشویی داشتم میترکیدم
تا رسیدم خونه پریدم توی توالت و شروع کردم به باز کردنِ دکمه های مانتوم!
به دکمۀ آخر که رسیدم یادم افتاد نباید مانتومو دربیارم!!!
هیچی دیگه…انقد خندیدم که همون یه ذره مقاومتی هم که داشتم از بین رفت و …. بگذریم! =))
اصن وقتی یادم میاد =))
 
ارسال‌ها
2,309
امتیاز
63,827
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار مامان ِ دوستم بهش می‌گه من دارم می‌رم بیرون، رُب و نمک و آب‌غوره بریز تو آبگوشت، بعد نیم ساعت زیرشو خاموش کن.

دوست ما هم میره عرق بادرنجبویه رو برمی‌داره، خالی می‌کنه تو آبگوشت. ;;)
 

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,106
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : سوتی‌ها

یه دوست عزیزی داریم،سمپادی هم هستن ایشون،به تازگی عضو سمپادیا هم شدن :-"
بعد این دسوت مورد نظر سی روز استفاده رایگان IDM اش تموم شده،گفته بزار بخرم دیگه رفته دیده عه چه خوب شیش تومنه لاینسس دائمیش گفته شیش تومن میدم یه عمر دانلود منیجر دارم دیگه،هیچی سرخوش خریده بعد اومد برا منم تعریف کرد،من گفتم مطمئنی؟احیانن کرکشو نخریدی :)) گفت نه بابا تو خود برنامه لینک داده بود یه جاییو ازونجا خریدم،منم با گفتم باشه :| ولی خب باورم نمیشد :-" حالا دیروز کاشف به عمل اومد که بعله،آقا شصت هزار تومنو شیش هزار تومن دیده :)) حالا با کارت مامانش هم خریده بوده،بعد مامانش چک داشته سر این داستان بخاطر بیس تومن کمبو وجه برگشت خورده :)) من نمیدونم چی بگم به این بشر :-" حالا بماند که چه عواقبی تو خونه براش داشته :D :-"
 

Moshk

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,141
امتیاز
2,882
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 1
شهر
ساری
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سوتی‌ها

رفتم http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,104168.msg1210497.html#msg1210497
این اسکرول بار عکسشو تکون میدادم و غر میزدم که چرا موس اینجوریه :D
 

(:TABASSOM:)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,813
امتیاز
41,058
نام مرکز سمپاد
FRZ
شهر
TBZ
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از فامیلای ما خیلی به این برنامه ی "به خانه برمیگردیم" علاقه نشون میده :-??

بعد دیروز خانم راد : ما بیننده های ویژه ای داریم که همیشه برناممونو میبینن !

ایشون : مثل من ... >:D<

خانم راد : خانوم های باردار عزیزی که ... ;;)
 

مت

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
147
امتیاز
3,640
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

کانون زبان تیچر موقع حل تمرین ازیکی از بچه ها معنی کلمه ای رو بپرسید
بلد نبود ما بهش هی میگیم دنس...دنس(dance(
نفهمید :-?
یکی ازبچه ها 1 خورده حرکات موزون با دستش در اورد :D
حالا این دوست ما:some thing made by hand..(چیزی که با دست ساخته شده..) P:>
تیچره هم فهمید ما بش رسوندیم این نفهمیده [-(
 

Ромина

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
601
امتیاز
4,683
نام مرکز سمپاد
فرزانگانــــ یکـــــ
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1394
پاسخ : سوتی‌ها

دوستان بنده تا همین الان خواب بودم
بعد از اونجایی که صبح هم بعد از امتحان گرفتم خوابیدم،اگر مامانم می فهمید که تا 6 خوابیدم ، خوابم به مرحمت خدا ابدی میشد!!!!،حالا بزارید بگم چی شد که من بیدار شدم
تلفن 5 دقیقه داشت زنگ میزد تا اینکه بنده ی گیج خواب از خواب بیدار شدم و رفتم جواب دادم
یارو:سلام
من : سلام
یارو:ببخشید شما ته فامیل تون اندرزجانیه؟؟
من:نه آقا
آقاهه:برازجانی نیست؟
من:چی؟
آقاهه: ته فامیتون برازجانی نیست؟
من:نه
آقاهه:پس ته فامیل ندارید؟
من:نداریم
_:پس فامیلتون پورشیخعلی خالیه،اندرزجانی نیست
منم که خوب گیج میگم:بله
میگه پس ته فامیلتون اندرزجانی نیست؟؟
(مدیونید اگر فکر کنید ذره ای اغراق کردما،سه بار پرسید پس اندرزجانی نیستید؟؟؟؟؟؟ :| )
من:نه آقا ما اصن پورشیخعلی نیستیم ! چی میگید شما؟؟
یارو:ا؟؟من این شماره رو از 118 گرفتم
_:خوب اشتباه گرفتید
یارو:پس ببخشید خداحافظ
خواهش میکنم خداحافظ
من: :|
به هر حال واستم از این تریبون از همون بنده خدایی که یا خودش خیلی اسکله،یا نیم ساعت منو اسکل کرده بود تشکر کنم
خدا پدر و مادرتو بیامرزه
الهی خیر از جوونیت ببینی
ببخش دیگه تورو خدا من مغزم هنوز راه نیافتاده بود داشت لودینگ میشد زنگ زدی
 

reyhane.kh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
94
امتیاز
1,986
نام مرکز سمپاد
دیبرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
برنز المپیاد نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
دانشگاه شریف
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : سوتی‌ها

امتحان زبان فراسی داشتیم ، بعد یه سوال بود که جوابش میشد « همگانی و ساخت گرا »

آقا این خرخون کلاسمون نوشته بود همگانی اون یکیشو نتونستم بخونم فک کردم نوشته « هم گرا» ؛ نوشتم هم گرا . کل ردیف طرافای شیش هفت نفر از رو من نوشتن:)))
بعد حالا این هیچی . آخرین نفر دیگه خیییلی اشتبا دیده بود؛ نوشته بود «واگرا»=))
بعد معلممون اینطوری بود که : بچه ها ؟:|
بعد ماعم به حالت :-" کلاس رو ترک کردیم .؛؛)
 

No-Enemy

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
215
امتیاز
430
نام مرکز سمپاد
حلی 4
شهر
تهران
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
تکنولوژِی پرتوشناسی
پاسخ : سوتی‌ها

من و خانواده ی عموم ( عموم، زن عموم، پسر عموم، دختر عموم) + مادربزرگم تو ماشین بودیم داشتیم میرفتیم مهمونی خانوادگی...


بعد نمیدونم تو ماشین بحث چجوری به اینجا کشیده شد که پسر عموم داشت تعریف میکرد:


- ما تو قطار مشهد، نصفه شب بیدار مونده بودیم برای هم داستان ترسناک تعریف میکردیم. چراغا رو هم خاموش کرده بودیم و یه نفر هم چراغ قوه داشت باهاش سایه های مختلف درست میکرد....
همین جوری داشت تعریف میکرد یه جا کلمه به ذهنش نرسید "چیز" استفاده کرد که این شد :D


- بعد فلانی چراغ قوه رو گرفت زیر چیزش همه رو ترسوند و کل کوپه بلند جیغ کشیدن!


=))


یه دفعه کل ماشین حتی مامانبزرگم رفتن رو هوا :))
زن عموم و دختر عموم تلاش میکردن نشنیده بگیرن ولی تا نیم ساعت مرده بودیم از خنده :D
 

*Reihan*

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
578
امتیاز
7,415
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خوی
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

روز سمپاد(14 اردیبهشت)،زنگ سوم جشن گرفته بودیم...معلممون نیم ساعت درس داد...درس داش تموم میشد که صدای دس زدن و جیغ اون یکی کلاسا اومد...معلممون بجای اینکه بگه:اونا دارن جشن میگیرن،گف:حالا اونا دارن میکنن،شما جوگیر نشین...
ما: =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
معلممون: :-[ و بعد: :))
بعدشم گف:خدا شماهارو هدایت کنه...
=)) =)) =)) =)) =))
 

reyhanehfs

کاربر فعال
ارسال‌ها
65
امتیاز
228
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان
شهر
بم
پاسخ : سوتی‌ها

امروز صبح به اندازه ربع ساعت داشتم دنبال مغنعه ام می گشتم پیداش نکردم به مامانم گفتم مااااماااااان مغنعه من کجاست؟

بعد یهو دیدم مامانم اینجوری شد :O بعدش اینجوری شد :))

گفت بچه برو خودتو تو اینه نگاه کن و من در کمال ناباوری متوجه شدم مغنعه رو پوشیده بودم :-[

بهله دیگه ماییم دیگه بی خود نیست کل طایفه بهم میگن خانم IQ

:D
 

reyhanehfs

کاربر فعال
ارسال‌ها
65
امتیاز
228
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان
شهر
بم
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار داشتم به مهمونا تعارف می کردم که بیان داخل خونه بعد اونا محو گل های تو حیاط شده بودن. منم داشتم می گفتم بفرمایید بفرمایید داخل (می خواستم بگم ما از این گل ها داخل خونه هم داریم) یهو نمیدونم چی شد گفتم ما از این گ*و*ز ها داخل هم داریم

ینی به جرئت می تونم بگم تو عمرم اینجوری ضایع نشده بودم.هیچی دیگه با کمال احترام جمع رو اینگونه ترک کردم :-"

بعدش رفتم تو اتاقم برا خداحافظی هم بیرون نیومدم :|
 

فاطمه م.

فاطمه م.
ارسال‌ها
633
امتیاز
4,340
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهاردانگه
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
ادبی
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی یکی از دوستان :

گوشی مامان زنگ میخوره،
مامان : گوشی من رو جواب بده دستم بنده.
- الو ؟
- سلام
- سلام ، خوبی دختر خانوم ؟ ;;)
- ممنون ، شما ؟ :-?
- مامان خوبه ؟ گوشی رو بده بهشون کار دارم باهاشون.
- آقا میشه خودتونو معرفی کنید ؟ :rolleyes:
- من ؟ بابایی ام دیگه. ;))
- :O آقا خجالت بکش ، مزاحم نشو دیگه. :|
- مزاحم ؟ چی میگی خانوم ؟ چرا ؟ ^-^
- حرف نزن آقا ، بی‌شخصیت. :|
و تلفن رو قطع میکنه.

بعد از چند دقه،
مامان : کی بود ؟ :-?
- یه آدم بی‌شعور ، مزاحم . [-(
- اوا ، چی میگفت ؟ :-w
- می‌گفت من بابایی ام :| مردک خجالت نمیکشه میگه من باباتم :|
- :| اون آقای "بابایی" بوده که قرار بود از بنگاه زنگ بزنه :|
- :|
 

(:TABASSOM:)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,813
امتیاز
41,058
نام مرکز سمپاد
FRZ
شهر
TBZ
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

با تو جه به این که درس های آخر هر کتاب هیچ وقت به خوبی خونده نمیشن ، حتی استثنا هم ندارن و معمولا باعث بد بختی میشن !

من هم با توجه به این مورد اومدم راه کار داده باشم واسه خودم ، خوندم درسا رو با صدای بلند و ضبط کردم که در مواقع بیکاری گوش کنم !

حالا اون درسا چی بودن ؟

سه درس آخر دین و زندگی 3 و فصل آخر زیست 2 ! :D

بعد از مدت ها پدر بنده هوس میکنن از گوشی من آهنگ گوش کنن و مستقیم میرن سراغ وویسا !

حالا وویس در حال پخش :

- اسپرم ها ...

من فورا پریدم رو گوشی و زدم بعدی ... :-ss

- دستگاه تولید مثلی ....

دوباره حرکت قبل ... :-"

- پرده هایی که اطراف جنین را ...

تکرار حرکت قبل


- شرایط کسی که می خواهیم با او ازدواج کنیم ....

دیگه گوشی رو از بابام گرفتم همشو حذف کردم !

حالا من : :-[ X-( :-" :-w

پدر جان : B-) :D :)) =))
 
بالا