خاطرات سوتی‌ها

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,106
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : سوتی‌ها

فوشون=اوشون فشم :))
 

مت

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
147
امتیاز
3,640
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

خواهر دوستم دبستان بود آپاندیسشو عمل کرده بود مدیرشون زنگ زد خونمون احوالشو بپرسه گفت ایشالا زود خوب شی خوهراینم زود جواب داده هم چنین ایشالا شما هم خوب شید B-)[/size] :)) :)) :))
 

fteh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
636
امتیاز
4,893
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
خوزستان
سال فارغ التحصیلی
90
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم موقع خداحافظی بهم گفت التماس دعا....بعد من بهش گفتم :باشه!
<D= <D= <D= <D= <D= <D= <D=

آداب تکلم با همنوع َم تو لوزالمعده َم....والا....! ;;) ;;) ;;) ;;) ;;) ;;) ;;)





البته اگه شما اینو سوتی به حساب بیارین...!


یکی از آشناهامون اومده بودن خونمون.مامانم با نی نی شون بازی میکرد و اینا و ازش سوال میپرسید بچه هم تازه زبون باز کرده بود و خیلی هم خوش زبون بود....در پی همین قضایا از نی نی پرسید:
خوب عزیزم دندوناتو با چی میشوری؟

منم پیش قدم شدم با آهنگ مخصوصگفتم:با شامپو گلرنگ! :D :D :D :D :D :D :D :D

داداشم تو گوشم یواشکی گفت حرف نزنی سنگینتره!.....راست میگفت بنده خدا...ما را سر دادن پارازیت نیس!
 

shaylin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
150
امتیاز
1,323
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
khorasan
پاسخ : سوتی‌ها

من هیچ حرفی ندارم فقط ی بار ک از اداره اومده بودن برا بازدید منو دوستم ب خیال اینکه اقایون کارگرن با توپ زدیم خورد تو سراقایون
بدتر از اینکه مدیرمونم داشته از پنجره نگا میکرده =))
تازه پرو پرو وقتی مدیرمون داشت دعوا میکرد گفتیم خانوم حالا دوتا کار گر بودن دیه
اشکالی نداره =)) =))

سوتی اندرانیک تیموریان تو برنامه بیست چهارده..... :D

فرا رسیدن ماه مبارک رمضان رو ب همه مسلمان های داخل کشورم ومسلمان های خارج از جهان !!!تبریک میگم =))

فردوسی پور:خارج از جهان؟؟؟ =))

اندرانیک:عه!مگه گفتم خارج از جهان؟؟؟ :O
 

zahra-E

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
381
امتیاز
1,452
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه2
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
علوم پزشکی کرمان
رشته دانشگاه
داروسازی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

امروز رفتیم بامدیرجدیدمون برااولین بارحرف بزنیم انقدحرف زورزدفقط بایدبهش میخندیدی چون قبولم نمیکرد ~X( ~X(

میگه من زنگ زدم ب مدرسه علامه حلی دخترانه ناحیه 1...

ما :O :O :-" :-"
وبه حرف خودش ادامه میده درستشم نمیکردعجب!!!!
ماهم فقط سکوت کردیم بعدش رفتیم بیرون منفجرشدیم =)) =))
 

mton

کاربر فعال
ارسال‌ها
70
امتیاز
289
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
چه فرقی داره !؟
پاسخ : سوتی‌ها

یه معلم ادبیات داشتیم ازش خعلی بدم میومد :))))
بعد گروه بعد از ما پسرها بودن همیشه

یه روز رفتم از معلممون اشکالامو بپرسم این پسرها همه منتظر بودن من بیام بیرون وقت کلاسشون داشت میگذشت
معلممون بم گفت : بقیشو بذار جلسه بعد ازم بپرس الان اینا فحشم میدن
منم خیلی جدی و شیک در اومدم گفتم : خب بدن
=))

دیدم خندید بعد یهو فهمیدم چی گفتم :D
خیلی شیک رفتم بیرون ب رو خودم نیاوردم :D X_X
 

شیـوا

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
365
امتیاز
14,714
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
یه سری خاطرات سبز شیمیایی
دانشگاه
همدان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

تو کارتون لاک پشتای نینجا یه شخصیتی هست ب اسم شریدر بعد داشت یه فیلمی نشون میداد یکی توش بود ک خیلی شبیه این شخصیته بود،
من ب داداشم : اه این یارو چقد شبیه شوآرتزنگره 8->
داداشم : آرنولد ؟ :O
من : نه نه منظورم شرودینگره 8->
-کی؟
-ها نه نه ، منظورم (مکث بسیار)...
-شریدر؟ :)) می خوای حین خواب اظهار نظر نکنی؟ :))

خواب بودم واقعا :-"
 

sana.sh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
432
امتیاز
2,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
شريف
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : سوتی‌ها

اونروز رفتين سيدي فروشي ك فيلم و كارتون بگيريم با مامانم
بعد مامانم برگشت ب صاب مغازه گف:آقا بلو٢رو هم آوردين؟؟
صاب مغازه :-/ :-/ :-/ :-/ :-/ :-/
بلو ٢چيه؟؟؟
مامانم هي اصرار ميكرد بلو ٢ديگه
بعد منم "ريو"يادم نميومد برگشتم ميگم همون ك اسم شخصيتش بلو بود
صاب مغازه هم چنان :-/ :-/ :-/ :-/
من:بابا همون طوطي آبي هااااا.....
و بالاخره دو هزاري صاب مغازه افتاد :D
 

کاواک

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
9,375
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
95
پاسخ : سوتی‌ها

توضیح:من یه پاکت شیر تو یخچال دارم که مختص منه و هیشکی نباس بهش دست بزنه.
امروز صبح این پاکت شیر من پُر بود، تقریبا یه ربع ساعت پیش رفتم درِ یخچالو باز کردم دیدم پاکت شیر خالیه، با عصبانیت تمام از تو آشپزخونه داد زدم:
کی شیرِ مَنو خورده؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!

اگه نکته رو نگرفتی لایک نکن :-" :D
 

علیمپو

بچّه سنّی
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,866
نام مرکز سمپاد
حلی۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
پاسخ : سوتی‌ها

ببخشید اگه یکم بی ادبیه :D
مجری شبکه سلامت تو یکی از مسابقه های تلویزیونی شبکه ، میون صحبتاش : دوستان ، عزیزان ، *یر و شیی ، اِهِم ، شیر و کیک نخورید ، شیر و خرما بخورید . * = کاف (ک) :D
تهیه کننده برنامه :|
مجری :-??
شیرو کیک :D
من =))


سوم راهنمایی بودیم ، یه دفعه زنگ کلاس خورده بود داشتیم میرفتیم سر کلاس ، به ورودی کلاس که رسیدم ، یکی از دوستان که خیلی کرم تشریف داشت شروع کرد به کرم ریختن :|
منم حرصم درومده بود ( حالم خوش نبود اون روز ) همیجور که داشتم راه میرفتم شروع کردم به فحاشی :D فلانیه *ه خور و ... ( بقیش بماند :D در همین حد بود بقیش ) فحشام که تموم شد رسیده بودم وسطای کلاس ، که دیدم معلم اون زنگمون نشسته رو یکی از نیمکتا داره منو نگاه می کنه :D منم بروی خودم نیاوردم تظاهر کردم ندیدمش رفتم نشستم سر جام :D
چقد ضایع شدما :|
 

Moshk

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,141
امتیاز
2,882
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 1
شهر
ساری
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سوتی‌ها

آقا یه سوتی دادم سر کلاس زبان :D
سر ریدینگ هول شدم سر این:
i focused in the three ideas and gave lots of examples
من کلمه دوم رو خوندم: f*cked us :-"
بعد معلم گفت وات
معلم :|
دانش آموزا =)) =)) =)) =)) =))
من X_X :))
اصلا اون تنها منفی ای بود که باهاش خندیدم
ویرایش: الان دارم فکر میکنم ای کاش میگفتم یو فا*ـد اس :))
 

مت

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
147
امتیاز
3,640
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

ساعت حدود دو ونیم بعد از ظهر بود
میخاستم زنگ بزنم موبایل دوستم واموزشگاه
آموزشگاه مشغول بود دوستم ج ندادمنم مرتب اینا رو میگرفتم حواسمم ب نت بود
تااینکه یکیش برداشت صداهم صدای دوستم بود
من ـ سلام
ـ سلام
ـ خواب بودی الاغ؟
ـ شما با کی کار دارین اینجا اموزشگاه فولانه
منم هول شدم خاستم بگم با شما سریع قط کردم
 

Antares

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
253
امتیاز
1,278
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بناب
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : سوتی‌ها

چند روز پیش زنگ فیزیک معلممون اومده کلاس
یکی از بچه ها اجازه گرفت و رفت بیرون(رفت آب بخوره)
بلافاصله یکی دگ اجاز گرفت،معلممون گف توعم برو
معلممون برگشته میگ:چ خبره هی اجازه میگیرید؟
یکی از بچه ها: هیچی خانوم،میرن پیش آب سرد کن ک ی نگا ب آب بندازن و بیان :D
امروز زنگ فیزیک:
معلم اومده پاک کنمونم خیس نبود
معلممون:شما ک میرید ب آب نگا کنید،این پاک کنم ببرید باخودتون اینم ی کم نگا کنه

ما: =))
معلم: :D

----------------
زنگ چهارمامون فیزیکه
بچه ها ب معلممون میگن ک:خانوم ما حاضریم ی روز دگ هم بیایم ولی زنگ چهارم نیایم،ماه رمضون و هوا گرمه،نمیتونیم بشینیم سر کلاس
دوسه نفرم مخالف بودند
یکیشون میگ ک : خانوم همین زنگ چهارم خوبه،ما صبحا میدرسیم،اگ بیایم مدرسه ی صبحمون تلف میشه
تازشم، بعد مدرسه ک میریم خونه ناهارمونو میخوریم و چون خسته ایم میخوابیم،اگ تو ی روز دگ بیایم،هم صبحمون از دست رفته هم بعدازظهرمون!

معلممون : مگ تو ماه رمضون ناهار میخورید ؟ :-? :O
ما: :D
 

Diyar

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
514
امتیاز
1,489
نام مرکز سمپاد
shahid beheshti
شهر
بجنورد
پاسخ : سوتی‌ها

این دختر عمه ی ما میخواست فیسبوک عضو شه!
رفتیم خونشون صفحهی ورودو اورده میگه خوب الان باید چیکار کنم؟
گفتم اول ایمیلتو وارد کن بعد رمزتو!
وارد کردو گفت حالا سیگن آپو بزنم؟
من :))
دخترعمم با عجله یه بار دیگه گفت...ها.......ها.....ببخشید سینگ آپ....
من =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
دختر عمم :-? :-??
فیسبوک B-)
 

arez0u

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
142
امتیاز
693
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شاهرود
پاسخ : سوتی‌ها

برای آزمون ارتقای کمربند با برو بچ داشتیم میرفتیم سمنان بعد بین شاهرود و سمنان یه بیابون بی آب و علفیه و انقد هواگرمه ک کسی وای نمیسته معمولا وسط راه ،
دوستم حالش بد شده بود و گلاب به روتون هی عق میزد ماهم نگه داشتیم یکم معدش خالی کنه :D یکنم بالا تر یه دست شویی عمومی بود با یکی از پسرا رفتیم اونجا ک آب بیاریم ( 4 تا پسر و دو تا دختر بودیم چون تعدادمون کم بود و یکی از پسرا بزرگ بود باهم رفتیم ) هیچی دیگه وقتی رسیدیم اونجا دیدیم سر و صدا میاد خیلی زیااااااااااد اصلا آبرو ریزی بودااX_X
بعد خانومه برگشت گفت مطمعنی کسی نمیاد؟ آبرومون میره ها مرده: تو این بیابون کی میاد عزیزم؟؟؟و صداها ادامه دارد... X_X X_X X_X
روم نمیشد ب میلاد نگاه کنم :-[ :-[ :-[
اونم بد تر از من :-[ :-[ :-[ :-[
کلا کلی خجالت زده شدیم :-[ :-[ :-[
خعلی ضایه بود :-[ :-[ :-[
بعدش دیگه خودمون رو زدیم به کوچه علی چپ من رفتم آب آوردم و برگشتیم X_X هیچ کسم هیچی نگفت X_X چی بگیم خب؟؟؟ X_X
=)) =)) =)) =)) هنوز ک هنوزه هم رو ک میبینیم مسیرمون رو عوض میکنیم =)) =)) =))
 

لنگه کفش

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
206
امتیاز
1,018
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

خیلی سوتی دادم ک نمیشه بازگوکرد... :-"
ی سوتی دادم...
ی پسره ک کلادختراروابادکرده بودبایکی ازهمکلاسیام تازه دوس شده بودمنم هنوزخبرنداشتم... :-"
ی چیزی بهش گفتم :-"
بعدش چندروزازدسته همکلاسیم فرترمیکردم :D

شهریوربودامتحان کلاسی دیفرانسیل داشتیم
بچه هامیخواستن توکلاس باشنوتقلب کنن
ولی معلم میگف بایدبریدطبقه3توراهروبشینین
ملیکا:اقانمیشه توکلاس بدیم؟ 8->
معلم:ن بایدبالابدین :))
منوالهه =))
 

Diyar

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
514
امتیاز
1,489
نام مرکز سمپاد
shahid beheshti
شهر
بجنورد
پاسخ : سوتی‌ها

عاقا بازی کاستاریکا هلند بود بعد داشت مربی کاستاریکا رو نشون میداد که رو لباسش به انگلیسی نوشته بود(COSTARICA)منم جوگیر شدمو سریع انگلیسیشو خوندم!
من :-"
خانواده :O
مربی کاستاریکا X-(
 

nasim-tofan

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
132
امتیاز
773
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
N.A میگن گویا
پاسخ : سوتی‌ها

چند شب پیش یه برنامه بود درباره ی کارگردانا و اینا
میگفتن یکی از این کارگردانا دستش سنگینه
بعد تصویرش و نشون داد
مامنم : آره هیکلشم درشته
من : عهههه آره چار خونه هم هس
مامانم : :O :))
من : :D
چهار شونه :/
 

shaylin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
150
امتیاز
1,323
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
khorasan
پاسخ : سوتی‌ها

امروز زنگ زدم دندون پزشکی میگم سلام ببخشید منزل دندون پزشکی؟ =))
دوست داداشم زنگ زده میگه ببخشید اقا مسعود کجان؟همون لحظه خواهرم اومده میگه:مسواکم کو؟منم قاطی کردم ب پسره گفتم:سر قبر من! =))
دوستم بهم زنگ زده میگه برو دفترتو بیار ی جارو ننوشتم
منم رفتم دفترمو اوردم گوشی رو برداشتم میگم :پری اوردم دفترمو فقط ی چیزی مگه زاییدی ک سر کلاس نمینویسی؟
ی خانومی از اون ور گف من مامان پریم پری حالش ی لحظه بد شد رف گوشی رو قطع کنین! =))

یکی بیاد این تلفنو بگیره از من انقد سوتی ندم #S-:
 
بالا