خاطرات سوتی‌ها

ارسال‌ها
1,551
امتیاز
27,016
نام مرکز سمپاد
ضروری
شهر
ضروری
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی نیست ولی یه حقیقتی رو همین الان کشف کردم که دست کمی از سوتی نداره :))

یادتونه یه زمانی میگفتن: «آدامس ایکس، بدون قند و شکر و دارای قند مصنوعی اسپارتام»؟

الان دقیقا برعکسش کردن میگن: «آدامس ایکس، بدون شیرین کننده مصنوعی اسپارتام» !!!

فهمیدن همون قند و شکر سالم تره :)) چون اسپارتام رو فهمیدن ضرر داره :))


+ :)) یه سوتی دیگه

طرف اومد گوگل رو save page as کرده خیال کرده گوگل رو کامل ذخیره کرده میتونه باهاش سرچ کنه =))
 

!Muse!

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
174
امتیاز
1,271
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب-3
شهر
تهران
دانشگاه
پلیـــــــــ تکنیــــــکـ
پاسخ : سوتی‌ها

نمرات ریاضی بعد از مدتی اومد ومن شدیدا در پی اینکه چرا میان ترم 1 رو اعتراض نزدم حیف شدو اینا
فک می کردم میان ترم 2 همه سوالا 10 نمره اس
دیدم سوال 4 که کامل نوشتم 7 شدم
از اون دفعه ام دلم خون
فتم این دفعه دیکگه اعتراض میزنم
با دو تا از دوستان که امروز بودن و شدیدا رو در بایستی دارم هم صحبت کردم کهای بابا اینا3 نمره کم دادن
ومیگفتن اونا که نه باو 3 نمره بعیده بهت بدن و منم اصرار که نه 3 نمره منو ندادن
اعتراض که زدم تموم شد دوستم گف 4 از 7 نمره بوده
 

h.mahmoodzadeh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
865
نام مرکز سمپاد
allameh tabatabaii high school of bonab
شهر
bonab
مدال المپیاد
فیزیک
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز سوار تاکسی شدم یه پیرزن هم سوار شده بود و هی به راننده تاکسی میگفت اقای راننده منو بذار جلوی مطب خانوم....... راننده هم میگف ننه تو این شهر هزار تا دکتر داریم باید ادرس بدی بعد واست پیدا کنم. منم گوش میدادم یهو گفتم ننه جون بیا برو یه دکتر خوب چرا به دنبال یه دکتری که نمیدونی تو کدوم خراب شده ایه.
برگشت بهم گف حرف دهنتو بفهم دکتر نوه ام هستش .
من: اقای راننده دستت درد نکنه :-ss :-ss
خانومه: L-: L-: L-:
(دیگه نباید زیاد حرف بزنم) ~X(
 

Roy@ 188

کاربر فعال
ارسال‌ها
56
امتیاز
369
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بابل
سال فارغ التحصیلی
1395
پاسخ : سوتی‌ها

عاغا ما داشتیم زنگ آمار اسم فامیلی بازی میکردیم.....گروهامون 4نفره بود....اومدیم از "گ" ماشین بنویسیم،هرچی فکر کردیم نتونستیم.لحظه ی آخر دوستم به اونی که مینوشت گفت:بابا تو یه چی بنویس الکی....اینا از کجا میفهمن ما راست میگیم یا نه؟
دوستمم همینکه اومد بره نوشت "گاندی"........هیچیم نه و گاندی...... :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
حالا یکی از بچه های شاسکول خرخونه کلاسمونم داشت باهامون بازی میکرد....هرکی هرچی مینوشت چهارساعت بحث میکرد که اشتباهه....
نوبت رسید به ما....گفتیم:ماشین....گاندی......
شاسکوله هم شروع کرد:مگه گاندی داریم؟دروغ نگین و این چیزا...
یکی دیگه گفت:ماله کدوم کارخونه اس؟؟؟؟؟
همونی که پیشنهاد داد الکی یه چیزی بنویسیم گفت:مال هیونداست.... :D :D :D :D :D :D :D
دوستم گفت:خالم هیوندا کار میکنه.هیوندا گاندی نداره......
حالا ما هی میگفتیم شما خیلی اسکولو عقب مونده این که تاحالا گاندی نشنیدین و اینا..... :)) :)) :)) :)) :)) :))
داشتیم از خنده خفه میشدیم.......... :)) :)) :)) :)) :D :D :D :Dقیافه ی بچه ها یه چیزی بود...... :-? :-? :-? :-? :-? :-? :-?
 

ریحان خاتون

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
198
امتیاز
906
نام مرکز سمپاد
استعدادهای درخشان فرزانگان
دانشگاه
بیرجند
رشته دانشگاه
علوم ازمایشگاهی
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز بنده قصد کرده برم خونه دوستم که تاحالا نرفتم !!!!! x:
حالا داداشم منو دم در خونه مورد نظر پیاده کرده و رفت. بنده هم با کمال اعتماد به نفس زنگ در خانه دوستم را زدم در بدون درنگ باز شد بنده هم با کمال خونسردی وارد حیاط خانه شدم و در رو هم پشت سرم بستم بعد می بینم یه خانومی سرشو اورده از در بیرون :شما؟؟؟؟؟؟؟؟
و من هم با نهایت گرمی و صمیمیت سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام
بعد خانومه: با کی کارداشتین ؟
بنده با این حالت :O :O :O ببخشد منزل اقای فلانی؟؟؟
وای یعنی اب شدم
بالاخره از خونه اومدم بیرون زنگ زدم به دوستم که بیا دم در
خلاصه بعد از حدودا 8 تا تماس تلفنی از جانب من و دوستم فهمیدیم میلان رو من اشتباهی اومدم :D [SIZE=large]!!!![/SIZE]
[SIZE=large]جالبه دوستمم تو اون مدتی که دم در ایستاده بوده از دور هر دختری رو که می دیده [/SIZE] >:D<
 

iarsham

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
425
امتیاز
7,596
نام مرکز سمپاد
َ
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
ادبی
دانشگاه
تهران (هنرهای زیبا)
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از به یاد ماندنی ترین سوتی هام کلاس اول دبیرستان، امتحانای ترم اول بود:
یه سه شنبه امتحان زیست داشتیم، سه شنبه ی بعد ادبیات
من نشستم واسه امتحان زیست ادبیاد خوندم، رفتم تو مدرسه دیدم همه درباره زیست حرف میزنن! :|
بعد از دچار شدن به یاسِ فلسفی عظیم، رفتم سر جلسه و 16.5 گرفتم
معلم زیست: چرا اینقدر کم؟ :-w
من: :O خیلی زیاد گرفتم که!!!

______________________________________

دوم دبیرستانم امتحان ادبیات با آمادگی کامل رفتم سر جلسه، 20دقیقه شد برگمو تحویل دادم :>
بعدا که کارنامه دادن، دیدم نمرم 14 شده!!! :|
به معلم گفتم من 20 میشدم! اشتباه کردید!!! ;;)
رفت برگمو آورد دیدم یه صفحه کلا سفیده X_X
 

h.mahmoodzadeh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
865
نام مرکز سمپاد
allameh tabatabaii high school of bonab
شهر
bonab
مدال المپیاد
فیزیک
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

تازه اين برنامه ها اومده وقت اذان اذان ميگه ساعت 12 ايناست استاد داره درس اصن صداي نفسم به گوش نميرسه يهو گوشيم اذان داد همه خنديدن بعد استاد باجديت كمي مايل به خشونت ميپرسه كي بود اذان ميداد منم با پررويي:استاد مرحوم موذن زاده بودن خدا رفتگان شمارو هم بيامرزه.
استاد: :-w
من: :-"
بچه ها: =))
به نظرتون من اين درسو پاس ميكنم :-"
 

sadlove

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,382
امتیاز
31,819
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شـیراز
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : سوتی‌ها

این کتابخونه ک میرم بعضی وقتها خیلی بزرگه فقط واسه دانشجوهای پزشکیو فوق کارشناسی ب بالاست :-""" خیلی سخت میگیرنو جوش یه جوریه همه بزرگن :-""" رئیسش دکتر رنجبره اسمش :-""""

امروز دوستم اومد کتابخونه پیشم داشتیم حرف میزدیم یهو گفتم : پیش عی یارو رنجبرم رفتی ؟

دوستم : :-\ :)) مهرناز :))

اطرافیان و کارکنان اون قسمت : :O



بنده دیگه سرمو بالا نمیارم چهارخونه چهارخونه اونجا رد میشم :-s :-"
 

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,106
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از دوم ریاضیا تو ردیف ما اولا میشینا واسه امتحانا (نمیدونم چرا :-? ) بعد دیروز اشتباهی هم برگه مارو دادن هم برگه خودشونو،بعد این جفتشو جواب داده! :))
 

Farzin2x

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
512
امتیاز
423
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی3کرج
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
politecnico di milano
رشته دانشگاه
statistical learning
پاسخ : سوتی‌ها

دیگه مدرسه ام سوتی میده. :(
امتحان زیست یارو معلمه سوالای دوم دبیرستان طرح کرده به جای اول بعد خودشم رفته ترکیه :O
تو عرض 20 دقیقه برای 200 نفر 20 تا سوال طرح کردن ،تایپ کردن،کپی هم کردن!!! :O :O :O
 

جواد عباسی

کاربر جدید
ارسال‌ها
1
امتیاز
27
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب 2 (توحیدی 2)
شهر
شیراز
مدال المپیاد
ریاضی مبتکران-نقره کشوری
پاسخ : سوتی‌ها

منم یبار رفته بودم تهران برای امتحان پایه المپیاد...زود نوشتم برگه رو دادم همینکه مراقب دید برگه رو زودتر از همه دادم برگه هارو جمع کرد گفت خاک تو سرتون این شیرازیه از شما زود تر تموم کرد یعنی برین بمیرین ها.......واییییییییییی =)) =)) (< :)) :)) (;
 

a.mahsa

کاربر فعال
ارسال‌ها
23
امتیاز
216
نام مرکز سمپاد
فرزانگان7
شهر
تهران
مدال المپیاد
رفتم زیست دیدم باهاش حال نمیکنم ولش کردم!
دانشگاه
3 سال دیگه دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم و خواهرم (10سالشه) داشتن از این فیلم کره ایا میدیدن. حالا این یه قسمت از دیالوگ امپراطور کشور و ندیمه شه:
ندیم: عالیجناب به قصر همسر جدیدتون نمیرین؟
عالیجنابه چیزی نمیگه!
ندیم: عالیجناب مادرتون گفتن که حتمن امشب باید به قصر همسرتون برین!!!
حالا ننه ش داره نصیحتش میکنه :D: پسرم تو حتمن باید یه وارث داشته باشی! باید همسرت برات یه بچه بیاره.....!
بعد خواهرم با یه حالت سردرگمی میپرسه:
مامان اگه بخواد زنش نی نی بیاره باید حتمن خود عالیجنابه هم باشه؟؟؟
مامانم: ام....چیزه.....نمیدونم!
خواهرم: مامان منو نپیچون معلومه میدونی بگو دیگه!!! عالیجناب باید چیکار کنه؟ کار سختیه؟؟؟ =))
مامانم: پرتقال میخوری؟! =)) =)) =))
 

h.mahmoodzadeh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
865
نام مرکز سمپاد
allameh tabatabaii high school of bonab
شهر
bonab
مدال المپیاد
فیزیک
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

امروز رفتم کتابخونه میخواستم درس بخونم در زدم وارد شدم :P بعد دیدم همه منو نیگا میکنن یکی هم بهم میخنده گفتم حتما باید سلام بدم با صدای بلند به همه سلام دادم کل سالن داشت بهم میخندید :)) :))
شما علتشو میدونین واسه چی به من میخندیدن :-" :-"
(اهان من الان فهمیدم) :)) :)) :)) :))
 

armaghan20

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
17
امتیاز
368
نام مرکز سمپاد
farzanegan2
شهر
tehran
پاسخ : سوتی‌ها

رفتم تو اتاقه داداشم بعد اون داش میرف بیرون
داش عطر میزدو اینا یهو من گفتم:اه چه عطره گندی زدی :-"
برگشتم دیدم همون عطری ک من واسه تولدش خریدمو زده ;;)
دقیقا به این حالت " :-" " اتاقو ترک کردم :)) تا چن روزم جلو داداشم افتابی نشدم :))
 

farhid

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
110
امتیاز
1,821
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
مرحله 1 کامپ
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز دوستم اس ام اس داد 2015 رو تبریک بگه مکالمه اس ام اسی من و دوستم :
دوستم :بیست پونزده ت مبارک
من : دیف 15 شدم دگ؟ :-" :-"
دوستم: نه معموله واقعا کنکوری هستی
من : اذیت نکن دگ چیو چند شدم :-"
دوستم :پارسالم فک کنم تبریک گفتما اگه یادت باشه
منم بالاخره 2زاریم افتاد که سال نو رو تبریک می گه :-" :D
من: عه اهان مرسی سال نو تو هم مبارک

:D :D :D :D =)) =)) =)) =)) =)) =))

پ.ن اونقدرام کنکوری نیستم ولی دگ!!



تا دو ساعت فقط داشتم می خندیدم :D :D :D
 

sadlove

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,382
امتیاز
31,819
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شـیراز
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از sadlove :
بعد مثلن من دستمو ازرو کلاویه بردارم پام رو پدال باشه همینجور صدا اون کلاویه میاد :د اما اگه پام رو کلاویه نباشه دستمو بردارم صداش هم قطع میشه :د

من دیگه صوبتی ندارم :)))) :-""""

تصور کنین یکی با پا پیانو بزنه :)) =))
 

rozaa

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
111
امتیاز
245
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بهشهر
پاسخ : سوتی‌ها

داشتیم سر کلاس زیست راجب رشته های دانشگاهی صوبت میکردیم،بعد بحث رسید ب دامپزشکی...بعد یهو دوستم میگه:
دامپزشکی هم درآمدش خوبه...الان دیگه همه ی حیوونا یه دامپزشک دارن...دقیقا مثه ما ک هر کدوم یه پزشک خانواده داریم!!!!
بعد قیافه ی ما و معلممون شد اینجوری: ^#^ :| :)) =))

(ینی تشبیه ب این قشنگی دیده بودین?!!?حیوونا....دقیقا مثه ما!!!) :-"
 

Mah O_o

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
254
امتیاز
3,509
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : سوتی‌ها

معلم فیزیک داریم خیلی شبیه دانسش اموزای مدرسس
یروز لباس سورمه ای پوشیده بودمث ما
ما تو سالن رو زمین ولو بودیم بعد این اومد بره تو کلاس من پاشدم رفتم پشتش میخاستم بزنم پسه کلش(فک کردم دوستمه!!)بعد یدفه نیم رخ برگشت
خدابهم رحم کرد نزدمش!! #S-:

زنگ بعدش بازم تو سالن بودیم ایندفه باصدای بلند داشتم میخوندم:::(بااااااااا صداااااتی بی صدااااااااااا. مث یه کوه......)
بعد ناظم اومد پشت سرم گفت:بسه بفرما خانوم
من ::عه چرا پازیت میدی وسطش؟
نشنید فک کنم
یبار دیگ برگشت گفت چیزی گفتید؟
من:: :-s :D نه
گفتم الان میرم خودتون بفرمایید :-/
ناظم :-w
واین داستان ادامه داشت !!
 
بالا