خاطرات سوتی‌ها

++MaRyAm++

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
160
امتیاز
1,572
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف آباد
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

امتحان ادبیات داشتیم بعد خواستیم ب یاد پارسال ک از هر5امتحان3تاشو لغو میکردیم،اینم لغو کنیم!!!
دبیر اومده تو کلاس:خوب آماده شید امتحان بگیرم!
ما:ن ما درسمون عقبه باید 3تا درس دیگه بدیدبرسیم ب منابع آزمونمون{2تا درسم جلوتر از منابع بودیم :)) }
حالا راضی شد امتحان نگیره داره درس میده حدودا ی ربع مونده ب زنگ دبیر رفت سر کیفش!
یکی از بچه ها:واااای ن خانم ما اشتباه کردیم5تا درس مونده ب منابعمون لطفا درس بدید [-o< {فکر کرده دبیر میخواد برگه امتحانیا رو بیاره واس امتحان}
دبیر ی کم نگاش کرده بعد ی دستمال کاغذی از تو کیفش برداشته!
کلاس: =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
من ب دوستم:تو چ جوری حساب کردی ک برگه های ما تو کیف 10در10خانم جاشده؟؟؟؟؟ :)) :)) :))
 

علیمپو

بچّه سنّی
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,868
نام مرکز سمپاد
حلی۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
پاسخ : سوتی‌ها

یه فیلمی رو با خونواده میخواستم ببینم ، بعد مادرم پرسید صحنه ای چیزی نداره ؟
من : نه سانسورش کردم :>
- اونوقت صحنه هارو ما نباید ببینیم دیگه ؟ :|
- ( اصلاح کردم :-") منظورم اینه سانسورش کردن !
- کیا ؟
- مخابرات دیگه .
- فیلم زبان اصلی رو هم مگه سانسور میکنه ؟ :|
- کلا هر چی گفتم رو فراموش کن :-" :D
 

h.mahmoodzadeh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
865
نام مرکز سمپاد
allameh tabatabaii high school of bonab
شهر
bonab
مدال المپیاد
فیزیک
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

اقا این بچه ها چه کارا که بلد نیستن ؟!؟!؟ :O
یه پسر خاله دارم اول ابتدایی میخونه .میگم حسین چه پسر گلی شده لباساش چه خوشگله چه قد باادبه. برگشته بهم میگه چی میخوای زود بگو کار دارم .
میگم چه کاری؟ . میگه نمیگم .با هزار زور راضیش کردیم میگه هیچی بابا دوستم تو وایبر منتظره.
من: :O :-/ :O
حسین:به مامانم نگیا [-o<
اخه بچگی ما این کارا رو میکردیم :-??
 

h.mahmoodzadeh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
865
نام مرکز سمپاد
allameh tabatabaii high school of bonab
شهر
bonab
مدال المپیاد
فیزیک
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

دوره سوم دبيرستان ما يه كلاس داشتيم اصن موقعيتش عملياتي نبود سه پنجره داش يه در بعد جيغ و خوندن تشويقو رقصو ايناهم تو دبيرستان عاديه ديگه بعد ما واسه اين در نفر ميذاشتيم از پنجره به لو ميرفتيم از پنجره مراقبت ميكرديم از در لو ميرفتيم ما يه روز داشتيم ميخونديم نگو از پنجره نيگا ميكنه بعد بچه بزن و برقص منم داد ميزدم به سلامتي فوت ناظم -به سلامتي چپ كردن ماشينش-....هيچي ديگه بعده يه ديقه منو به دفتر صدا زدن
ديگه بقيه قضيه با خودتون.. :))
ناظما تازگيا چه بد اخلاق شدن :-w
 

Farzin2x

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
512
امتیاز
423
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی3کرج
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
politecnico di milano
رشته دانشگاه
statistical learning
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم از این شیر کیسه ای ها خریده بود،اومدم با چاقو سرشو بریدم بعد چاقو گذاشتم تو یخچال و شیر گذاشتم تو سینک و رفتم درسم خوندم :D :D :D :D :D :D
یعنی از باهوشم گذشتم به نابغه رسیدم =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
 
ارسال‌ها
2,308
امتیاز
63,823
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

Photo0386.jpg

خفّتی که موقع گرفتن ِ دزدکی ِ این عکس داشتم رو تا حالا تجربه نکرده بودم. :-"

Photo0247.jpg

اینو درحالی که خاله‌ام منو می‌کشید و می‌برد و می‌گفت: «بیا بچّه، زشته!» گرفتم! بابت کیفیت ببخشید. :D
 

mohaddes

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
346
امتیاز
4,670
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بـنـاب
سال فارغ التحصیلی
94
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب بابام گفت یکی از رمانامو بدم بخونه، حوصلش سر رفته بود. منم یکیشو دادم بعد از دو ساعت یادم افتاد رمانه خیلی مورد داره! بعد رفتم جلو بابام نشستم دارم تلوزیون میبینم، دیدم بابام هی کتابو ورق میزنه هی چپ چپ نگام می کنه :)) هیچی دیگه محو شدم از جلو چشش :D
به من چه نویسندهه منحرف بوده
 

iarsham

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
425
امتیاز
7,596
نام مرکز سمپاد
َ
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
ادبی
دانشگاه
تهران (هنرهای زیبا)
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : سوتی‌ها

یه شب فامیلا جمع شده بودن خونه ی ما، موقع شام داداشم رفت دوغ بخره...به حسابِ خودش ازین دوغ کیسه ایا خرید :-"
حالا سرِ سفره: :-"
یکی گفت میگم این دوغه یکم شیرین نیست؟ :-?
-شاید نمکش کمه؟ :-/
-آره انگار آب قاطیشه :-?
مامانم: یه وقت تاریخ مصرف6 گذشته نباشه

مامانم رفت تاریخ مصرفو از روش نگاه کنه، دید اصن رو پاکتش نوشته شیر :))

حالا کار ندارم که داداشم شیر خریده بود جای دوغ... :))
سوتی اصلی مال اون عده ای بود که ظعم شیرو از دوغ تشخیص ندادن =))
 

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,106
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : سوتی‌ها

موقع پیاده شدن از اتوبوس:


-چند نفرین؟
+دو نخ!




:))
 

ÄBČDE FGHÏ

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,575
امتیاز
10,855
نام مرکز سمپاد
علامه ی حلی 1
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علوم پزشکی شهید بهشتی
پاسخ : سوتی‌ها

زنگ زدم خونه دوستم( چند وقت پيش)
من: اين معلمه امروز گفت راجع به چي تحقيق كنيم ؟؟؟
دوستم:.... من امروز غايب بودم ~X(
من : اااا راست ميگي :-" :-"
دوستم : حالا گفته راجع به چي تحقيق كنيم؟؟؟؟
من ~X(
 

h.mahmoodzadeh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
865
نام مرکز سمپاد
allameh tabatabaii high school of bonab
شهر
bonab
مدال المپیاد
فیزیک
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

باید امروز فردا برم به موسسه زبان بگم واسم یکم حرف زدن یاد بدن!!!
امروز رفتم پیش استاد دو سه تا سوال پرسیدم بعد برگشتنی واسه تشکر ازش بهش میگم :استاد خیلی حال دادی :-"
استاد: :O :O :O
منم:الفرار :D :D :D
 

sajad mah

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
10
امتیاز
56
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
خوی
دانشگاه
تبریز (صنعتی سهند)
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : سوتی‌ها

یه روز معلممون زنگ آخر مارو انداخت بیرون. زنگ خونه که خورد من فک میکردم طبق معمول بچه ها و معلما مثل وحش میریزن بیرون.
خواستم برم کلاس کیفمو جمع کنم برم خونه ولی چون شر بودم از ته سالن دویدم جف پا رفتم تو در کلاس – فک کردم همه رفتن ، ولی همه + معلم تو کلاس بودن- معلم همون موقعی که جفت پا رفتم خواست از کلاس بره بیرون که در خورد تو صورتش و افتاد. =)) بقیشو خودتون حدس بزنید… :)) :)) :))
 

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,106
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : سوتی‌ها



به نقل از ایلیا :
موقع پیاده شدن از اتوبوس:




-چند نفرین؟
+دو نخ!








:))



-فلان آدامس چنده؟
+فلان تومن، چندتا بدم؟
-دو نخ.


:| این دیگه خنده نداره :/ اخه یه سوتیو توی یه روز دوبار بده آدم :/
 
ارسال‌ها
120
امتیاز
1,025
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
تهران جنوب
رشته دانشگاه
مهندسی نرم‌افزار
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی بد تر از این که سر امتحان Fecl3 رو بنویسی :
فلوئر کلسیم ید :-"

خنگ هم خودتونین! :D
 

angry girl

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
183
امتیاز
2,490
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

جدیدا افتاده سر زبونم هرکی یه چیزی ازم میپرسه میگم به تو چه :D ؛بعد حالا مامان بزرگم امروز اومده بود خونمون. داشتم از پله ها میرفتم بالا گفت کجا میری؟ منم اصن تو باغ نبودم که کی داره میپرسه خیلی ریلکس گفتم به توچه :D B-) هیچی دیگه از اون موقع هرچی به مامان بزرگم میگم ،میگه به توچه :>
 

Farzin2x

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
512
امتیاز
423
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی3کرج
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
politecnico di milano
رشته دانشگاه
statistical learning
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز داشتم اتقمو تمیز می کردم بعدش اومد همه ی ورقه هامو بذار تو یه پوشه و دفترامو مرتب کنم.دفتر زبان فارسیو گذاشتم تو پوشه ورقه ها رو گذاشتم جای دفترام. :D :D :D :D :D
به باهوش تر از نابغه چی می گن؟ :-? :-? :-?
 

mahdiII

کاربر فعال
ارسال‌ها
46
امتیاز
237
نام مرکز سمپاد
دبیرستان شهیدهاشمی نژاد1
شهر
مشهدمقدس
مدال المپیاد
شیمی
پاسخ : سوتی‌ها


محرم بود ومراسم عزاداری بچه های سوسول هاشمی نژاد...
توحیاط پشتی مدرسه فرش پهن کرده بودن؛کلا فرشای مدرسه بو سگ میداد...
مدیر رفت پشت بلندگو که راجع به فلسفه قیام امام حسین صحبت کنه...
هی بین حرفاش داد میزد:ساکت..این همه سرصداواسه چیه...ساکت
رسید به جاییکه داستان جدایی امام از علی اکبر رو میگفت...
دبیر ریاضیمون که جثه فوق العاده کوچکی داره صف اول نشسته بود و بایکی از دوستام حرف میزد...
مدیر هم که بالا سرش واستاده بود-ربیر ریاضی رو بایکی از بچه اشتباه گرفت-دستشو آورد بالا و محکم زد پس کلش....
بعدداد زد:دهنتو ببند دیگه...
بیچاره دبیر ریاضیمون سرشو آورد بالا و زل زد توچش مدیر....یه دفه مدیره زرد شد..
چند لحظه به هم نگا کردن یه دفه دوتاشون زدن زیر خنده :)) :)) :))بعد چند ثانیه...کل مدرسه ترکید :)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
قاطی شد لبخند دوستانه جمعیت :)) بااشکهای رو چشم :((
ويرايش
 

eng.um.mahdie

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
204
امتیاز
2,802
نام مرکز سمپاد
Farzanegan3
شهر
Mashhad
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : سوتی‌ها

الان تلفن زنگ زد؛هرچی میگشتیم پیداش نمیکردیم
خلاصه اینورو بگرد اونورو بگرد صدارو دنبال کن و اینا... از تو یخچال پیداش کرد مامانم
نفر قبلی هم من با تلفن حرف زده بودم
ینی کی گذاشتتش تو یخچال؟ :-??
 

fatemehhh

کاربر جدید
ارسال‌ها
4
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
فرزانگان جهرم
شهر
جهرم
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس شیمی بودیم یکی از سوالا رو هرچی معلمه توضیح میداد بچه ها نمیفهمیدن
منم کلا تو فکر بودم اصلا توجه نمیکردم به کلاس از بغل دستیم پرسیدم فهمیدی؟ گفت نهههههههه
بعد یهو معلمه برگشنت گفت کیا نفهمیدن؟؟؟؟ منم داشتم سوالشو میخوندم همینجوری که سرم پایین بود دستمو بلند کردم که یعنی من نفهمیدم
بعد سرمو بلند کردم دیدم معلمه داره یه جوری نگام میکنه برگشتم یه نگاه به کلاس کردم دیدم نههههه .همه دارن یه جوری نگام میکنن
منم :-\
ضایع شدم رفت...
 
بالا