خاطرات سوتی‌ها

PlusME

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
290
امتیاز
1,492
نام مرکز سمپاد
HeLLi 1
شهر
KerMan
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
علوم پزشکی شیراز
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

این نیمچه سوتی یکی از حضار بود...
همایش مرتضی جاوید بودم گفت:
به حرفایی که اذیتتون میکنه اهمیت ندین اصن طرف رو آدم حساب نکنین همین جور نیگاش کنین تو دلتون هر چی میخاین بگین بهش بگیم عجب خری هستی. . خیلی گاوی...تو اصن آدم نیستی بعد رو زبون بگین بله بله شما درست میگی
بعد پنج دقیقه نشده بود یکی عصبانی بلند شد گفت آقای جاید این حرفاتون و توصیه هاتون در بحثای روانشناسی تو فلان کتاب هست...
بعد مرتضی جاوید بهش خیره شد گفت:
بله...بله...شما درست میگی...حالا چیکار کنم!!! :D
 

خوشال...!

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
107
امتیاز
394
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه دو
شهر
کرمان
مدال المپیاد
فیزیک......نشد که بشه....
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار سیم شارژرم خراب شده بود از اونجاییم که خیلی به رشته برق علاقه دارم و حتما برق میخونم تو دانشگاه اومدم اینو درستش کنم
سر پلاستیکیشو شکستم مدارشو اوردم بیرون دیدم یکی از اتصالاش قطع شده اینو خیلی شیک و ظریف با ابزار مناسب :-" دور اونجایی که باید اتصال داشته باشه پیچوندم بعد رفتم چسب اوردم که بچسبونمش دیگه از نقطه اتصالش در نیاد.........!! :| :| :| :-ss :-ss اومدم عملیاتو انجام بدم فهمیدم چیکار کردم!!!!
 

fateme.RMA

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,717
امتیاز
8,613
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

یه گروه وایبری داریم ما با یه سری از دوستان :-" بعد امروز از صبح یکم زیادی خلوت بود :-"

من: یه جوری هیچکی حرف نمیزنه انگار همه سر جلسه علوم پایه ن :))
مهسا: عجب حوزه ایه که اینترنتم داره :))
من: اره اره :)) همه آنلاینن :))

چند ساعت بعد:
مهسا: ینی علوم پایه تموم نشد؟ :))
یه بنده خدایی :-" : علوم پایه چیه؟ :))
من: امتحان علوم پایه داشتن همه دیگه :)) از صبح سکوت اختیار کردن :))
بنده خدا: عه رشته های پزشکی؟ امیدوارم موفق باشن همگی. فاطمه، فاضل، نازنین.
من: خودتم هستیا :)) یا علوم پایه دارو رو برداشتن؟! :-?
بنده خدا: علوم پایه ی دارو رو ما که الان نداریم که :)) ترم های بعدی داریم . نمیدونم ترم چند.
من: خب فک کردی علوم پایه پزشکیو ما الان داریم؟! :)) عالی ای :)) بعدشم اخه من ترم دو عم نازنین یک و فاضل چهار! چطور ممکنه ک باهم علوم پایه داشته باشیم؟! :))
بنده خدا: من ناهار نخوردم چون :-" سوتی های منو جدی نگیرین :-" میدونی چرا اشتباه کردم؟ چون یه لحظه دیدم ظاهرا مهسا گفت چه جور حوزه ایه که نت داره و اینا فک کردم مثن شما حوزه بودین. بعد گفتی همه سکوت اختیار کردن فک کردم الان مثلا جلسه بودن و اینا. ذهنم خیلی درگیره کلا :-"


پی نوشت: بنده خدا خیلی اصرار داشت که اسمش فاش نشه. حالا من یکم راهنمایی میکنم شما ببینین خودتون متوجه میشین یانه :-" بنده خدا دکتر نیست داروسازه، دانشگاشون 77 هکتاره، استاد شیمی شونو دوست داره، مدیر محبوب انجمن موسیقی عه، اول اسمشم امین عه :))
 

eng.um.mahdie

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
204
امتیاز
2,802
نام مرکز سمپاد
Farzanegan3
شهر
Mashhad
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : سوتی‌ها

برا درس نقشه کشی هر نفر یه گونیای 45درجه لازم داره
دوستم: من گونیای 45 ندارم.
من: عب نداره گونیای من دوتا زاویه 45 درجه داره یکیشو من استفاده میکنم یکیشو تو :)) :))
 
ارسال‌ها
2,309
امتیاز
63,827
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

شنبه‌ها زنگ دوم دینی داریم. من یه 3 جلسه‌س کلاس نرفتم. یا غایب بودم یا تو کتابخونه. :-" و خب مسلما نمی‌دونم الان کدوم درسیم دیگه :-"

سه‌شنبه معلم گسستمون گفت برم دفتر، ببینم شنبه میشه جای دینی گسسته بخونیم یا نه. من رفتم پیش ناظم. گفتم. گفت اوناهاش معلمتون. بپرس ببین چی میگه.

بنده این سر دفتر، خانوم اونورش. کلی هم معلم نشسته اونجا. :-"

من: خانوم میشه شنبه زنگ شما گسسته بخونیم؟
معلم: کدوم درسیم؟
منم فکر می‌کردم دینی 8 درسه(10 درسه) بعد خواستم مثلا ضایع نشم، گفتم دیگه تموم میشه دیگه :-"
من: فک کنم آخر درس 6 یا اولای 7. یه درس مونده خانوم. ;;)
معلم: خسته نباشی. درس 8 یا 9ایم ما. :|
من: جدی !؟ :-" نه که نبودم یکی دو جلسه :-"

کل معلما با یه لبخند ملیح نگام کردن. :-?

*********

اس‌ام ‌اس های بنده با کسی که اندکی باهاش رودربایسی دارم. ;;)

اون: خب قد و وزنت رو بگو.
من: نه بابا. لازم نیست. خیلیم متناسبه همه چی. :-ss
اون: نه خب بگو. ;;)
من: قد 168 وزن هم 52 :-"
اون: اوووووه. 16 کیلو کم داری. :-w
من: مگه گاوم که بخوام بشم 68 کیلو؟ :O شما چندین؟ ;;)
اون: 68. :-w
:-"
 

++MaRyAm++

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
160
امتیاز
1,572
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف آباد
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

امتحان زیست داشتیم فصل شارش انرژی...
بعد کلی صوبتو اینا دبیره راضی شده امتحانو گروهی بگیره،امتحانم تستیه،3نفربودیم توی گروه!
منو زهرا:میشه گزینه سوم ،تیلاکوئید اسفناج ،اصن گزینه های دیگ بهش نمیخوره!
اون یکی زهرا:عاخه شما چ جوری ب این نتیجه رسیدید؟آخه اسفناج جزو فتوسنتز کننده ها نیس ک،تیلاکوئیدش کجا بود؟
ما دوتا: :-/ تو چه جوری ب این نتیجه رسیدی ک اسفناج فتوسنتز نمیکنه ؟
اون یکی زهرا:خوب فتوسنتز نمیکنه یه کم فکر کنید بچه ها!
بعد از ی کم مکث: بچه ها همون گزینه3 میشه!
من:چی شد نظرت عوض شد ی کم دیگ اصرار میکردی قانع میشدیما :)) :)) :))
زهرا:نه،آخه میدونید فک کنم اونی ک من میگم اسفنجه!
من: :O :O :O خدایا با کیا شدیم 3نفر؟
 

fatemeh.sh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
361
امتیاز
8,146
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم اباد
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

دبیرمون داشت میگفت که همه باید المبیاد شرکت کنید اگه کسی شرکت نکنه چنان بلایی سرش میارم که امریکا تا حالا سر ایران نیاورده باشه.
یکی از دوستان ناخواسته گفت:امریکا هیچ غلطی نمیکنه. :-"
 
ارسال‌ها
29
امتیاز
1,743
نام مرکز سمپاد
farzanegan amin1
شهر
esfahan
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سوتی‌ها

یکم زشته ولی پاک نشه پلیز :-" :-" :-" :-"
امروز زنگ ناهار نشسته بودیم با دوستان دورهم بعد من ب دوستام گفتم یه چیز بگم نمیخندین گفتن ن بگو...بعد گفتم "دیشب از بس حوصلم سر رفته بود نشستم ساک.."اینجا ک رسید ...صمیمی ترین دوست بنده فرمود نشستی *اک زدی....(ب معنای :-" :-" :-") بعد گفتم ن بیشعور نشستم ساکمو برا مسافرت چیدم :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-" :D :D
بعد یکی از دوستای دیگ هم گفت منم همون فکری ک مریم کردو کردم... :-" :-" :-"
چه قدر ما ذهنامون مثبت ِ ... :-" :-" :-" :-" :)) :))
 

versa

کاربر فعال
ارسال‌ها
61
امتیاز
682
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : سوتی‌ها

اول بگم که دبیر زبان ما خیرسرش سال ها خارج زندگی میکرده و به نوعی بومی اونجا
محسوب میشه....واسه همینم خیلی اوقات واسه ما ادای زبون نفهما رو درمیاره و نشون میده که فارسی بلد نیست.به نمونه زیر توجه کنید:
دبیر:شما باید organize بندی کنید تابه یک manage درست برسید.
باید اسکودل(خاک برسر منظورش scheduleبود) داشته باشید....
ما: :O :O :)) :)) :))
اسکودل: ;;)
Organize بندی: :-/
Manage: :-s
 

tara.7

کاربر فعال
ارسال‌ها
63
امتیاز
474
نام مرکز سمپاد
farz1
شهر
esfahan
پاسخ : سوتی‌ها

تو بازارچه بودیم ، بعد هفتمی ها داشتن خرت و پرت میفروختن و مداد و جامدادی و برا تبلیغ میگفتن: اینا بهترینن،همه معلما از اینا میگیرن
حالا میدونستیم چاخانه..... بعد یکی اومد کمکشون کنه با حالت مسخره گفت: این جامدادی گوگولی رو ببینید، حتی پور عباسم میگیره!(مدیر)

وای ، حالا دقیقاً خانم پورعباس پشت سرش بود......ایول خیلی باحال بود...


...........

امتحان زیست رو داده بود دبیر، الکی نیم نمره به این خاطر که نوشته بودم(اینم خودش سوتیه!): 32+31=33! بعد اومدم بیرون هواسم نبود دم در کلاس ایستاده بین بچه ها گم گشته، بلند به دوستم گفتم: دیدی ! عجب آدم مزخرفیه! بعد دوستم زد تو سرم گفت خفه شو دیوونه اینجاس ....حالا من : اِ وا واقعاً؟؟؟
 
ارسال‌ها
198
امتیاز
1,750
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
University of Alberta
رشته دانشگاه
Computing Science
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس ریاضی:
-معلم: خوب جواب میشه 84.5
-یکی از بچه ها: استاد نمیشه حالا شما رو به بالا گردش کنین بگین! :))
و طبق معمول معلمم یهویی جوگیر میشه و
- آقای فلانی! این شعور اجتماعی ضعیف شما رو میرسونه!!! این چیزا فقط یه بار مزه داره!
-فلانی: استاد حالا شما آدمشو عوض کنین احتمالا مزشم عوض میشه!!! =)) =)) =))

ما: =)) =))
دبیر: ~X(
فلانی: B-)
مزه: :)
84.5: :-[
کلا شما منفی برداشت نکنین فکراتون لطفا مثبت باشه!!! (الکی مثلا متن بی ادبی نبوده (; )
 
ارسال‌ها
29
امتیاز
1,743
نام مرکز سمپاد
farzanegan amin1
شهر
esfahan
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از Rain Man :
سر کلاس ریاضی:
-معلم: خوب جواب میشه 84.5
-یکی از بچه ها: استاد نمیشه حالا شما رو به بالا گردش کنین بگین! :))
و طبق معمول معلمم یهویی جوگیر میشه و
- آقای فلانی! این شعور اجتماعی ضعیف شما رو میرسونه!!! این چیزا فقط یه بار مزه داره!
-فلانی: استاد حالا شما آدمشو عوض کنین احتمالا مزشم عوض میشه!!! =)) =)) =))

ما: =)) =))
دبیر: ~X(
فلانی: B-)
مزه: :)
84.5: :-[
کلا شما منفی برداشت نکنین فکراتون لطفا مثبت باشه!!! (الکی مثلا متن بی ادبی نبوده (; )
در همین راستا...
یه سوال معلممون داد...بعد هرکی یه جوابی درآورد...یکی یهو پروند 85...معلممون هم خیلی شیک بش گفت آره میشه 85 بیا حلش کن.... :-" :-" :-" :-" :-" :-" :D :D :D و اون یکی همینجوری پرونده بود 85 :-" :-" :-" :-"اصلا خیلی بحث برانگیز شده این عدد :-" :-" :-" :-" :))
 

emperor701

کاربر فعال
ارسال‌ها
52
امتیاز
509
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اسفراین
پاسخ : سوتی‌ها

یه بنده خدایی موقع صحبت با اولین دوست دخترش میخواسته بگه: میخوای باهم در ارتباط باشیم؟
هول شده وگفته:میخوای باهم در ترتباط باشیم؟ :)) :)) :)) :))
 

++MaRyAm++

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
160
امتیاز
1,572
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف آباد
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس شیمی یکی از بچه ها داشت پای تخته مسائل اسید باز میحلید...
بعد این دوستمون ی جوری مینویسه فقط خودش از پس خوندنش بر میاد!
یه5ضربدر 10به توان 2-وسط تخته دیدم 2دیقه روش زوم کردم نفهمیدم چیه...
ب بغل دستیم میگم زهرا این چیه؟( منظورم این بود مال چ ماده ایه؟)
زهرا2دیقه زل زده ب عدده....
زهرا:خوب این همون 5صدمه اینجوری نوشتتش!
من: :O
من: :-/
من: ~X(
5صدم: :D
زهرا: :-"
 

مت

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
147
امتیاز
3,640
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم سرپرستاره و فامیل من و مامانم یکیه، چون سابقه کارش هم زیاده اکثرا می شناسنش، پتوی بیمارستان بودم خیلی هم تاکید داشتم مامانم ندونه ودر جریان قرار نگیره، مسئول بخش پرسید - فامیل شریفتون؟
منم فامیلمو گفتم و اونم گفت - باخانم فلانی (مامانم) نسبتی دارین؟
منم انکار که نه آفا تشابه فامیله و.... کی هستن ایشون ؟
گفت خانم فلانی از پرسنلن و... :-"
یکهو یکی از همکارای مامانم؟ رسید - عه سلام عزیزم خوبی؟ اینجاچیکار میکنی؟ مامان خوبن؟ :-" :-"
و رو به مسئول بخش - دختر خانم فلانیه B-) :)) :))

:)) :))
 

Roy@ 188

کاربر فعال
ارسال‌ها
56
امتیاز
369
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بابل
سال فارغ التحصیلی
1395
پاسخ : سوتی‌ها

یه وقتی فکر نکنین که من بی ادبما...مدیونین اگه چنین فکری کردین...
ما بچه ها بعد کلاس ریاضی رفتیم جزوه هارو فتو کنیم...طرف خیلی کند بود...10 15 دقیقه منتظر بودیم ولی فتو نکرد...منم عجله داشتم...مغازشم کوچیک بود و دو سه نفر بیشتر نمیتونستن داخل باشن...یه مرده بیرون ایستاده بود که داخل خالی شه...سه چهار تا از بچه ها بیرون بودیم...من یه دفه قاطی کردم،گفتم:ای بابا...عجب د***ثیه...خسته شدم...مرده منو نگاه کرد،سرشو انداخت پایین و زد زیر خنده،زیر چشمیم هی نگام میکرد...یه دفه فهمیدم چی گفتم... :O :O :O :Oیکی از دوستان اومد جمع کنه،گفت:اسم یکی از فرماندهان ایرانیه...عیبی نداره...بعد همه هرهر خندیدن... :)) :)) :)) :))من رفتم پشت دوستم و در افق محو شدم... :-" :-" :-" :-"
 

Suspected Girl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
986
امتیاز
6,216
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
علوم‌تربیتی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

-"جزیره ای که اختراع کردن."


حالا منظور چی بوده؟
-"سیّاره ای که کشف کردن."
×خودمم نفهمیدم چجوری این‎جوری شد! :|
 

tara.7

کاربر فعال
ارسال‌ها
63
امتیاز
474
نام مرکز سمپاد
farz1
شهر
esfahan
پاسخ : سوتی‌ها

اومدم بنویسم تار های عصبی، نوشتم تارای عصبی... :))

این یکی خیلی خنده داره ولی از یه خانوم محترمی هستش...

خودش داشت تعریف می کرد:

داشتم تو پیاده رو راه میرفتم که یه پسری بهم چشمک زد منم بهش گفتم خفه شو =)) =)) =)) =)) =)) :))
 
بالا