shadiiii
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 365
- امتیاز
- 2,694
- شهر
- میان2اب
- دانشگاه
- ارومیه-نازلو
- رشته دانشگاه
- دامپزشکی
پاسخ : سوتیها
رفته بودم عید دینی خونه عموم خیلی شیک داشتم پسته ها و بادام هندی های اجیلو میخوردم که برا اینا مهمون اومد
منم حواسم نبود جا هم نبود خلاصه این پسره کنارمن نشسته بود دقیقا.. من پسرعموشو بچه بود دیده بودم فک میکردم اینم همونه بزرگ شده مثلا خب شبیه بود دیگه
پسته های اجیل که تموم شد دیدم حوصلم سرمیره خواستم مثلا این پسره هم حوصلش سرنره (فک میکردم ازم کوچیکتره کلی)
خیلی شیک بهش گفت خب چند سالته؟میخواستم بگم مثلا مدرسه خوبه و اینا ماشالا چ بزرگ شدی
خیلی شیک برگشت گف17 موقع اومدنم که پاشد دیدم من یه 4ام اینم اما اصلا یه رو خودم نیاوردم گفتم بجا باشگاه بشین درساتو بخون بچه
ینی باورش شد مثلا من چندسال بزرگترم؟؟
رفته بودم عید دینی خونه عموم خیلی شیک داشتم پسته ها و بادام هندی های اجیلو میخوردم که برا اینا مهمون اومد
منم حواسم نبود جا هم نبود خلاصه این پسره کنارمن نشسته بود دقیقا.. من پسرعموشو بچه بود دیده بودم فک میکردم اینم همونه بزرگ شده مثلا خب شبیه بود دیگه
پسته های اجیل که تموم شد دیدم حوصلم سرمیره خواستم مثلا این پسره هم حوصلش سرنره (فک میکردم ازم کوچیکتره کلی)
خیلی شیک بهش گفت خب چند سالته؟میخواستم بگم مثلا مدرسه خوبه و اینا ماشالا چ بزرگ شدی
خیلی شیک برگشت گف17 موقع اومدنم که پاشد دیدم من یه 4ام اینم اما اصلا یه رو خودم نیاوردم گفتم بجا باشگاه بشین درساتو بخون بچه
ینی باورش شد مثلا من چندسال بزرگترم؟؟