خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از HaniieH :
رفتیم دم ِ بوفه ی مدرسه.... بچه ها می گن آیس پک بگیریم....
X_X
تا جای که ما میدونیم به اونا میگن آیس مک ! ینی بستنیی که باید بمکی ;D
+++++++++++++++++++++
:o =))
پشت شیشه ی یه پراید ن که خداشو خیلی دوس داش نوشته بود :

Jast God
 
پاسخ : سوتی‌ها

روز دوم مدرسه هام من سوتی دادم.اصن نمیدونم چرا این روزا سوتی میدم هی :o B-):

زنگ اول بود من دیشب تا ساعت 1 و خرده ای اینا بیدار بودم با اینکه خوابم میومد فرداش ینی امروز به زور بیدار شدم پا شدم رفتم گفتم عیب نداره زنگ اول دینی دارم میخوابم. (:|

این دبیر دینیمونم که لالایی میگه اصن.همه خوابن.منم سرمو رو میز گذاشتم چشامو بستم(نخوابیدما ولی همینجوری در حالت خواب و بیداری بودم).

ی دفه دیدم کلاس ساکت شده سرمو برداشتم دیدم معلمه به من اشاره میکنه میگه شما ^-^پاشو بگو.

منو میگی اینجوری: ;D و اینجوری :o من:خوب حالا چی رو بگم؟ ;D

بچه ها فهمیده بودن خواب بودم: :)) :)) =)) =)) =)) =)) =))

بعدشم ی سری چرت و پرت تحویل معلمه دادم خودم نفهمیدم چی گفتم ;))(نمرشم لج کرد فقط من یکی رو گذاشت :(

ولی حال داد تا اخر زنگ هی ی دفه یکی بهم نیگا میکرد،غش میکرد از خنده :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبير هندسه گفت استدلال شهودي يعني نتيجه گيري به وسيله ي مشاهده و لمس كردن...
فاطي: توي جامعه از اين نوع استدلال خيلي زياد استفاده ميشه يعني اگه لمس كردن رو بذاريم كنار ، مشاهده خيلي كاربرد داره ;D

دقيقا نميدونم اصل سوتي معني دقيق چي بود فقط ميدونم جمله خنده دار بود هم ما هم دبير زديم زير خنده :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

چند وقت پیش توی کتابخونه دانشگاه یه برنامه نوشتم برا بچه هایی که پروژه برنامه نویسی داشتن . بعدش یه 8 تا سی دی برام آوردن که برنامه رو با 8 فرم مختلف روی اونا رایت کنم
کلی کار کرده بودم و خیلی خسته بودم
بعد می خواستم با یه چیزی روی سی دی ها بنویسم که هر سی دی مال کیه
یکی از بچه ها کنارم نشسته بود داشت با کلاس پد (نوع پیشرفته ماشین حساب با صفحه لمسی که قلم هم داره) کار می کرد
منم دیدم قلم کلاس پد دستشه تندی اونو از دستش کشیدم شروع کردم روی سی دی ها نوشتن بعد از چند ثانیه فهمیدم که.... X_X X_X :)) :)) ;D ;D :-[ :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار یکی رو دیدم از دور به داداشم گفتم:نیگاه کن طرف قیافش سوت می زنه افغانیه!!!!! :))(می خواستم بگم داد می زنه!!!!!!) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

درسته سوتی گرفن از تو متن خز شده ولی این یکی باحاله :))
پدرام منو ببخش ^#^
به نقل از 4245 :
بعضی وقتا دلم میخواد بعضی هارو منفی کنم ببرم زیر رادیکال با فرجه فرد اصن بشن تعریف نشده ... ;D ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم ادبیات:بچه ها حیووناام زبان دارن!مثلا گربه که هاپ هاپ می کنه....فلان حالا!

مولوکا فک کنم:خانوم گربه هاپهاپ می کنه؟

اون:نه نه!
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم زبان جدید مدرسمون ظاهرا بعضی وقتا یادش میره وسطِ کلاس زبانه! دقیقا جملش :
"ببینید بچه ها، This class is going to be devided . خب؟! "
 
پاسخ : سوتی‌ها

روز اول مدرسه که وارد کلاس شدیم دیدیم نیمکتا رو جمع کردن به جاش صندلی گذاشتن یکی از بچه ها نشست رو صندلی بعد بلند گفت چه قدر این صندلیا فاقش کوتاهه :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز پریسا برگشته میگه من فلانی رو میبینم فشار خونم میاد پایین

من:پریسا جان میره بالا دیگه؟؟ :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

نمیدونم میشه بهش گفت سوتی یا نه ولی بالاخره:
امروز زنگ سوم دین و زندگی داشتیم و کلاس خیلی گرم بود داشت کم کم خوابم میبرد و به زور خودمو نگه داشته بودم که یه دفعه خوابیدم بعد بغل دستیم تکونم داد گفت پاشه دیدم همه بچه ها دارن نگام میکنم میگفتم انقدر باحال کله ات یواش یواش رفته پایین :)) شانس که نداریم اخه سه دقیقه به زنگ خوابم برد
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز داشتم واسه تولدم به بكس شيريني ميدادم.
بعد اگه كسي ميپرسيد شيريني تولده؟؟؟
ميگفتم پ ن پ شيريني عروسيمه ;D
يكي از بچه هايي هم كه تازه انتقالي گرفته اومده مدرسه ما ازم پرسيد به چه مناسبت؟؟؟
منم حواسم نبود يهو گفتم شيريني عروسيمه.
دختره:چي؟؟؟؟؟؟؟ :o
من: :نه ببخشيد شيريني تولده.
دختره:ايشالا عروسيت.
من: :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز به دوستم میگم مفرح با کدوم ح است؟؟؟
میگه ح دسته دار =)) =)) =))

باز رفتم جای بوفه برگشتم دوستم رف جلو تر دیدم بوفه شلوغه برگشتم دوستمو صدا زدم.پشت سرش دوتا دومی بودن برگش گف کـــــــــــــــــــوفت!!!! =))

باز معلم پرسید آیا مغز انسان ها محدوده دوستم بلند گف نــــــــــــــــچ =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو كلاس مقنعم گچي شده بود.
سر فيزيك همين جوري نشسته بوديم داشتيم تمرين حل ميكرديم، يهو ديدم يكي مقنعم رو داره هي ميكشه...
از اون جايي كه پشت سريم عادت داره هي به مقنعم ور بره برگشتم با عصبانيت يه چيزي بهش بگم، يهو ديدم معلم فيزيكمون داره مقنعم رو پاك ميكنه!!!‌
آخه من نميدونم واقعا اين چه كاريه... آخه تو كه ميخواي پاك كني چرا مقنعم رو ميكشي؟!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

ها راستی امروز هفتمین نفرم از کلاسمون رفتن دوم ب(ما خودمون سوم ب ایم =)) =)) =)) =)))
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتیم اسم فامیل بازی میکردیم.من گفتم با ز بنویسیم.دختر خالم گفت با چه ز ای؟گفتم با ز یه نقطه دیگه =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز معلم شیمی مون داشت میگفت که دو تا گاز خیلی سریع با هم واکنش میدن ، مثلاً ( اشاره به شوفاژِ کلاس ) ببینین متان و اکسیژن چقدر زود با هم واکنش میدن :)

هیشکی تو کلاسمون نفهمید سوتیشو... :|

فقط من تنهــــــا :| :o :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

ما تو سرویس بودیم معلم شیمیه از بغلمون رد شد! دومه ی سرویس گف باش کلاس داشتی؟ خیلی خوبه و اینا! گفتم آره بابا خیلی گله بدترینشون آقا بزرگیه!!
بعد یهو دومه برگش گف مامانِ اینه! بعد سومه رو نشون داد!آقا منو میگی؟؟؟ :o :o :o
بعد سومه گف چی ؟ دومه گف درباره آقا بزرگی گف! گفتم آره داشتم میگفتم بهترین معلمیه که تالا داشتیم :-" :-"

×سوتی من بود اما ایده نوشتنش از نرگس!
 
پاسخ : سوتی‌ها

مام امروز تو سرویس بودیم بعد من رفتم آخر سرویس کنار سارینا نشستم(جایی که همیشه یاسمن میشست) >)

گفتم سارینا حال میکنی یاسمن بره بمیره دیگه ها ها ها ها >) >)

ی دفه سارینا برگشت گفت همین یاسمن B-)

من برگشتم دیدم پشت سرم بود >) :o

یاسمنم: ^-^ X-(

(این یاسمنی که تو این سایته نیست ~X() ;D
 
Back
بالا