خاطرات سوتی‌ها

-zarA-

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
833
امتیاز
6,256
نام مرکز سمپاد
هـنرستانمـوטּ
شهر
اصفهــاטּ
دانشگاه
هنر اصفهــاטּ
رشته دانشگاه
طراحی صنعتـی
پاسخ : سوتی‌ها

دیـروز بـا دخـترخـاله گـرامے تـشریف بـردیم خـریـد

خـب رفتـیم کـلے چـیز خـریدیم جمـعا شـد 30تـومـن

بعـد خـب کـارتو دادیـم گـفتیم کـارت بکـش

دخـتر خـالم::4 و 500

فـروشنـده:: نخـیرم 30 هزار تـومـن شـد

دخـترخـالم:: منـظورم رمـز بـود

بعـد خـب خـریدیم و داشتـیم مـیرفتـیم کـه مـن دلـم پـاستیل و اینـا خـواست رفتـیم خـریدیـم دوبـاره

دوبـاره کـارت رو دادیـم

فـروشنـده ::4 و 500؟

دخـترخـالم:: نـه گـفتیـد 4 و 200 شـد

فـروشنـده:: منـظورم رمـز بـود

مـن:: =)) =))
 

shaqayeq.m

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
228
امتیاز
1,790
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب
شهر
سیستان
سال فارغ التحصیلی
1396
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات انگلیسی
پاسخ : سوتی‌ها

هفته پیش با دختر خالم رفتیم سوپر نزدیک به خونمون
فروشنده ی اون سوپر معمولا وقتی میخواد قیمتا رو بگه خیلی جو گیر میشه
واسه ما هم طبق معمول داشت قیمتا رو میگفت اونم با چه حسی!
یهو پایه ی پشتی صندلی شکست، مرده از پشت محکم خورد زمین :-"
حالا یکی بیاد جلو خنده های دختر خالمو بگیره بلند بلند
مردم رفتن برن ببینن اون مرده چی شد من ودختر خالم داریم میخندیم
حالا از اون روزیه من هر وقت میرم اون مغازه مرده بیچاره اینقد خجالت میکشه، من باز از اون بیشتر :-[
 

barani

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
3,968
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو ^.^
شهر
تهرانـــ
مدال المپیاد
ادبـــی
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی تکنولوژی نساجی
پاسخ : سوتی‌ها

جزوه ی هندسه پایه مون این مدلیه که یه سری درس داره و وسطاش تست ـه!
سر کلاس داشتیم تستا رُ چک میکردیم!
به این برخوردیم:
حالت های تساوی دو مثلث : 1.ض ض ض 2.ز ض ز 3ض ز ض
سبا:گزینه ی یکــ ـه دیگه ;;)؟
من: :))این تست نیست عزیزم :-"
فتاحی: :rolleyes:
سبا: X_X :-" :-" اصن استدلالم واسه انتخاب این گزینه چیه اونوقت؟ :-"
...
توی حیاط مدرسه موقع رفتن به خونه!
من:شکی خدافظ >:D<
شکیبا:فردا یادت نره ناخوناتُ بیاری ؟ ;;) میخوام برات لاک بزنم!
من:نه :-"یادم نمیره :))
...
 

ابوالفضل

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
373
امتیاز
1,544
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سبزوار
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

عاقا من بعد سال ها رفــتـه بـودم کـوه داشـتـم قـدم زنـان مـی رفـتـم کـه دیـدم یــه دخـتـر آمـاده شـده کـه خـودشـو پـرت کـنـه پـایـیـن.سـریع بـه سـمــتـش دویـدم گـفـتـم نـــــــــه صـبـر کــن!!!

دخـتـره بـهـت زده بـهـم نـگـاه کـرد.تـو چـشـاش یـه غـم بـخـصـوصـی دیـدم...
بـهـش گـفـتـم:مـیـدونـم دنـیـا مـروت سرش نـمـیـشـه.مـیـدونـم داره بـهـت خـیـلی ظـلـم مـیـشـه امـا خـودکـشـی راه حـل نـیـسـت...
دخـتـره گـفـت:امـــا.... :O
بــهـش مـهـلـت نـدادم گـفـتـم:امـا نـداره کــه...خـودکـشـی کـار آدمـای ضـعـیـفـه...دخـتــره گـفـت:امـا مــن.... :O
دیـدم انـگـار بـا حـرف نـمـیـشـه قـانـعـش کـرد ایـن بـود کـه بـا یـه حـرکـت گـاز انـبـری پـریـدم رفـتـم دسـتـشــو کـشـیـدم بـه سـمـت خـودم و داد زدم:نــــــه تـو نـبـایـد تـسـلـیـم دنـیـا بـشـی!!! B-)
دخـتـره گـفـت:اووی حــیــووون L-: ,یـابــو,اسـکـل کـی خـواست خـودکـشـی کـنـه.داریـم تـمـریـن مـیـکـنـیـم فـردا مـسـابـقـه داریـم.رفـتـم لـبـه پـرتـگـاه وایـسـادم دیـدم 6-5 تـا دخـتـر دیـگـه دارن سـنـگـارو گـاز مـیـزنـن از خـنـده!!! :-[
طـرف پـارکـور کـار بود :| !!! حـالا ایـنـا هـیـچ, یـکـی نـیـسـت بـه مـن بـگـه آخـه اسـکـل آدم از ارتـفـاع دو ,سـه مـتـری بـیـوفـته مـیـمـیـره کـه رفـتـی ایـنـقـدر نـطـق کـردی واسـش؟؟؟

واقعا کوه رفتن که هیچی کار خیر کردن به من نیومده....
اما خودمونیم ها مردم جنبه محبت ندارن :D
 

Mahshad-nasr

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
112
امتیاز
933
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سيرجان
رشته دانشگاه
کاش می دونستم.
پاسخ : سوتی‌ها

نمیدونم سوتی هست یا نه :-??
دو سه روز پیش بابام به من و داداشم گفت من هر وقت میخوام برم سر کار شما دوتا سرتون تو کامپیوترتونه و حتی باهام خداحافظیم نمیکنین L-: :|
دیروز داداشم دوباره یادش رفت خدافظی کنه :D واسه همین سریع یه اس به بابام داد و نوشت "خدافظ بابا"
بعد بابام دو ساعت بعدش گوشیشو نگاه کرده و اسو خونده و زنگ زده خونه مکالمه ی بابا و مامانم:
بابا: الو سلام امین کو؟ :-s
مامان: همینجاست چطور؟ :-/
بابا: الان مطمئنی پیشته؟ :-s
مامان: اره دیگه :|چرا؟
ب: پس چرا واسم نوشته خدا فظ؟ :-s
م: اووووووه! :))اون مال عصر بود که رفتی بیرون ;;)
بابام ~X( :-" :-"
من و مامانم و داداشم =)) =)) =))
 

Anita H

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
571
امتیاز
2,987
نام مرکز سمپاد
حلّی ۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
کامپیوتری بودم
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

کنار پریز های برق(قسمتی که توی دیوار قرار میگیره) دو تا تیکه ی فلزی داره که پریز توی دیوار گیر کنه و بیرون نیفته.(خوشحال باشید که اطلاعاتتان را افزایش دادم)
یه بار یکی از پریزهای خونمون از دیوار بیرون افتاده بود و توجه مرا جلب کرده بود. رفتم جلو نیگا کردمش متوجه اون دو تکه فلزی شدم.
برای این که ببینم برق داره یا نه دستم رو گذاشتم روش :D
چند لحظه فکر کنید... برای تست برق دار بودن قطعه ای، اون رو لمس کنی {-8 خیلی جرئت میخواد
اگه برق داشت فکر کنم دیگه این جا نبودم که اینا رو بنویسم :|

پ.ن : معنی شبگرد چیه؟
من کم تر از 50 نفر رو دیدم با پیشوند و پسوند شبگرد
 

niloufar joon

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
208
امتیاز
1,716
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یکــــ
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از دوستام می‌خواست بره کانادا . من و دوستام که مدرسه بودیم ، تصمیم گرفتیم حالا که همه هستیم بهش زنگ بزنیم ;;)
مریم شماره خونشون رو گرفت و مامان دوستم برداشت ؛ صداشو خیلی ملوس :-" کرد و با مامان اونی که می‌خواست بره ، حرف زد و اینا . بعد من بهش گفتم چرا انقد خودتو لوس و حال به هم‌زن کردی؟! :| مریم گف خب چی می‌گفتم؟! مثن می‌گفتم هوی عوضی گوشی رو بده به مینو؟! :-w وقتی مینو اومد و حرف زد ، دیدیم داره ریسه میره از خنده و خیلی خجسته گف که رو بلندگو بوده و مامانش همه رو شنیده :))
من و مریم : X_X :-"
بقیه : =)) =))
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه زن و شوهر مسئول آموزشگاه زبانی هستن که من می‌رم . امروز زنگ زدم که نمره فاینالم رو بپرسم بعد آقاهه گوشی رو برداشته و میگه
"خانوم مهاجر.. بفرمایید ;;)" بعد من نتونستم خودمو کنترل کنم و زدم زیر خنده و بعد طفلک هول شد و گف "عه!! ینی آقای اوستایی.. بفرمایید :-" "
×طفلک دچار دوگانگی شده :))
 

nastaran.kt

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
156
امتیاز
773
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
مدال المپیاد
مدال قهوه ای زیست
دانشگاه
بهشتی
رشته دانشگاه
دارو
پاسخ : سوتی‌ها

اغا بنده امروز قریب به 2-3 ساعت با یه دوستی که اسمشون محمد بود حرفیدم... :-" :-" :-" :-"


بعد از ظهر همه نشسته بودیمو چایی میخوردیم خواستم ابجیم که اسمش نیلوفر رو صدا کنم میخواستم بگم نیلوفر،


یهو گفتم ممـــــــــــــــــــــــــــد ...!


دقیقا مامان و بابام و نیلو => :O L-: L-:

من=>بابا میخواستم بگم یکی هس تو سایت... X_X X_X X_X

مُردم یعنی... :| :| :|
 

Liese

کاربر.
ارسال‌ها
885
امتیاز
4,451
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
بندرعباس
سال فارغ التحصیلی
97
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

توی کلاس فیزیک نشسته بودیم که دبیر گرامی سوالی پرسید و گف اگ کسی ج بده + میدم مام خوشال در حال فک کردن ک یکی لطف کردن و جواب درستو گفتن و دبیر داشت توضیح میداد که من میخواستم دستمو بیارم بالا یهویی محکم خورد به میز حالا همه از خنده داشتن صندلیا رو گاز میزدن و منم همینطور دبیر مام شوخ فرمودن عطش حسادتو میبینین :D
 

kerpoocoder

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
240
امتیاز
1,058
نام مرکز سمپاد
علامه حلی غیر چینی
شهر
کرمون
مدال المپیاد
یه کم
دانشگاه
شهید باهنر کرمان
رشته دانشگاه
CS &amp; Math
پاسخ : سوتی‌ها

بیست و نه دو تا شیش رو گرفتم که بگم کلاس کجا برم؟ کتاب چی بخونم؟
تا برداشت گفتم مدرسان شریف؟؟؟
نمی دونم زنه چه جوری از پشت خط فهمید قضیه سر کاریه قطع کرد...
 

angel25

کاربر فعال
ارسال‌ها
73
امتیاز
597
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از دوستان تعریف میکرد که یه بار تو کلاس زبان یکی از بچه ها داشته از روی کلمه ها میخونده و an apple رومیخونه apple...
بعد یکی از دوستاش بلند بهش میگه:an اش رو خوردی؟
البته منظور خاصی نداشته ولی کلاس میره رو هوا...
 

alireza24

مهمان
پاسخ : سوتی‌ها

آقا ما داشتیم چت میکردیم(البته cf بود و سه نفر بودیم!)بعد با یکی از اونایی که داشتم چت میکردم دعوام شد!خلاصه cf واپاشی کرد... :))
من رفتم به همونی که باهاش دعوام شد pm بدم(چت دو نفره) کلی هم براش بد و بیراه نوشتم و کلی نصیحتش کرد...همون موقع دیدم یهو یه دونه اسمایل( :) ) فرستاد!!!بعد من نگاه کردم دیدم این که یکی دیگه اس!یعنی درجا هفت هشت باری سرخ و سفید شدم! =))
 
ارسال‌ها
1,864
امتیاز
10,531
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه تهران
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

دبير فيزيكمون پاش شكسته،
يكى از بچه ها : "خدا بد نده آقاى ****"
يكى از ته كلاس : "خدا بد نداده خود آقاى **** بد داده. "
:-"
 

mobina7

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
538
امتیاز
1,554
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بهشهر
دانشگاه
دانشگاه مازندران
رشته دانشگاه
حسابداری
پاسخ : سوتی‌ها

ما راهنمایی بودیم زنگه حرفه وفن بود قرار بود گروهی مدار ببندیم تو گروهمون یک نفر درسش ضعیف بود کلا سوژه بود واسه خودش!
تقسیم کار کردیم و قرار شد اون شخص لامپ بیاره!
هیچی دیگه ما مدارو بستیم دیدیم لامپ روشن نمیشه حالا زنگم خورده بود معلم ب گروه ما نمره نداده بود :(
یکدفعه نمیدونم چیشد که معلم گفت بزار با یه لامپ دیگه امتحان کنم حالا من میگم نه چه فرقی داره مشکل از خود مداره معلمم شانسی یه امتحان کرد دید لامپ روشن شد منو میگی :Oشدم
:))
نگو اون خانم لامپ سوخته آورده بود! =))
 

pershia

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
416
امتیاز
2,073
نام مرکز سمپاد
فرزانگان6
شهر
تهران
مدال المپیاد
نجوم
دانشگاه
UT\AUT
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

دخترخالم رفته البوم جدید مازیار فلاحی رو بگیره، رفته تو مغازه میگه: آفا ببخشید "لعنت به من" رو دارین؟
:D
 

Liese

کاربر.
ارسال‌ها
885
امتیاز
4,451
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
بندرعباس
سال فارغ التحصیلی
97
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

امــــروز طبق معمول زبان داشتیم سر کلاس زبان دبیر اومدن پاورپوینتی که من دو سه جلسه پیش تحویل داده بودمو گذاتشن که بقیه ببینن بعد به یکی از اسلایدا رسیدیم این جمله من خارج از کتاب بود ایشون نمدونم حالا معنیشو بلد بودن یه نه :-"
روشونو کردم به منو گفتن بگو که این ینی چی :-"
حالا من؟ :D
حالا هر کاری میکردیم این وسط پینگلیش جملمو نمیافتم تو مغزم که توضیح بدمو اینا اخرش برگشتم گفتن تیچــر من این و چن هفته پیش معنی کردم برا خودم گف خوب گبو چی میشد معنیش منم برگشتم گفتم یادم نیس انقــد ضایع شدم :-" :-"
 

yasaman hoseyni

کاربر فعال
ارسال‌ها
44
امتیاز
196
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 7
شهر
تهران
مدال المپیاد
فیزیک 8)
دانشگاه
columbia university
رشته دانشگاه
علوم سیاسی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز خواهرم میخواست آدرس مدرسمو بگه بجای شهرک غرب گفت شهرک قبر :)) :)) (; :D (; :)) :))
یعنی کلا نابود کرد دیگه :D :D :D
 

mahshid_f

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
909
امتیاز
5,940
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز دوستام اومدن خونمون، تنها بودیم نشستیم فیلم ice castle رو ببینیم.
بعد کلا دختره با دوس پسرش خیلی خوب بودن و احساساتی و اینا...
یهو یه تیکه فیلم میخوان خدافظی کنن، با هم میفتن رو برفا، همدیگرو ب مسخره میزنن و کشتی میگرن :D !
(از اونجایی ک موقع دعواشون میخندیدن کاملا مشخص بود ک شوخیه)
دوستم حواسش ب این تیکه فیلم نبود و نفهمید شوخیه. یه دفه داد زد: وااااااای خدا مرگم اینا چرا اینجوری میکنن؟چی شده؟
ما همه ب حالت دو نقطه خط نگاش کردیم، بعد میگه: ببخشید آخه من تا حالا از این فیلما ندیدم
:D
 

(:TABASSOM:)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,813
امتیاز
41,058
نام مرکز سمپاد
FRZ
شهر
TBZ
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از دوستامو با مامانش دیدم بیروم
داشتم باهاشون حرف میزدم و اینا
خواستم تعارف بکنم :
برگشتم به سحر میگم :سحر بریم خونه ما !!
- مرسی ممنون!!
روبه مامان سحر :
-بریم خونه شما !
بعد من به این حالت: X_X X_X ببخشید
مامان سحر : :) مرسی عزیزم

***
در حال حرف زدن با مامان شقایق پای تلفن :
خواستم بگم مزاحم شدم !!!
برگشتم گفتم : زحمت کشیدم !!! :D
 
ارسال‌ها
650
امتیاز
4,375
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها


سرکلاس بودیم.
بعد دو تا از بچه های سرویسی مون دیر اومدن:
معلم گفت یکی بیرون واسته و یکی بیاد تو،بعد ازش پرسید چرا دیر اومدی؟
اونم گفت لاستیک جلوی ماشی پنچر شده بود.
نفر بعدی که اومد گفت ماشین جوش آورده بود.
معلممون گفت یکی دیگه از کلاس بقل بیارین بعد اونم امد و میگه لاستیک عقب پنچر شده بود.
بعد کل کلاس به مدت یه ساعت خندیدیم.
 
بالا