خاطرات سوتی‌ها

Miraneh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
813
امتیاز
3,959
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : سوتی‌ها

چن وقت پیش تعطیلی بود این عمومو خانواده همه اومده بودن خونه ما. :>حالا خواستیم بریم دریا همه وسایلو جم کردیمو مام نشستیم با دخترعمو آ غیره اندرون ماشین این عمو و بابامم جلو بودن. :-"
خب حالا عموم میاد سر سوپری بره بستنی بگیره واسمون.بعد مام ایستادیم.رفت.سکوت بودو اینا.یه ماشینه هم جلومون بود.بعد ما همه مشغول بودیم یهو دیدیم در ماشین از طرف عموم وا شد.من سرمو بالا آوردم دیدم یه مردهه اومد با خونسردی تو بعد نشست.من دهنم وا شد بعد این مرده اصن مارو ندید یک عطسه جانانه کردو اینا بعد پلاستیک دستشو هی میکرد طرف بابام که بگیره.می گفت:بگیر اینو بگیر!! :)) مام میگفتیم آقا ماشین جلوییه مال شماس!ای آقا!! ;;) این آقاهه که اصن اندرون حواس خود بود.
بابام یهو گفت:آقا!
مرده تازه روشو اینور میکنه بابامو میبینه بعد روشو طرف ما میکنه مارو میبینه من سرمو میگیرم پایین که نبینم قیافه این مرده رو نترکم از خنده.
هیچی دیگه مرده متوجه گردید که چه گندی بالا آورده با خجالت سرشو آورد پایین پلاستیکو گرفت از دست بابام قشنگ با سرعت جت تو افق محو گردید... :))
پ.ن:لااقل یه نگا به ماشین مینداختی ;;)
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,008
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
پاسخ : سوتی‌ها

کتابخونه بودیم...بعد واسه ناهار ساندویچ سفارش داده بود دوستم.من رفتم بگیرم...همزمان ی پسره ام اومده بود ساندویچشو بگیره....
مغازه دار:کباب لقمه آماده اس سوسیس کار داره هنوز.خانوم شما کدومین؟
من:همبرگر!
مغازه دار:میگم کباب لقمه یا سوسیس؟
من:آهان ببخشید دوستم سفارش داده.کباب لقمه
مغازه دار(فک کرد اومدم ساندویچ یکی دیگ رو بگیرم!):اومدین تازه سفارش بدین یا قبلا سفارش دادین؟
من(اومدم سفارشو ب قرینه لفظی بحذفم انرژیم هدر نره،باحالت عصبانیت):دادم...آقا چندبار میپرسی دااااادم!!!!
چن______________د ثانیه سکوت....
مغازه دار: :))
اون پسره سوسیسیه!!: =))
من: :D
 

رعنــا

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
185
امتیاز
1,686
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ابهر
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
شیمی.
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
نرم افزار
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

واسه یه مسابقه با معلم پرورشیمون رفته بودیم ارومیه، تو اختتامیه هرچی گشتیم دیدیم خانم... (معلم پرورشی) نیست! هرچی زنگ میزدیم هم گوشیش در دسترس نبود! بعد از مدتی گوشیم زنگ خورد! خانم... بود، برداشتم میگم کجایین پس خانوم؟ ما الان سالنیم! گفت من رفتم دستشویی تا اومدم بیام بیرون دیدم درا رو قفل کردن! الانم تو دستشویی خوابگاه گیر کردم! هیچی دیگه، چن نفر از مسوولین رفتن نجاتش دادن!
موقع برگشتنم از دستش آب معدنی افتاد، کف مینیبوس کلا خیس شد! راننده هم یه آدم بداخلاق خیلی عصبانی بود! بعد خانم برگشته به ما میگه بچه ها با پاهاتون این آبا رو رد کنین زیر صندلی تا راننده ندیده! آخه یکی نیس بگه داری میگی آب! پوست تخمه نیست که با پا ردش کنیم!
کلا این معلم پرورشیمون خیلی آدم ماهی بود، ولی سوتی زیاد میداد! الان فک کنم بازنشسته شده!
 

Golnoosh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
672
امتیاز
2,443
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 !
شهر
همدان
مدال المپیاد
شیمی میخوندم ☺
دانشگاه
علوم پزشکی همدان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

من دوشنبه از 4 بیرون بودم ، تا 9.5 شب کلاس داشتم ، ساعت 9.5 داشتیم جهت تقویت روحیه با استادمون میحرفیدیم ، بعد هی من گفتم ک من خیلی روحیم بده و دوس دارم تهران بیارم ُ این حرفا ! حالا این گذشت و من تا رسیدم خونه ولو شدم رو تخت ک بخوابم ،این دوستان هم ک حرف منو استاد ُ شنیده بودن یکی یکی اس دادن جهت تقویت روحیه ، در خواب ناز بودیم ک من دیدم گوشیم داره ویبره میره : 1 New message From : Mitil

نوشته بود : تو تواناییات بالاس ، ترو خدا خوب درس بخون ک بری دانشگاه فلانی ( دانشگاه تهران منظور بوده )
منم ک خواب خواب بودم ، تو خوابم داشتم با یکی دعوا میکردم جواب دادم : ا ِ ؟ اینطوریه ؟ دیگه ردی از من تو زندگی هیچکدومتون نمیمونه : ))
بیچاره از ترس مرده بود ، هی زنگ کیزد ببینه من نخوام بلایی سر خودم بیارم ، بعد منم از اونجایی ک مزاحم خواب نازم شده بودن گوشیمو پرت کردم اونور زیر تخت
هیچی دیگه این بیچاره تا صب هی ترسیده ک من چمه :))
 

baseri

F@|-|!mEh
ارسال‌ها
2,821
امتیاز
6,851
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
نانو
دانشگاه
علوم پزشکی البرز
پاسخ : سوتی‌ها

میخواستم آبجیم رو صدا کنم نمیدونم چی شد تو چشای داداشم زول زدم، داد زدم علیرضا ...
 
ارسال‌ها
650
امتیاز
4,375
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

مامان::بچه ها شام چی درس کنم؟؟
من::قورمه سبزی
سامان::ماکارونی
من::چرت نگو بچه..چن روز پیش داشتیم
سامان::عه تخیر من ماکارانی میخوام :> :((
بعد کلی دعوا وعده دادن ب قورمه رسیدیم
بعد شب از کلاس زبان اومدم...شام چیه؟؟قیمه :|
---------
چقد صغراکوماندو زیاد شده واقن
دیروز تو کوچه امون داشم را میرفتم...ی دخدرم داش را میرف
ی هو نمیدونم ی پسره از کجا زد بیرون ب این ی چیزی گف..اینم برگشت همچی با پشت پا زد تو صورتش :O
پسره پخش آسفالت شد :)) :)) :))
من:: :)) :))
دخدرم ب من چش قره رف
منم ترسیدم بیاد ما رو بزنه...فرار کردم :))
--------
باز ی جا با دوستم بودیم
این دوسم خجالت میکشید بره با دخدره بحرفه
دوسم ولی از این کتک زنای خوبه مدرسه اس...وحشی ب تمام معنا
رفتم براش با دخدره بحرفم...ی هو با پلاستیک میخواس بزنه ب صورتم...منم جا خال دادم :))
بعد ب دوستم میگم خدا در و تخته رو خوب برا هم جور کرده
دوستای جاهل :))
بعد میگه اصن باهم بریم زورگیری :))
اوسکول بازی ای بودا :|
 

fateme.n

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
629
امتیاز
2,398
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجفآباد
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

رفتم سر جلسه امتحان دیدم رو صندلیم چند تا کاغذه :-?
دیدم کاغذ تقلبا که جلسه قبل نوشته بودم رو صندلیمه :O
من حواسم بود نمیدونم اونا اونجا چیکار میکرد...یعنی واقعا مرسی که مراقب ندیده بود \:D/
و مرسی از کسی که از رو زمین برداشته بود گذاشته بود رو صندلی :))
منم برگه ها رو برداشتم گذاشتم کنار کارتم پشت پنجره
از جلسه رفتم بیرون بازرس اومد گفت کارتت کو؟ گفتم پشت پنجره :-"
بعدشم فرار.... ;))


دیگه نمیدونم فردا برم مدرسه چی میشه ^#^ [-o<
 

mehdihosseini

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
376
امتیاز
1,335
نام مرکز سمپاد
sampad neyshabour
شهر
نیشابور
مدال المپیاد
فیزیک و شیمی
دانشگاه
شهید بهشتی مشهد
رشته دانشگاه
تربیت بدنی(دبیری )
پاسخ : سوتی‌ها

چند شب پیش داشتم تو خیابون راه میرفتم بعد از شدت گرسنگی رفتم یه مغازه ای جاتون خالی کیک و چیپس نوشابه برداشتم گفتم چند میشه

گفت قابل نداره 3500 :-" منم گفتم خواهش میکنم دستمو کردم تو جیبم پول بردارم دیدم ای وااای کیف پولم نیست :-s

هیچی دیگه جاتون خالی گوشیمو از جیبم در آوردم گفتم الو سلام خوبی .... از مغازه زدم بیرون و کم کم زدم به چاک
 

Alien

کاربر فعال
ارسال‌ها
72
امتیاز
582
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
دهدشت
رشته دانشگاه
میخوام برم پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم خیلی داشت چرت میگفت (درمورد چیزایه شخصیم حرف میزد) ~X(
یه زیردستی هم دستم بود
عصبانی شدم بهش گفتم
ساکت میشی یا اینو به پهنا کنم تو عرضت
من: :> :-$ :D (<
دوستم: :O :-w
زیر دستی: ^#^ :-??
خوبیش این بود آخرش خفه شد ;;)
 

zahra:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
545
امتیاز
5,226
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف‌آباد
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
الزهرا/رویان
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی/ژنتیک مولکولی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز یکی از دوستام رو دیدم مسیرش با من یکی بوده همین طور که با هم قدم میزدیم یه پسری از کنارمون رد شد
من زدم زیر خنده
دوستم :به چی میخندی
من:به اینی که ازکنارمون ردشد روز اول مدارس دیدمش مداداشو انداخته بود تو یه نایلون داشت میرفت مدرسه امروز با کیف سامسونت
دوستم:اینی که رد شد داییم بود =))
من ^#^ X_X
 

m.n.k

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
77
امتیاز
629
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۲
شهر
تهران
مدال المپیاد
یادش بخیر شیمی بودیم...
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
شیمی محض
پاسخ : سوتی‌ها

امتحان المپیاد دادیم بعد صحیح شدن من من از 7 نفر پنجم شدم
پاسخنامه ها رو میز بود بعد من مشاور حواسش نبود منم هلش دادم افتاد پشت میز...اما دریغ از دوربین مدرسه
مشاور منو اورد تو دفترش شانس آوردم باهام رفیقه .......
فیلم گندمو آورد....
من.......... ^#^ ^#^ ^#^ ^#^ ^#^
مشاور.............. <D= <D= <D= <D= <D=
من........... X_X X_X X_X X_X X_X X_X
مشاور............. X-( X-( X-( X-( X-(
منم فرار کردم تا دو سه روز جلوش نیومدم اصن یادش رفت قضیرو.........
 

HGJKUFHFH

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
172
امتیاز
1,192
نام مرکز سمپاد
farzanegan 2
شهر
kerman
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
شهید باهنر کرمان
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

چند روز پیش برای کارای مسابقمون رفتیم شهرداری بعد وقتی وارد دفتر شدیم دوستم اومد بگه از دبیرستان فرزانگان اومدیم
گفت:از دبیرستان فرزانگان تماس میگیریم :D :-"
هیچی دیگه کله دفتر شهردار رفت رو هواا :)) :)) :))
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,008
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
پاسخ : سوتی‌ها

منو سانازوهانیه ب اسم یکی دیگ ازمدرسه همیشه خوراکی میخریدیم(یکی از اولای بدبخت.دردوران جاهلیت!).بعد ی بار رفته بودیم اسم اون بیچاره زهرا بود.گفتیم پول نداریم.خانوم سمیعی گف اسم بنویسین..حالا ساناز نوشته زهرا رحمتی...بعدداشت چیپس برمیداشت من گفتم ساناز فلفلی بردار...
خانوم سمیعی:جان؟
من:نگاهمو ب طرف هانیه کردم گفتم زهرا بهش بگو فلفلی بگیره!
هانیه:زهراکیه؟خوبی؟(هانیه خبرنداشت)
هرچی چشمک میزنم ابرو کج میکنم انگار ن انگار...تااینکه زهرا رحمتی اومن خوراکی بگیره!!!ینی خنده بازاربودا...منو ساناز ازخنده مرده بودیم...خانوم سمیعی و هانیه و زهرا رحمتیم گیج شده بودن!!سریع چیپسارو برداشتیم رومونو برگردوندیم د برو ک رفتیم!!!
 

a.mahsa

کاربر فعال
ارسال‌ها
23
امتیاز
216
نام مرکز سمپاد
فرزانگان7
شهر
تهران
مدال المپیاد
رفتم زیست دیدم باهاش حال نمیکنم ولش کردم!
دانشگاه
3 سال دیگه دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
پاسخ : سوتی‌ها

با دوستم رفته بودم پارک نزدیک خونمون . داشتیم حرف میزدیم که یه پسر تقریبا 5ساله که قدش به نصف منم نمیرسید اومد گفت: ببخشید خانوم من از شما خوشم اومده میشه با هم دوست شیم؟ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من ودوستم :Oبودیم
اخرش فهمیدیم که ذاذاش این پسره بهش گفته بوده این پسر بد بختم به جای اینکه از طرف داداشش بگه از طرف خودش گفته!!! :))
 

Noo$hin

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
351
امتیاز
2,464
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

کتاب جغرافی سال دوم،صفحه ی 57:

درصد وسعت اراضی ایران:
55%مراتع
+
62/2%کویری و بیابانی
+
11/4%کشاورزی و مسکونی
+
7/4%جنگل
=136%
!!!!
 

shamim1378

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
94
امتیاز
1,072
نام مرکز سمپاد
Frz2
شهر
Isf
پاسخ : سوتی‌ها

هیچی بدتر از این نیس ک یکیو با یکی دیگهجابه جا بگیری X_X
تابستون داشتم میرفتم کلاس بعد احساس کردم راننده سرویسمو دیدم منم خیلی خوشحال رفتم جلو و گفتم سلام اقای فلانی خوبین؟و چ خبر و عین چی داشتم 2 ساعت فک میزدم :-"
مرده همینطوری نگام میکرد گف با کی کار دارین خانوم؟
منو بگو ی ذره دقت کردم دیدم خاک ب سرم این ک اون نیس بعد از بس هول کرده بودم گفتم ببخشید اقا فک کنم اشتباه تماس گرفتم :))
مرده خودش از خنده پهن زمین شده بود منم با حالت لبو جیم فنگ شدم :))
 

armaghan20

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
17
امتیاز
368
نام مرکز سمپاد
farzanegan2
شهر
tehran
پاسخ : سوتی‌ها

پارسال بود ی امتاحان زبان فارسی ای دادیم سخت
بعد جوابه ی سوال میشد:ویژگی زایایی
منم اومدم گفتم ب دوستم جوابه این سوال چی میشد؟؟
میگه ویژگی نازایی :))
 

angry girl

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
183
امتیاز
2,490
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

چند وقت پیش یکی از اشنایانمون فوت کرد بعد خواهر من مثلا اومد به نفع بنده خدایی که فوت شده یه کاری انجام بده ور داشت طرز خوندن نماز شب لیله الدفن روپیدا کرد واسه چند نفر که اون بنده خدا رو میشناختن اس ام اس کرد بعدش مامانم اومده اس ام اس رو بخونه دیدیم به این حالت در اومد :)) رفتم نگا کردم دیدم شخصیت اون مرحومه رو نابود کرده ،نوشته لیله الدفع .
 

fakury for this weak

کاربر فعال
ارسال‌ها
54
امتیاز
633
نام مرکز سمپاد
f1
شهر
kerman
پاسخ : سوتی‌ها

برف اومده بود و هوا سرد بود
اب ها رو زمین یخ زده بودن
ما هم رفتیم دم آبخوری
دوستم هر چی فشار میداد آب نمیومد
میگفت:ای بابا این چرا آبش نمیاد!!!!!!
من:من فشارش میدم تو دهنتو بذار روی سوراخش که آب بخوری :D
هیچی دیگه خودمونم منفجر شدیم از خنده :D

+

پوسترالیگام زده بودن تو راهرو بعد عکس روش عکس چن تا المپیادی بود :-"
دوستم پوسترو کند بعدش چپکی وصلش کرد به دیوار :-"
گفتم چرا اینجوری می کنی؟؟؟؟؟؟
میگه:من از این یارو بدم میاد این کاریش کردم که خون بریزه تو مغزش بمیره :D
اسکله مگه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
 
بالا