- ارسالها
- 813
- امتیاز
- 3,959
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان ۱
- شهر
- اهواز
- سال فارغ التحصیلی
- 97
پاسخ : سوتیها
چن وقت پیش تعطیلی بود این عمومو خانواده همه اومده بودن خونه ما. حالا خواستیم بریم دریا همه وسایلو جم کردیمو مام نشستیم با دخترعمو آ غیره اندرون ماشین این عمو و بابامم جلو بودن.
خب حالا عموم میاد سر سوپری بره بستنی بگیره واسمون.بعد مام ایستادیم.رفت.سکوت بودو اینا.یه ماشینه هم جلومون بود.بعد ما همه مشغول بودیم یهو دیدیم در ماشین از طرف عموم وا شد.من سرمو بالا آوردم دیدم یه مردهه اومد با خونسردی تو بعد نشست.من دهنم وا شد بعد این مرده اصن مارو ندید یک عطسه جانانه کردو اینا بعد پلاستیک دستشو هی میکرد طرف بابام که بگیره.می گفت:بگیر اینو بگیر!! مام میگفتیم آقا ماشین جلوییه مال شماس!ای آقا!! این آقاهه که اصن اندرون حواس خود بود.
بابام یهو گفت:آقا!
مرده تازه روشو اینور میکنه بابامو میبینه بعد روشو طرف ما میکنه مارو میبینه من سرمو میگیرم پایین که نبینم قیافه این مرده رو نترکم از خنده.
هیچی دیگه مرده متوجه گردید که چه گندی بالا آورده با خجالت سرشو آورد پایین پلاستیکو گرفت از دست بابام قشنگ با سرعت جت تو افق محو گردید...
پ.ن:لااقل یه نگا به ماشین مینداختی
چن وقت پیش تعطیلی بود این عمومو خانواده همه اومده بودن خونه ما. حالا خواستیم بریم دریا همه وسایلو جم کردیمو مام نشستیم با دخترعمو آ غیره اندرون ماشین این عمو و بابامم جلو بودن.
خب حالا عموم میاد سر سوپری بره بستنی بگیره واسمون.بعد مام ایستادیم.رفت.سکوت بودو اینا.یه ماشینه هم جلومون بود.بعد ما همه مشغول بودیم یهو دیدیم در ماشین از طرف عموم وا شد.من سرمو بالا آوردم دیدم یه مردهه اومد با خونسردی تو بعد نشست.من دهنم وا شد بعد این مرده اصن مارو ندید یک عطسه جانانه کردو اینا بعد پلاستیک دستشو هی میکرد طرف بابام که بگیره.می گفت:بگیر اینو بگیر!! مام میگفتیم آقا ماشین جلوییه مال شماس!ای آقا!! این آقاهه که اصن اندرون حواس خود بود.
بابام یهو گفت:آقا!
مرده تازه روشو اینور میکنه بابامو میبینه بعد روشو طرف ما میکنه مارو میبینه من سرمو میگیرم پایین که نبینم قیافه این مرده رو نترکم از خنده.
هیچی دیگه مرده متوجه گردید که چه گندی بالا آورده با خجالت سرشو آورد پایین پلاستیکو گرفت از دست بابام قشنگ با سرعت جت تو افق محو گردید...
پ.ن:لااقل یه نگا به ماشین مینداختی