خاطرات سوتی‌ها

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,106
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : سوتی‌ها

مورد داشتیم میخاسته شارژر لپ تاپو بکنه تو گوشی، بعدم هی میگفته اه چرا نمیره توش :|


:))
 

زﮩرا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
706
امتیاز
8,250
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
کِرمان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
کرمان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

سرکلاس امار معلممون یه تست گفت هرکار میکردیم جواباش تو گزینه ها نبود منم با اعصاب خورد ورداشتم گفتم طراح سوال مریض بوده خدا شاهده اگه میدونستم یه درصد ینی یه درصد ها اا سوالای ترم بچه های سال قبل بوده که همین معلم طرح کرده بوده خب ؛ خفه میشدم (:| والا
 

(:TABASSOM:)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,813
امتیاز
41,058
نام مرکز سمپاد
FRZ
شهر
TBZ
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز رفتم دندون پزشکی که گوشه ی دندون شیشم که شکسته بودو پر کنه ، دندون موردنظر قبلا پرشده بود !
حالا مکالمه من و آقای دکتر :
دکتر : عصب کشی شده دندونت یا نه ؟
من : فک نکنم چون این دندونمو که پر کردم چار پنج سالم بود !
دکتر با حالت لبخند : چار پنج سال چیه دختر ؟ این دندونو تو شیش سالگی در آوردی ! :D
من : خب منظورم اینه که کوچیک بودم ! :-"
 

paml

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
199
امتیاز
1,687
نام مرکز سمپاد
شهيد بهشتی
شهر
اهواز
دانشگاه
شهیدبهشتی
پاسخ : سوتی‌ها

يه كوچولو بي ادبيه:

امتحان حسابان داشتيم بعد اون روز كل مدرسه رو سپرده بودن دست بچه ها كه بچه ها اداره كنن (همين انجمن اسلامي و اينا كه مربوط به پرورشي ايناست و مثلا يكي از بچه ها مدير شد بود و ...)
خلاصه به اين بچه هايي كه مسئوليت داده بودن همه رفيق هاي خودم بودن و هم كلاسيم
با هم تصميم گرفتيم كه به عنوان مدير امتحان رو لغو كنن
بعد اين رفيقم كه مدير شده بود رفت كه به مدير اصليمون بگه امتحان كنسله
مديرمون هم ظاهرا بش گفته بود كه نميشه و ديگه خيلي جوگير نشو و اينجور حرفا من هم به اين رفيقم گفتم برو دوباره سعي كن و اينا
بعد زنگ خورد و رفتيم كلاس و دوباره زنگ تفريح شد
رفتم دفتر مديرمون ديدم رفيقم نشسته خيلي شيك داره چايي با بيسكوييت و شكلات و اينجور چيزا ميخوره (سو استفاده از مقام :D )
اينم بايد بگم كه دفتر مديرمون بزرگه حتما بايد از در بري توش تا كل اتاق و بتوني ببيني وگرنه از بيرون فقط بخشي از اتاق ديده ميشه
خلاصه من كه ديدم داره بيسكوييت و شكلات و اينا ميخوره از بيرون در بش گفتم:
هو مرتيكه لا*ي يه دونه شوكول برام بنداز
ديدم از خنده افتاد كف زمين
بش گفتم:
چيه؟خوشت اومد تحويلت گرفتم؟؟ حال ولش كن خ**ه مالي مدير برا امتحان چي شد
آقا اينو گفتم چايي رو تف كرد بيرون و افتاد زمين
بعد با خودم گفتم اين چشه
پام و از در گذاشتم تو كه ببينم چرا اينطوري ميكنه و 1 شوكولات بردارم كه ديدم مدير و معاون و دبير و همه نشستن :D :D
منو ميگي سرخ شدم مثل لبو (به عنوان بچه خرخون و مودب بين دبيرا شناخته شده بودم)
اين دوستمم كه چاييش رو تف كرده بود بلند شد با هم از دفتر زديم بيرون....
 

sadlove

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,382
امتیاز
31,819
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شـیراز
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : سوتی‌ها

این نگهبان کتابخونه هر وقت میریم خونه بش خسته نباشی میگیم میگه خدافظ .
:-"

بعد امشب با دوستم رفته بودیم بیرون . برگشتیم کتابخونه ک بریم داخل مثلن در کتابخونه دوستم به نگهبانه گفت خسته نباشین مرده هم گفت سلامت باشین خدافظ شما :-" :))
:D
--------------

تا حالا دیدین کسی بره تو پروفایل خودش نظر بده بعد بگه این لعنتی چرا قفل کرده بانگشو بعدم پیج رو ببنده بیخیال نظر دادن بشه ؟ :D


×فائزه:ترکیب شد.
 

rozaa

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
111
امتیاز
245
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بهشهر
پاسخ : سوتی‌ها

یر کلاس زیست معلممون یه نکته گفته بود ک 5 مورد داشت...بعد گفت خب نکته ی دیگه بنویسین..
بعد دوستم پرسید:مورد 6 همین نکته اس یا یه نکته ی جداس?!
بعد معلم گفت:یه نکته ی جداست شما ادامه ی همین بنویسین!!!!!!!
جالبه ک این نکته جدیده هیچ ربطی به قبلیه نداشت...
.----------------------------

حرف های یکی از معلمامون سر کلاس:
1-اینم یه نکته ی بعدی...
2-به وجود آمده هستند...
3-یه گاه هایی...

+کلی سوتی دیگه هم هس ک چون ناجوره نمیشه اینجا گفتشون... :-"
 

sadlove

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,382
امتیاز
31,819
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شـیراز
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : سوتی‌ها

بعضیا[nb]اصن بعضیا خودم نیستم :-"[/nb] هستن اس میدن به دوستاشون بعد کلی منتظر میمونن میبینن دو ساعت شد جواب نداد طرف L-:

بعد به این حالت L-: کلی در وری طرف میگن ک حالا ج ندادی حسابتو میرسم جوابتو نمیدم دیگه L-: :D


بعد میرن تو "دلیوری ریپورت" گوشیشون میبینن زده پندینگ :-" میرن شارژشونو چک میکنن میبینن زده 5 تومن مثلن :-"


بار صدمه این اتفاق میفته :D
 

mohammadmehdi

کاربر فعال
ارسال‌ها
65
امتیاز
211
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب 2
شهر
شیراز
دانشگاه
شیراز
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : سوتی‌ها

سر امتحان زبان یکی از بچه ها که بالای سکو نشسته بود میخواست تقلب کنه
روشو برگردوند که از رو دست عقبیش ببینه یه دفه صندلیش از رو سکو افتاد پایین ضایع شد بنده خدا!!!
خودش :-"
بقیه :))
 

iarsham

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
425
امتیاز
7,602
نام مرکز سمپاد
َ
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
ادبی
دانشگاه
تهران (هنرهای زیبا)
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : سوتی‌ها

پشتیبانم زنگ زد...
مادرم تلفن رو جواب داد...
منو صدا زد...
از پای کامپیوتر بلند شدم و رفتم به سمتِ تلفن...
من در حالی که به سمت تلفن میرفتم با صدای بلند گفتم: اه... بگو آرشام نیست...
تلفن رو برداشتم و متوجه شدم مادرِ گرامی hold رو نزده بوده!
پشتیبانِ گرامی پرسید: گفتی بگو نیست، نه؟
من گفتم: نه!
پشتیبانِ گرامی گفت: راستشو بگو...گفتی بگو نیست؟
من گفتم آره!

:-"
 

مت

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
147
امتیاز
3,640
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

علی 3 سالشه ، با بابام رفته بود بیرون،بابام گفتن چندتاماشین الات کشاورزی توی راه دیدن،
علی به بابام گفته تو میتونی منو ببری اونجا؟
بابام بهش گفته " تو " نه شما....
بعد گفتم بردمش کنار تراکتوره گفتم بیا... علی هم گفته " بیا" نه "بفرما "

:)) :))

قرار بود بیم بیرون، دوستم گفت پیاده میاد ولی زنگ بزنم بیدارش کنم..
منم یادم رفت.. دیر زنگ زدم، گفت تند تند آماده میشه میاد.. ما هم جمعیتی نشسته بودیم
(جمعیتی خانوم و آقا) یکهو خانوم رسیدن، بااین وضعیت..
رژ زده بود اونم فقط نصف لب بالاش رژ داشت :)) :-"
همون قسمت خیلی رژ رو مالیده بود با پوستِ سبزه اش کاملا سوژه بود :))

------------
×فائزه:ترکیب شد.
 

قاصدک

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
539
امتیاز
3,393
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بیهق
پاسخ : سوتی‌ها

این سوتی خاطره نیس البته : )


سایت کانون / نفرات برتر
: ))))))
ینی مشکل از سرعت نت یا مرورگر من نبوده؟؟؟ : ))))))))
 

hasti25

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
163
امتیاز
379
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی مااز این قراره که:
مدرسه ی ما با اینکه کارنامه ها اماده شده بود تصمیم گرفت یه هفته
دیرتر کارنامه ها رو بده.
اما خودمون رفتیم و یواشکی معدلامونو دیدیم اون که چه جوری بماند :D
فقط دوستم مونده بود که نمیدونست معدلش چند شده.
رفتم پیش دفتردار که دیدم داره تو سیستمش یه کارایی میکنه .
منم بهش گفتم میشه من کارناممو ببینم ؟
گفت اسم و فامیلتو بگو.منم چون میخواستم از دوستمو ببینم و بهش بگم
اسم و فامیل دوستمو گفتم.
وقتی دفتردار صفحه کارنامه رو باز کرد تعجب کرد که چرا عکسی که توی سیستمه با قیافه ی خودم فرق میکنه
هی به من نگاه میکرد هی به عکس.اخرشم فهمید خودم نیستم.
منم با سرعت هرچه تمام از دفتر اومدم بیرون. :D
 

negin y

کاربر فعال
ارسال‌ها
66
امتیاز
455
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 -اصفهون
شهر
esf
پاسخ : سوتی‌ها

ما امسال یه معلم عربی نصیبمون شده(خدا نصیب هیشکی نکنه [-o< )
بعدش این همیشه نصف کلاس داره درباره دخترش حرف میزنه (که مبینا فلانه و...)
امروزم داشت میگفت من هر روز به مبینا صبحونه میدم بعدش گفت هر روز دو تا تخم مرغ بلدرچین میدم بهش میخوره
کل کلاس :))
معلم :|
آخرشم نفهمید چرا کلاس پکیده
 
ارسال‌ها
1,097
امتیاز
6,254
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه شیراز
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : سوتی‌ها

تو بخش کامپیوتر نشسته بدم ، دیدم گریدر ترم پیش آزم اومده بالا ، خولاصه سلام احوال پرسی میگم ، راستی شوما 91 بودی یا 92 ای ؟

یهو دیدم دیدم لپ ما رو گرفته میگه ، گوگولی من 89 ایم :|

تو اون لحظه کاملاً حس یه بچه 3 4 ساله رو داشتم که اصغر سیبیله محلشون اومده داره نوازشش میکنه :-<
 

sadlove

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,382
امتیاز
31,819
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شـیراز
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : سوتی‌ها

یه جمع سنی و شیعه بودیم . دوستای خونوادگی هستیم . بعد یکی از این شیعه ها داشت تعریف میکرد :
" اومدن میگن بذارین بچه گیرتون بیاد . چرا خانومهایی ک تازه ازدواج کردن بچه ندارن . چرا بیشتر خونواده ها تک فرزندن . حالا این وسط کی باید خرج بچه ها رو بده ؟"

همه نگاهها این لحظه ب این بنده خدا بود ساکت ساکت . مکث کرد یه مین . بعد با هیجان و خیلی جدی گفت : "عمر خطاب"


:))))) =)))))

بعد هم ک فهمید سوتی داده به رو خودش نیاورد .
بنده های خدا هیچی نگفتن :D
 

زﮩرا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
706
امتیاز
8,250
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
کِرمان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
کرمان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

یعنی امروز بعد از شنیدن جمله ی " اگر شوهر من همجنس گرا باشد ... " از یکی از بچه های سرویس به قدری سرخ شدم که دیگه طرف سخنشو قطع کرد و من در پوست خودم نمی گنجیدم خدا شاهده خب :))
 
ارسال‌ها
148
امتیاز
1,346
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مدیریت کسب و کار
پاسخ : سوتی‌ها

معلم فارسیمون تو دبیرستان میگفت یاد بگیرین متن رو خوب و با صدای رسا بخونین. و متن درس هارو بچه ها میخوندن تا جایی که اشتباه بخونن و نفر بعد بخونه و همینطور الی آخر.
آقا جاتون خالی من با اعتماد به نفسی که داشتم شروع کردم به خوندن ! درس کلبه عمو توم بود که اینطوری شروع می شد : (در آن دوران آزار های جسمی و روحی بیداد میکرد ...) من اومدم بخونم:
در آن دوران آزار های جسمی و جنسی بیداد میکرد ...
با معلم هم رودربایستی داشتم بیرون از مدرسه منو میشناخت، شما کلاسو فرض کن دیگه.
 
بالا