خاطرات سوتی‌ها

farnazy

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
10
امتیاز
279
نام مرکز سمپاد
farzanegan 2
شهر
tabriz
دانشگاه
دانشگاه تهران سرشهه
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

شب بود و خورشید به روشنی میدرخشید؛پیرمردی جوان یکه و تنها با خانواده اش در سکوت گوش خراش خیابان قدم زنان ایستاده بود! :-" :-" =)) :-??
 

Alireza JJ

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
97
امتیاز
204
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ٤
شهر
تهران
مدال المپیاد
computer mikhounam
دانشگاه
sharif
رشته دانشگاه
software
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از farnazy :
شب بود و خورشید به روشنی میدرخشید؛پیرمردی جوان یکه و تنها با خانواده اش در سکوت گوش خراش خیابان قدم زنان ایستاده بود! :-" :-" =)) :-??
یه لذتی داره کپی پیست وقتی کسی نفهمه :)
الان یه اس ام اس مال عهد مامان بزرگ ، شوهر عمّه شاه اسماعیل رو برداشتی گذاشتی اینجا :D
---
یه سوتی دادم خفن :D
یه بار میخواستم بگم به دوستم ، زنداییه من فلان ، گفتم شوهر دایی من فلان :D
 

SOUL KEEPER

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,161
امتیاز
8,026
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
گنبد کاووس
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم رسید خونه ، (برق اتاقشون خاموش بود) دید پنکه روشنه و به قول خودش مثه هلکوپتر داره میچرخه ، منم دید که تو اتاق خودمم ، یهو داد و بیداد که آ آ آ آ ی اون علیه بیشعور باز رفته لخت تو اتاق ما خوابیده با اون پنکه ... (لخت یعنی تی شرت نپوشیده فقط :D) بعد همینجوری دوان دوان به سمت اتاق و غر غر ... پنکه رو خاموش کرد و برگشت تو اتاق من که این چیزایی که خریده رو بگه و اینا ، بعد من دقت کردم دیدم چیزی نگفت و به کارش ادامه داد ، گفتم مامان علی رفته باشگاها ! خونه نیست :D
پس اون کیه تو اتاق ما خوابیده ؟
هیشکی ، کسی نیست که !
ئه ؟! خب من چه میدونم تاریک بود ندیدم !!! :))

=))) کلا" خیلی حال میکنم با استدلالا و رفتارش ...
 

L.E

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
980
امتیاز
6,736
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 ِ تهران
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از بیگـــانه! :
من با آخرین ولوم صدام:بابا.....بابا!
بابام:هان؟
من با ولوم بلند تر:صدات میزنن از بیرون!
 

Magnetic

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
120
امتیاز
587
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
کرمان
مدال المپیاد
ریاضی.شیمی و فیزیک در حد بسیار مقدماتی
پاسخ : سوتی‌ها

چند تا سوتی تو همین امروز دادم.

مامانم بهم گفت برو دَم باریکو بیار.
بعد من به این حالت: :)):دَم باریک چیه؟دُم باریک!!!!!
بعد از 5 دقیقه تازه فهمیدم چه سوتی ای دادم. :D

-------------------------
دوستم دیر کرد برا نماز جماعت.
یکی ازم پرسید:پس احمد کوش؟
من:لابد عذر شرعی داره!!!!! :-" :-" :D X_X
=))

-------------------------
به مامانم می خواستم بگم لیوانو بده به من،گفتم دستمو بده به من!!!!! {-8

-------------------------
می خواستم بگم عید قربان و غدیر کی هستن،گفتم عید قربان و سعید کی هستن!!!!! =))

-------------------------
خالم خارج زندگی می کنه.
امشب خونمون بود.
بعد 6 سال منو دیده بهم میگه:ماشاا... مرد شدی!
من:ممنونم،شما هم همین طور!!!!!
 

مهرناز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,051
امتیاز
3,242
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
NeYshaBerliN
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر فیزیکمون یه آقاهست...بعد اونروز دوستم میخواست بهش بگه :ببخشید آقا...گفت ببخشید بابا (:|
-----
همین دبیر فیزیکمون وقتی میخواد یه چیزی بگه یادش میره میگه این "چی میشه"یا مثلا" " چی میکنیم"...به صورت سوالی نمیگه ها!جمله کاملا" خبریه :D
بعد امروز گفت تو دانشگاه دختر پسره اونطرف وایساده بودن چی میکردن :D(میخواست بگه صحبت میکردن :D)
 

جیران

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
822
امتیاز
1,145
نام مرکز سمپاد
فرزانگان خرم آباد
مدال المپیاد
المپیاد شیمی و زبان
پاسخ : سوتی‌ها

داداشم با قیافه شبیه question mark اومد تو خونه رو به مامانم گفت: مامان مریم ملکشاهی فامیلیش چی بود؟ :-?
من: :))
مامان: خدا پسرمو شفا بده [-o<
 

BLACK HOLE

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
826
امتیاز
2,199
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1392
مدال المپیاد
نجوم
دانشگاه
University of Alberta
رشته دانشگاه
Computer Science
پاسخ : سوتی‌ها

سرکلاس داشتیم بحث میکردیم...بعد معلممون یه سوال از ییکی پرسید...همون موقع من هندزفریو گذاشتم تو گوش... :-"
بعد دیدم انگار طرف نمیفهمه..هی معلم میگه هی نمیفهمه یچی دیگه جواب میده..
(بعد دیدین وقتی هنزفری تو گوشه آدم چون خودش صدا خودشو نمیشنوه فک میکنه بقیه هم نمیشنون :D)
(سرکلاس فارسی ممنوعه)
منم در این قسمت شروع کردم بلند بلند واسش فارسی ترجمه کردن.... :-"
بعد همه انگار دارن نگام میکنن... #-o
معلم L-:
من X_X :-"
 

kimia molla

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
124
امتیاز
361
نام مرکز سمپاد
فَرزانِگان
شهر
گـنـبـد کـاووسـ
پاسخ : سوتی‌ها

من یه بار یه سوتی دادم فجیع
نوروز امسال بود عروسی پسرخاله م، مراسما تموم شده بود و همینطوری بره یه مهمونی خودمونی خونه خاله م دعوت بودیم رسیدیم خونه خاله م من رفتم تو، تو سالن چنتا از فامیلای خودمون و چنتا از فامیلای عروس نشسته بودن منم کپ کردم :-?? اصلا فک نمیکردم فامیلای عروسم اومده باشن بعد یه لحظه واستادم بعد رفتم جلو با همه ی فامیلای خودمون دست دادم فامیلای عروسم که یکی درمیون و دوتا درمیون فامیلای ما نشسته بودن اصلا مو، دست ندادم بعد ردیف که تموم شد تازه فهمیدم چه گندی زده م X_X :-[ #-oاومدم ماسمالی کنم از اول شروع کردم با فامیلای عروس دست دادم :) :)) :))
برادر عروس که اونطرف نشسته بود و شاهد همه ی این ماجرا بود انقدر تعجب کرد دهنش وا موند :-?
منم سریع رفتم تو اتاق تا چندساعت بعد موقع شام بیرون نیومدم =))
 

.!؟

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
798
امتیاز
5,566
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
کرمان
دانشگاه
علم و صنعت
رشته دانشگاه
معماري
پاسخ : سوتی‌ها

تجربيامون كلاس ژنتيك داشتن
يه جمله بوده: از اميزش فردي با ژن ناخالص و فردي با ژن نا معلوم چند درصد احتمال دارد...
يكي از بچه ها داشته از روش ميخونده بد ديده كلمه رو!گفته:
از آميزش مردي با ژن ناخالص و مردي با ژن نامعلوم....
:))
 

alma.h

کاربر فعال
ارسال‌ها
26
امتیاز
84
نام مرکز سمپاد
DF1
شهر
karmania
پاسخ : سوتی‌ها

ما همین 4 ساعت پیش بود داشتیم آهنگ غیر مجاز می خوندیم :-$ در هم که قفل نبود جای چیز داره آهنگ معاون محترم وارد شد X_X
 

mahshid_f

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
909
امتیاز
5,940
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

بابام میخواس بگه لامپ کم مصرف، گفت یه بار مصرف :)) =))

دیروز یه مشاور تحصیلی داشت خیلی جدی سخنرانی میکرد و اینا،
بعد گفت: گول ِ نمره های بدی که میخورید رو نگیرید :D :))
 

جیران

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
822
امتیاز
1,145
نام مرکز سمپاد
فرزانگان خرم آباد
مدال المپیاد
المپیاد شیمی و زبان
پاسخ : سوتی‌ها

با کلی ذوق و شوق احساس خرخونی شدید اومدم تو سایت کانون یه سوال زیستو به عنوان اشتباه با هزار دلیل و برهان گفتم تازه به مامان اینا هم گفتم که کلی افتخار کنن به دخترشون :D
امروز اس داده برو پیگیری کن جوابش اومده
میرم تو سایت با قیافه اینجوری: :>
میبینم نوشته اشکال وارد نیست
الان دقیقا اینجوریم: :-" :D
مامان: :-< خدایا اون از پسرم اینم از دخترم :-< :|
پ ن: زیاد شبیه سوتی نیست ولی خنده داره
قضیه داداشم پیج قبلیه:D
 

mamareza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,664
امتیاز
1,999
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی
شهر
تهران
دانشگاه
آزاد تهران
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

معلم ریاضی یکی از بچه هارو برای حل مسئله به پای تخته احضار میکنه... .

از اونجایی که کنار تخته های ما سکو داره پسره پاش گیر میکنه و میفته زمین... .

بعد همین طور که همه دارن بهش میخندن و یکی دو ثانیه بعد از افتادن با صدای بلند میگه "f....k"

و دقیقا همین لحظه صدای خنده بچه ها قطع میشه و ... .
 

Alireza JJ

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
97
امتیاز
204
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ٤
شهر
تهران
مدال المپیاد
computer mikhounam
دانشگاه
sharif
رشته دانشگاه
software
پاسخ : سوتی‌ها

به یه بنده خدایی داشتم میگفتم بهت میخوره تهرانی باشی
میگه چرا ؟
میگم آخه افکارت تهرانیه :))
---
افکار تهرانی داریم ؟ B-)
 
ارسال‌ها
3,304
امتیاز
12,651
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم اجتماعی (انسان‌شناسی)
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

آقا یکی هست تو مدرسه ی ما ، پیشه ، بعد کپیه محسن یگانس ! :D 8->
من داشتم به دوستام نشونش میدادم به حالته 8-> !
بعد یهو متوجه این شدم که دماغش کـــپــــیــــه محسن یگانس واقعا !!
بعد داشتم به بچه ها میگفتم " وااااااااااای دمـــاغــشـ ... " :O
بعد یهو دیدم اینجوری ^-^ داره نگام میکنه !
فک کرده بود داریم مسخرش میکنیم بنده خدا ! :D
یه ضایه بازی ای شد ـا ... ! :-"
 

poorya.kh

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,567
امتیاز
8,851
نام مرکز سمپاد
شهیـد بهشتی
شهر
نیشابـور
دانشگاه
علم‌وصنعت‌ ایران
رشته دانشگاه
مهندسی‌کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر کلاس زبان فارسی یکی از بچه ها میخواست یه جمله مثال بزنه گفت :

کبوتری با تانک ...(همه ی بچه ها زدن زیر خنده نتونست ادامه بده) :D

بعد اومده توجیح کنه میگه من منظورم پرنده بوده ، اصلا مگه شتر مرغ پرنده نیست ؟!(سوتی اندر سوتی) :))
 

meli_sampad

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
715
امتیاز
8,175
پاسخ : سوتی‌ها

امروز حسابان داشتیم... معلمه بهمون 3تا برگه تست داد و 10تا سوال مشخص کرد و گفت تو 20min باید بزنیم.. منم از سوال 1 شروع کردم به حل کردن.. به سوال 6 که رسیدم خانم اومد بالاسرم یه نگاه به من کرد یه نگاه به بچه ها، یهو گفت: "چه خِریَه..!!!! " :D گفتم چرا؟مگه چی شده؟ من که تقلب نکردم..!!! :-s گفت واسه همین میگم دیگه... اگه یه دنگاه انداخته بودی به برگه کناریت می فهمیدی باید سوال 11 تا 20 رو حل کنی نه 1 تا 10 رو..!!!!! :|
خدایی خیلی آدم میسوزه وقتی بیشتر سوالارو حل کرده بفهمه اشتباست..!!! 3تا سوالارو بیشتر نرسیدم بزنم...!!! :| :(
 

meli_sampad

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
715
امتیاز
8,175
پاسخ : سوتی‌ها

تجربیامون ورزش داشتن.. بعد معلمه بهشون گفته بیاین تو رختکن کارتون دارم... چندتا از بچه ها نرفتن،اونم درو قفل کرده و شروع کرده براشون منفی گذاشتن... :)) حالا تو اون شلوغی یکی از بچه هایی که تو رختکن بوده ( x ) فکر کرده داره برا اونایی که هستن مثبت میذاره از اون عقب داد میزده: خانم برا xام بذار .... هیچی دیگه معلمه فکر کرده داره اسم اونارو میگه براش منفی گذاشته... :)) =))
تجربین دیگه... (; :)) =))
 

Poorya.L

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,140
امتیاز
4,785
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
نیشابور
مدال المپیاد
-
دانشگاه
-
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز رفتم حموم تو حموم نصف ریشامو زدم گفتم باشه بقیشو تو خونه با ماشین میزنم(دقیق نصف صورتمو)
بعد که از حموم اومدم بیرون یادم رفت :-\و با همون وضعیت رفتم کلاس زبان کسی نفهمید فقط به یکی از دوستام گفتم :-$
معلم گفت پنج دقه به شیش بهم بگین چون من شیش کلاس بعدیم شروع میشه برم یه چایی بخورم
من گفتم خب باخودت فلاکس چای میاوردی :D خندش گرفت اومد مثلا لپمو بگیره یهو دوستم گفت اقا این لپشو بگیر ریش نداره [-(
یه لحظه کلاس ساکت شد و به من نگاه میکردن بعد ناگهان کلاس از خنده بچه ها منفجر شد =))
 
بالا